eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
86هزار عکس
6هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
"بهترین هدیه برای من اشک چشم برای امام حسین علیه السلام هست، آنقدر که این قطره را به تمام بهشت نمی فروشم، اگر بمن اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم، فقط دوست دارم در هیئت ها و روضه ها شرکت کنم." به یاد معلم و شاعر و مداح اهل بیت (ع) صدای خاطره انگیز خط مقدم جبهه ها "شهید غلامعلی رجبی" از شهدای مسجد صادقیه تهران از رزمندگان قدیمی تیپ ۱۰ حضرت سید الشهدا(ع) عضو گردان مسلم بن عقیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در زمان شهادت شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷ عملیات مرصاد صَلی اَللهُ عَلیکْ یا اباعبدلله (ع) @sangareshohadababol
پرواز سه برادر در یکـ روز ... حاج علی، حاج حسن و حاج رضا مظفر سه برادر بودند که هر سه در سال ۱۳۶۷ در یک لحظه و در کنـار هم در حالی کـه آخرین فشنگ‌ های خود را علیه منافقین به‌کار گرفته بودند برروی یکی‌از تپه‌های مشرف بر دشت اسلام‌آباد به مقام والای شهادت رسیدند. @sangareshohadababol
فرماندهی که فروغ جاویدان منافقین را بی‌ فروغ کرد ... @sangareshohadababol
"اینا رو بزنید شما اگه به اینا رحم کنید اینا به شما رحم نمی کنند. حواستون باشه گول نخورید بگید ایرانی هستند، اینا از صدتا اجنبی پست ترند" ❇️عملیات مرصاد تنگه چهارزبر 🔹 شهادت شهید محمد مجازی 🔸به روایت برادر احسان احمدی خاوه اوضاع در کرمانشاه خیلی مساعد نبود، سرعت عمل منافقین از یک طرف و عملیات ایذایی عراق در جنوب هز سمت دیگر موجب شده بود نیروهای ما به نوعی غافل گیر شوند. منافقین همه نیروهایش را از همه دنیا فراخوان داد و به عراق آورده بود. رجوی توانسته بود پنج هزار نیرو جمع و جور کند که حدود یک چهارم آنها را زنان و دختران تشکیل می دادند. بعد از تصرف اسلام آباد و فرار مردم در بیرون شهر ترافیک سنگینی ایجاد شده بود و ستون تجهیزات منافقین را کاملا متوقف کرده بود. این توفق اجباری فرصتی به نیروهای خودی داد بتوانند راه را بر آن ها ببندند. بعد از خلوت شدن تدریجی مسیر با یکی دو درگیری مختصر منافقین به حسن آباد رسیدند اما در حوالی صبح چهارم مرداد در گردنه چهارزبر دوباره متوقف شدند و درگیری شروع شد. محمد که به منطقه برگشت به عنوان مسئول محمور تیپ ۲ به فرماندهی حاج محمود امینی گردان های تحت امر تیپ را به سه راهی اسلام آباد غرب _خرم آباد منتقل کرد . منافقین تا اسلام آباد، مراکز دولتی و نظامی را تقریبا غارت کردند، در درگیری نیروهای خودی با منافقین محمد وقتی به محور رسید یک موتور انداخت زیر پایش و همه محور را با موتور زیر پا گذاشت. حدود صد متر مانده به سه راهی اسلام آباد پشت یک پمپ بنزین یک آب گیر زیر جاده به وجود آمده بود که از این محل به عنوان مقر تاکتیکی برای هدایت نیروها استفاده می کردند. هر نیم ساعت بچه های هوانیروز می آمدند و منافقین را میزدند، از آن طرف هم نیروی هوایی عراق همان طور که قبلا رجوی قولش را گرفته بود در حمایت از آنان عملیات پشتیبانی انجام می داد. قبل از سه راهی اسلام آباد یک باند فرودگاه اضطراری بود که آقای کوثری فرمانده لشکر و فرماندهان گردان ها در کناره ارتفاعات آن جا برای هماهنگی کارها دور هم جمع شده بودند. محمد هم آنجا بود. روی ارتفاعات چند کیلومتر جلوتر آتش هایی روشن بود، فرمانده لشکر به آن طرف اشاره کرد و گفت: اون جایی که آتیش روشنه منافقین پناه گرفته اند باید اون منطقه را بزنیم. جلسه توجیهی در همین حد بود، نه کالکی نه نقشه ای و نه هیچ چیز دیگری وجود نداشت، محمد با موتور دائم در طول منطقه در رفت و آمد بود . هنوز چشمش را که در عملیات بیت المقدس ۴ شیمیایی شده بود آفتاب اذیت میکرد و مجبور شده بود عینک آفتابی بزند . مدام توی محور محور بالا و پایین می رفت و خط را کنترل میکرد و به بچه ها می گفت: "اینا رو بزنید شما اگه به اینا رحم کنید اینا به شما رحم نمی کنند. حواستون باشه گول نخورید بگید ایرانی هستند، اینا از صدتا اجنبی پست ترند" پنجم مرداد بود، دو روز از شروع عملیات می گذشت. منافقین اگر چهار زبر را رد میکردند در سخت می شد جلویشان گرفت. مردم تا شنیدند اوضاع کرمانشاه قمر در عقرب شده دسته دسته دوباره خودشان را رساندند به کرمانشاه. هرچه بیشتر میگذشت تلفات منافقین در چهارزبر بیشتر میشد تا اینکه حوالی ظهر از دوطرف از طرف پادگان الله اکبر و از طرف سه راه اسلام آباد نیروهای خودی به سمت اسلام آباد حمله کردند. از صبح کار به جنگ تن به تن کشید. در این سه روزی که این جا بودند محمد بیش تر از دو، سه ساعت نخوابیده بود بچه های دیگر هم حال روز بهتری نداشتند همه با تمام توانشان می خواستند این فتنه را همان جا خفه کنند، در یکی از سرکشی ها، خمپاره ای نزدیک محمد اصابت کرد و محمد به مراد دلش رسید، پایان آنروز ، پایان کار منافقین هم بود آن ها با به جا گذاشتن بیش از چهار هزار نفر تلفات و انهدام صدها دستگاه تانک و نفر بر و خودرو به داخل خاک عراق فرار کردند . @sangareshohadababol
امروز مهران ، فردا تهران ! رویایی که به کابوس بدل شد ... @sangareshohadababol
سقوط جاویدان ... منافقین با فروغ‌جاویدان در خیال باطل خود می‌خواستند سه روزه ایران‌اسلامی را تحویل شیطان‌ بزرگ بدهند ولی در ۵ مرداد ماه ۱۳۶۷ با عملیات غرورآفرین مرصـاد در مقابل نیروی ایمـان و اراده ‌ی رزمنـدگان اسـلام با سقوطی جاویدان بـه مـرگ سیاسی و نظامی رسیـدند. @sangareshohadababol
عملیات مرصاد اخرین نبرد دفاع مقدس 📄اسناد روایت می‌کنند: 🔻تلاش مذبوحانه منافقین برای استفاده از سلاح شیمیایی در «عملیات فروغ جاویدان» 🔹به شهادت اسناد و مدارک به جای مانده از عملیات موسوم به «فروغ جاویدان»، سازمان منافقین در این عملیات طی تلاشی مذبوحانه، به دنبال اجرای بی‌رحمانه‌ترین عملیات‌های شیمیایی علیه مردم ایران بود. براساس یک سند از مجموعه اسناد به جا مانده از عملیات فروغ جاویدان، فرمانده تيپ منافقين، طی یک درخواست فوری، خواستار استفاده از سلاح شيميايي علیه مردم ایران می‌شود. در این سند آمده است: «وضعيّت ما در منطقه محور 2 بسيار بحراني است. هرچه سريع‌تر از امكانات «H» (هوايي) دوستان استفاده كنيد. توضيح اينكه، [استفاده] از سلاح‌هاي «SH » (شيميايي) مطلوب‌تر خواهد بود. فرماندهی تيپ / آذر (محبوبه جمشيدی)» @sangareshohadababol
نقشه عملیاتی عملیات مرصاد شروع عملیات 1367/05/05 آخرین نبرد دفاع مقدس صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی (ع) آغاز شد . در تنگه چهار زبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. @sangareshohadababol
: برادران مسئول! كه به طـور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب شبـانه روز فعالیت می كنید، به در كارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید. اگر این مرز شكسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد. «عدالت را فدای مصلحت نكنید.» 📎پ ن‌: سردار جاويدالاثر ، 🌷 ● ولادت:٥ مرداد ١٣٣٨ ،تبريز ● شهادت:٢٥ اسفند ١٣٦٣ ،شرق دجله ●عمليات :بدر 🌷 @sangareshohadababol
●زمستان سال۶۴درتهران زندگی میکردیم. اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری راطی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستند از آن محدوده عبور کنند. ●اوازناحیه پاهم ناراحتی داشت وحمل یک کیسه برنج باآن مسافت تقریبا یک کیلومتری برایش زجرآور بود. ازاوخواستم باخودروسپاه برودکه نپذیرفت،گفتم:حال شما خوب نیست وپاهایت درد دارد! ●گفت:اگرخواستی همینطور پیاده میروم وگرنه نمیروم. اوکیسه۲۵کیلویی برنج را روی دوشش نهاد و یک نایلون هم پرازچیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد،اماحاضرنشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند... ✍️راوی:همسرشهید 🌷 @sangareshohadababol
📊 🗓 ۵ مرداد ۱۳۶۷ شهدای رادار سوباشی @sangareshohadababol
به‌مناسبت ۵ مردادماه روز ملی کرمانشاه با تقدیم 540 شهید در این روز از این استان نامگذاری پنجم مرداد به نام روز ملی کرمانشاه برگرفته از یاد و خاطره دلاورمردی‌ها و رشادت‌های رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد است زیرا این عملیات به نوعی نقطه پایان جنگ تحمیلی محسوب می‌شود و بیانگر مقاومت مثال زدنی مردم کرمانشاه در طول دوران دفاع مقدس است. یادآور دلیرمردانی است که با خلق حماسه‌ای ماندگار در تنگه مرصاد، به وعده گاه الهی برای نابودی نفاق و منافقین همت گماردند، عملیاتی که نمادی از مقاومت بزرگمردانی به شمار می‌رود که با اقتدار و ایمان خویش در برابر منافقان و حامیان آنها ایستادگی کردند تا این شجاعت و ازخودگذشتگی در هنر و ادبیات کشور تبلور پیدا کند تنگه معروف و استراتژیک چهارزبر در ۳۵ کیلومتری کرمانشاه که بعدها به تنگه مرصاد تغییر نام داد، محل رویارویی رزمندگان دلیر سپاه اسلام، بسیجیان و فرزندان خمینی کبیر با مزدوران و وطن فروشان منافق بود. یاد حماسه های شهید صیاد شیرازی گرامی باد🌺 @sangareshohadababol
🔴 زهره قائمی یکی از اعضای منافقین بود که سال ۶۷ از اعمال خود توبه کرد و از زندان آزاد شد، ولی بلافاصله به عراق رفت و در خدمت مسعود رجوی قرار گرفت!! 🔹مدتی بعد فرماندهی یک عملیات تروریستی را در تهران برعهده داشت که در جریان آن سپهبدعلی صیاد شیرازی به شهادت رسید. 🔹منافقین گفته بودند، بالاخره انتقام مرصاد رو گرفتیم 🚩@sangareshohadababol
🔴روایت کم‌تر دیده‌شده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ به‌مناسبت پنجم مرداد؛ سال‌روز عملیات مرصاد ♦️منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ♦️یک‌دفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادوبی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ♦️خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. ♦️بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ♦️به‌هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱۳ 🇮🇷 @sangareshohadababol
🔸 خیانت های منافقین در دوران دفاع مقدس @sangareshohadababol
📷سِلفی می گرفتند موقعی که سِلفی گرفتن مد نبود سِلفی دانش آموز بسیجی شهید حمید رضا معظمی در جبهه های حق علیه باطل طلوع ۱۳۴۹/۰۱/۰۱ عروج ۱۳۶۴/۰۵/۰۵ محل شهادت:شلمچه این شهید عزیز در تاریخ ۱۳۶۴/۵/۵ اعزامی از تیپ الغدیر یزد در شلمچه به وسیله ی خمپاره ی دشمن بعثی به ملکوت اعلی پیوست سالگرد شهادت این شهید عزیز گرامی باد🌹🌹 @serishabadbirclam
⚪️ ۵ مرداد ۱۳۶۷ -- سالروز شهادت ششمین شهید مجموعه «روایت فتح»، شهید حسین شریعتی 🌷 🔸حمله غافلگیرانه منافقین به غرب کشور با حمایت لجستیکی ارتش بعث در قالب عملیات فروغ جاویدان و دفاع جانانه رزمندگان در قالب یک رستاخیز دیگر به نام عملیات مرصاد، آخرین فرصت برای جاماندگان پیوستن به کاروان شهادت در جنگ تحمیلی بود که از میان بچه‌های آقا مرتضی این بار این حسین شریعتی بود که خود را به کاروان عاشورا رساند! @sangareshohadababol
🕊🕊 ۵ مرداد ۱۳۶۷ — (عملیات مرصاد)، سالروز شهادت پاسدارِ جانباز، محمد مجازی از شهدای اسلامشهر، شهرک سعیدیه عضو گردان بدر، تیپ ۳ ابوذر (۱۳۶۲) عضو گردان حمزه سید الشهدا (ع) معاون دلاور گروهان شهید بهشتی گردان مالک اشتر (بعد از عملیات خیبر تا والفجر ۸) مسئول محور تیپ ۲ سلمان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در زمان شهادت ا◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️◽️ فرازی از وصیت نامه شهید:👇 ✍️"ای دل منال! ای دل ز درد نفس بنال. دلم می‌نالد؛ نمی‌دانم چگونه بگویم که ننالد. الها! کمکم کن که همیشه در مشکلات ننالم و اگر نالیدم فقط جهت استمداد از تو و لاغیر باشد. می‌روم (خط) ولی حس می‌کنم لیاقت ندارم و فقط توفیق آن را فقط و فقط از تو می‌خواهم که لیاقت ما را (بنده را) نیز مجد توفیق قرار بدهی. ای دل رضا به رضای خدا شو و لاغیر ای دل رضا به رضای خدا شو نه نفس ای دل کارت را فقط برای رضای او انجام بده و لاغیر (یا سریع الرضا) @sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شڪار لاشخـورهـا ▫️ نقطه‌ی پایان راه جنگ و منافقین -- ۵ مرداد ۱۳۶۷ @sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ماجرای ۵ مرداد و عملیات فروغ جاویدان منافقین و عملیات مرصاد ایران چه بود؟ 🔸سرنوشت ۵۰۰۰ منافقی که با حملات سنگین زرهی خود قصد ساقط کردن انقلاب و ورود به تهران را داشتند چه شد؟ 🔸حقیقتاً هر چه در عالم نگاه می کنیم کشور و گروهی نیست که جمهوری اسلامی آن را ذلیل و بی آبرو نکرده باشد! @sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر فرقه منافقین (مسعود رجوی), بعد از شکست در پشت تنگه چهار زبر @sangareshohadababol
نقشه عملیات مرصاد @sangareshohadababol
. 📌 عملیات مرصاد | بخش اول؛ 🔹 در تاریخ ۶۷/۰۵/۰۵ و با رمز مبارک «یاعلی علیه‌السلام» و به منظور مقابله با منافقین در منطقه اسلام آباد و کرند غرب با فرماندهی و پشتیبانی آغاز میشود. منافقین خلق، خوشحال از پیروزی‌های مقدماتی و در یک اقدام عجولانه و ناپخته به شکل ستون از جاده اسلام آباد، راه باختران را در پیش میگیرند و به زعم باطل خود در مسیر حرکت بسمت تهران، با پیوستن مردم به آنها میخواستند گردانها و تیپ‌های جدیدی از مردم تشکیل دهند و هر کدام از منافقین فرماندهی آنها را به عهده بگیرند و با این برنامه مقدمه سقوط رژیم جمهوری اسلامی را فراهم سازند. 🔹 رادیو منافقین با ارسال پیام به مردم باختران از آنها میخواهد که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادی بخش مهیا سازند و آماده جذب در گردانها و لشکرها باشند. رزمندگان اسلام در ۳۴ کیلومتری این شهر ناگهان راه را بر ستون‌های منافقین میبندند و بدین ترتیب نبرد سنگینی در این محور در میگیرد. واحدهای ضد زره رزمندگان در یک اقدام متهورانه و بی‌نظیر تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده و به آتش میکشند. جاده باختران - اسلام آباد در همان لحظات اولیه انباشته از ادوات سنگین سوخته شده میشود. عکس العمل جانانه رزمندگان تمامی رؤیاهای سرکردگان منافقین را به یاس مبدل میکند. بناچار منافقین با فضاحت تمام مجبور به عقب نشینی به طرف اسلام آباد میشوند. با تعقیب دشمن، این شهر به محاصره در می‌آید و منافقین برای در امان ماندن از آتش خشم رزمندگان چاره‌ای جز فرار از این شهر نمی‌یابند. 🔹 رزمندگان اسلام پس از تسخیر مواضع دشمن، در یک حرکت تاکتیکی که باعث گمراهی دشمن میشود، شبانه شهر اسلام آباد را تخلیه و اقدام به عقب نشینی تاکتیکی میکنند. منافقین به امید تداوم عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» پیشروی مجدد خود را به سوی این شهر آغاز و با مشاهده اوضاع مناسب و عدم حضور رزمندگان، شهر را دوباره اشغال میکنند. به دنبال این تحرکات، رادیو منافقین نیز با راه انداختن تبلیغات، در بوق و کرنا میدمد که: «مردم مسلمان ایران! شب گذشته فرزندان مجاهد شما در ادامه عملیات غرورانگیز فروغ جاویدان موفق شدند شهر اسلام آباد را آزاد و ضربات سنگینی به پاسداران و بسیجیان وارد آورند. این عملیات تا رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده ادامه خواهد یافت.» 🔹 رزمندگان در حالی که تبلیغات دشمن گوش فلک را کر میکند، با عمل هلی‌بُرد توسط هلیکوپترهای هوانیروز در جاده کرند و تنگه پاتاق، عقبه منافقین را مسدود و ارتباط آنها را قطع میکنند. در روز ششم مرداد با حمایت تیز پروازان هوانیروز و بمباران شدید نیروی هوایی که مجالی برای حضور جنگنده‌های عراق نمیگذارند، پیشروی خود را به سوی اهداف از پیش تعیین شده آغاز میکنند. منافقین بار دیگر در زیر تهاجمات و ضربات سهمگین ارتش اسلام طعم تلخ شکست فضاحت بار را میچشند. 🔹 در این درگیری شدید تلفات و خسارات سنگینی به منافقین فریب خورده و خائن به ملت و مملکت وارد می‌آید و آنها با خفت و خواری به سوی مرزهای عراق فرار میکنند. تعقیب و گریز همچنان ادامه می‌یابد. شهر اسلام آباد بعد از ظهر همین روز از لوث وجود منافقین پاکسازی میشود. بدین ترتیب به خواست خداوند، منافقین این خائنین به ملت و مملکت اسلامی ایران با پای خود گام در بیشه شیران میگذارند و شکست سخت و فراموش نشدنی را متحمل میشوند. 🔄 ادامه دارد ... 📚 منبع: کتاب کارنامه توصیفی عملیات‌های ۸ سال دفاع مقدس از ص ۴۶۴ ؛ علی سمیعی | نمایندگی ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه ۱۳۷۶. ادامه 👇👇👇 @sangareshohadababol