خورشید شعاع هایش را جمع کرد تا در سوی دیگر زمین بگستراند،تا اذان اما
هنوز دقایقی مانده بود. عروس و داماد را به خانه ام سلمه آوردند. پیامبر(ص) از ام سلمه خواست تا فاطمه(س) را بیاورد
امّ سلمه دست فاطمه (س) را گرفت، در حالی که لباسش بر زمین کشیده میشد و از خجالت عرق برچهره اش نشسته بود
پیش حضرت پدر آورد. از شدت شرم پایش لغزید پدر برایش دعا کرد:
خداوند تو را از لغزشهای دنیا و آخرت نگه دارد! دست علی را گرفت چادر را از صورت فاطمه (س)کنار زد.
سپس دست آن دو را در دست یکدیگر گذاشت...❤️✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روز_ازدواج
#ازدواج_الهی
@sangarkhaki99