eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
#فرازے_از_وصیت_نامہ : شهدا را فراموش نڪنيم، شهدا زنده‌اند هر چه خواستہ ام، از شهدا و امام ‌رضا(ع) گرفتہ ام شما هم هر چه ميخواهيد، از شهدا بخواهيد. #شهید_میثم_نظری🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢صلیب سرخ میاد بالاخره نگهبانا و نیروهای بعثی رفتن و درها رو قفل کردن و ما موندیم و غریبی و دردی که از همه جای بدنمون احساس میشد. بچه ها به هم دلداری میدادن و به صبر دعوت می کردن. همه زیر لب ذکر و دعا می گفتن. بعضیا می گفتن بچه ها نگران نباشید و دیگه تموم شد و اینم فقط به خاطر زهر چشم گرفتن اولیه از ما بود. اینجا اردوگاهه. صلیب سرخ میاد و ثبت نامِمون می کنن و میتونیم برای خونواده هامون نامه بنویسیم و دیگه خبری از کتک و شکنجه نیست. هر چه بود این حرفا بد نبود. برای حفظ روحیه و اینکه بتونیم این وضعیت رو تحمل کنیم لازم بود. حالا بمونه که هیچکدوم از این حرفو حدیثای اون شب محقق نشد و بعثیا برای ما خوابی دیگه دیده بودن. هیچ چیزی تو اون شرایط بدتر از مایوس شدن و خودمون رو باختن نبود. هر چه فشار دشمن بیشتر میشد و سختیا مثل سیل و طوفان از همه جهت ما رو احاطه میکرد، همدلی و صمیمیت و از خود گذشتگی و دلداری دادن به یکدیگه هم بیشتر میشد. اون شب استثنائی رو با دلخوشی دادن به هم پشت سر گذاشتیم، غافل از اینکه روزایی سخت تر در پیشه و سرنوشتی به مراتب مخوف تر و هولناک تر در انتظارمونه. هیچوقت فِک نمی کردیم که اولین گروه از اسرایی باشیم که قراره بصورت مفقودالاثر نگهداری بشیم. زمانی که ایران بودیم شنیده بودیم اسرا برای خونواده شون نامه می نویسن و حتی بعضی وقتا عکس می فرستادن. پسر عمه و خود من بنام عباس قادری همون روزای اول جنگ تو قصرشیرین اسیر شده بود و زن و بچه داشت. بعد از مدتی نامه اش اومد و هر چن ماه یه بار از طریق هلال احمر نامه رو به همسرش میدادن و جواب نامه رو براش می فرستادن. ولی وضعیت ما به گونه ای دیگه رقم خورده بود. نه تنها چن هفته و چن ماه بعد ، بلکه هیچگاه تا روز آخر پای صلیب سرخ به اردوگاه نرسید و ما تا آخر مفقود الاثر باقی موندیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢گذر از تونل وحشت به آمار مرگ دست بعثیا تا روزای آخر اسارت برای شکنجه و به شهادت رساندن بچه باز بود. بارها به ما می گفتن شما برای ایران مُردید. هر وقت بخوایم شما رو میکشیم و همینجا دفنتون می کنیم. البته این فقط یه تهدید نبود ،بلکه واقعیت بود. بسیاری از ما بعنوان شهید اعلام شده بودیم .خونواده خیلی از همین بچه هایی که داشتن اینگونه اذیت و شکنجه میشدن با تصور اینکه تو عملیات شهید شدن و جنازه شون جا مونده براشون مراسم ختم گرفته بودن. اصلا مسئولین جمهوری اسلامی فِک نمی کردن صدام و رژیم بعثی همچین تصمیمی بگیره که دیگه تمامی اسرا رو تا پایان جنگ بصورت مفقودالاثر نگهداری کنه و به صلیب سرخ معرفی نکنه. این تصمیمی غیر انسانی بود که صدام بر ای اِعمال فشار بیشتر به نظام جمهوری اسلامی و مردمِ ایران گرفته بود تا بتونه از اون بعنوان برگ برنده ای استفاده کنه. بالاخره اون شبِ بیاد موندنی و تونل وحشتش تموم شد بدون اینکه حتی جرعه ای آب به بچه ها بِدن، از شدتِ سرما به هم چسبیده بودیم و مثل یه عده بچه یتیم روی کف سرد و سیمانی آسایشگاه سرمونو زمین گذاشتیم و از فرط خستگی خواب رفتیم. خوابی توام با بیدار شدنای مکرر و دردای شدید و سرمای فلج کننده. نه خبری از پتو بود ونه از لباس گرم. تا صبح همچنان آه و ناله خفیف مجروحا بگوش میرسید و از سرما می لرزیدیم. هیچ فریادرسی جز خدا نبود. یاد خرابه های شام و غریبی و غربت اهل بیت میفتادیم و صحنه های دردناک اذیت و آزار قافله اهل بیت و خوابیدن اونا تو خرابه ها برامون مجسم میشد . حالا می فهمیدم اون بزرگواران تو اون سفر پر بلا چی کشیدن. به بی بی زینب متوسل میشدیم و گاهی با همنوایی با قافله اهل بیت خومونو تسکین می دادیم. نمی دونستیم برای فردا چه خواب و خیالی برامون دارن. شرایط عوض میشه یا بدتر میشه. همه چی مبهم بود. افکار متضاد و گوناگون به مغزمون فشار میاورد. نفس ها به سختی بیرون می اومد و گلومون از تشنگی و اضطراب و تعقیب و گریز تونل وحشت خشک شده بود. سرمای کشنده اسفند ماه هم قوز بالا قوز شده بود. پاها و زیر تنه مون که روی کف سیمانی آسایشگاه قرار داشت بی حس و کبود شده بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 17 📿 22 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
✧✦•﷽‌ ✧✦• بادصبحے بہ هوایت زگـلستان‌ برخاست ڪہ تو خوشتر ز گل و تازه ‌تر از نسرینے #أللّٰهُمَّ_اجْعَلْ_صَباحَنا_صَباحَ_الأبرار #شهید_صالح_حسن_زاده🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔰 نام کتاب: «بسیج مستضعفان» ✍️ بيانات امام خامنه ای (حفظه الله) #بسیج #بسیج_مستضعفین #امام_خامنه_ای #کتاب #معرفی_کتاب iD ➠ @sangarshohada🕊 دانلود🔰🔰🔰
آرمانهایتان را در ڪنار تصاویرتان قاب گـرفتیم... و هــر از گاهے با #یادش_بخیر یادتان مے ڪنیـم.. #شهدا_عنایتی...😔 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 از حسین فهمیده و محسن حججی تا شهدای هسته‌ای و مرحوم کاظمی آشتیانی همه بسیجی بودند 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار بسیجیان: 🔹️ بسیج دو جلوه دارد: یک جلوه، مجاهدت در عرصه‌ی دفاع سخت است؛ عرصه‌ی دیگر، دفاع نرم است. بسیج در عرصه‌ی علم، خدمت‌رسانی، سازندگی، تبلیغات دینی و فرهنگی هم حضور دارد و باید داشته باشد. 🔹️ در بسیج از حسین فهمیده و بهنام محمدی و محسن حججی و ابراهیم هادی هستند تا شهدای هسته‌ای. فاصله‌ی اینها از لحاظ جایگاه اجتماعی چقدر است؟ اما در بسیج در کنار هم هستند. صیاد و بابایی، ارتشی بودند اما جهت حرکت[شان] بسیجی بود؛ همت، باکری، زین‌الدین و خرازی، سپاهی بودند اما منش بسیجی داشتند. اینها همه بسیجی بودند. کاظمی آشتیانی هم که سلول‌های بنیادی را برای کشور به ارمغان آورد، بسیجی بود. 🔺️ این عرصه‌ی عریض و پهناور، همه بسیجی‌اند. اینها «الگو» هستند و جوان به نیاز دارد. اینها را به‌عنوان الگو با شیوه‌های گوناگون، جلوی چشم نگه دارید. اینها را بازآفرینی کنید. ۹۸/۹/۶ 🏷 💻 @Khamenei_ir
❃↫✨«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬✨❃ #خـــواب چند روز پيش يكي از دوستان خواب شهيد مرتضي رو ميبينه ميگفت شهيد مرادي رو ديدم از حال مرتضي پرسيدم گفت مرتضي رو ما هم هفته ايي يك بار ميبينيم پرسيدم چرا ؟ گفت چنان مقامي بهش دادن از ما بالاتره سرش خيلي شلوغه اي مرتضي جان دلم برات تنگ شده داداشم داداش مرتضی هم دلها تنگته #شهید_مرتضی_کریمی 🌷 راوے : دوست شهید ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
یڪ شب #نهر_خین فرمـانده : بچه ‌ها ساڪت از ڪسی صدایی در نیاید ! تیربار تمام آب را به رگبار بست یڪی شانه اش تیـر خورد یڪی سینه اش شکافت ، و یڪی پیشانی‌اش ... هیچ صدایی از ڪسی در نیامد ... iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
https://www.instagram.com/p/B5YANemgEAi/?igshid=b76yve7ggtpu پیج شهیدمحمدپورهنگ لطف کنید فالو کنید با ۱۶Kفالوور از دسترس خارج شده بی زحمت دوباره فالو کنید
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢مکن ای صبح طلوع هیچی نداشتیم که به هم کمک کنیم جز زبونی که به مهربونی می چرخید و مرهمی بود بر زخمای بی شمار جسمی و روحیمون. اون شب به اندازه هزار شب بر بچه ها گذشت. دقایق و ساعتاش طولانی ترین دقایق و ساعتا بودن. تمومی نداشت و انگار قرار نبود خورشیدی طلوع کنه و سپیده دمی بدمه. ولی بالاخره هر آغازی پایانی داره ، هر چقد هم سخت و طولانی باشه و اون شب هم با تمومی خاطرات تلخش به پایان رسید. روز طولانی و کُشنده آمارگیری🔻 مکن ای صبح طلوع ؛ شب آرزو میکردیم زودتر صبح بشه و صبح که شد پشیمون از آرزوی دیشب میگفتیم کاش هیچوقت خورشید طلوع نمیکرد. صبح روز ششم اسفندماه ۶۵ قبل از طلوع آفتاب و تو اون سوزِ سرمای خشک کویر تکریت که تا مغز استخون نفوذ میکرد ، با کتک و توهین بُردنمون توی محوطه خاکی در حالیکه خیلیا برهنه بودند و تنها شلواری به تن داشتن و تعدادی فقط یه زیر پوش و برخی هم یه لایه پیراهن چروک و کثیف و خونی پوشیده بودن. بعثیا داد میزدن «خمسات» نمی دونستیم منظورشون چیه. یکی از مترجما گفت منظورشون اینه که که پنج پنج پشت سر هم صف بگیرید. توی محوطه باز پنج پنج به صف شدیم و روی زمین نشستیم ، بخاطر تحقیر کردن دستور سر پایین دادن، باید سرمون رو روی زانو قرار میدادیم. محوطه خاکی به اندازه ای سرد بود که انگار کف پامون رو قالب یخ بود و از شدت سرما میسوخت. تونل مرگ و کتک کاری شب قبل ارضاشون نکرده بود و دوست داشتن با چشم روز از شکنجه دادن ما لذت ببرند . با کابل به جونمون افتادن و تا خودشون خسته شدن بچه ها رو زدن و بعدش شروع کردن به آمارگیری و ثبت و ضبط اسامی و مشخصات افراد اونم نه یه بار و دوبار، بلکه دهها بار. اونقد هم که بنظر میومد خِنگ نبودن که یه آمارگیری و ثبت اسامی و مشخصات یه روز طول بکشه. شگردشون برای شکنجه و انتقام گیری و عقده گشایی بود. اسرا تاوان ضعف و زبونی و شکستهای سنگین و پیاپی اونارو تو جبهه پس میدادن. اون روزا ، روزای نبرد سنگین تو جبهه بود و هزیمت دشمن بعثی تو جبهه های مختلف خصوصا شلمچه. هر چه تو جبهه بیشتر تلفات میدادن و مفتضحانه شکست می خوردن ،بیشتر عقده ای می شدن و عقده هاشون را سر ما خالی میکردن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢یه آرزو بیشتر نداشتم آمارگیری بهانه بود، اونا قبلا هم در بصره و بغداد بارها آمارمون رو گرفته بودن و اسامی و مشخصات رو داشتن، اما واقع قضیه زهر چشم گرفتن و شکنجه به نحو دیگه ای بود. این وضعیت بسیار سخت با اون مسافرت طولانی روز گذشته با دست بسته و کتک مفصل شب قبل و زخمای متعدد بچه ها و با حداقل پوشش، ساعتا نشستن و سر پایین، شکنجه ای طاقت فرسا بود. نمی دونم بگم که این روز سخت ترین روز اسارت بود یا روزهای آغازین ورود به بصره یا استخبارات بغداد، ولی حقیقتاً یکی از سخت ترین روزایی بود که در تموم عمرم به خود دیده بودم و این حال و روز همه بچه ها بود. تو اون شرایط هیچ آرزو و تمنایی جز مرگ نداشتم. واقعاً مرگ و شهادت در اون شرایط، شیرین ترین هدیه ممکن الهی بود ، اما به هر حال ما بخاطر عقیده مون اومده بودیم و اسارت امتداد همون جهاد و مبارزه ای بود که از جبهه ها شروع و به زادگاه صدام در تکریت رسیده بود. سخت بود ولی تحمل کردیم. درد داشت ولی تسکین بخشی هم بنام ذکر و امیدواری به پاداش های فراوان الهی برای مجاهدان صابر در کنارش بود. آرزوی شهادت و خلاصی از این وضعیت را داشتیم ، اما شکوِه و گلایه ای از خدا بخاطر قرار گرفتن تو اون وضعیت نداشتیم. اگر در جبهه فقط با دشمن می جنگیدیم ، اینجا درگیر دو جبهه بودیم. اول با دشمنی که سراسر شقاوت بود و بی رحمی و دوم درگیری با یاس و ناامیدی. به خودمون می گفتیم نباید تسلیم شرایط سخت بشیم . به هر زحمت و جون کندنی بود سعی می کردیم روحیه خودمون رو نبازیم و این دومی سخت تر بود. کافی بود تحت فشار سهمگین و هجوم چهارجانبه سرما ، خستگی، گرسنگی و شکنجه دلمون می لرزید و با دشمن همکاری میکردیم ، کما اینکه عده ای معدود و انگشت شمار اینچنین کردند و همه چیزشون رو باختند و خسر الدنیا و الاخره شدند و رنج اسارت رو با خبر کشی برای دشمن و لو دادن بچه ها صد چندان کردند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 17 📿 22 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 464 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_محمدجواد_قربانی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
#شهید_علیرضا_جیلان❤️ و چقدر گل سرخ رنگ شقایق بہ تو مے آید..‌. #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🔸️ یکی از تکنیک های پرقدرت اقناع رسانه ای افکار عمومی هست که در مواردی که افکار عمومی نسبت به موضوعی دچار تعلقات احساسی شده اند( خشم، عشق ، انزجار، ترس و ... ) از این تکنیک برای کاهش و خط دهی به آن استفاده میشود. 🔹️ عموما اساتید عملیات روانی و متخصصان رسانه ای از این تکنیک برای تغییر ذائقه فکری و عقیدتی در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی استفاده میکنند. مثالهای بسیار متنوع و گوناگونی از اینگونه عملیاتهای روانی رسانه ای میتوان نام برد که آخرین آن کلیدواژه " یوسف پیامبر " است که در چند روز اخیر در فضای مجازی و افکار عمومی به صورت طنز رواج گسترده ای یافته و هر کسی بر اساس استعداد طنزپردازی خود محصول رسانه ای طنزی در تشابه یوسف پیامبر و حسن روحانی تولید و در عرصه منتشر میکند. 🔸️ و همه غافل از اینکه این کلیدواژه توسط اساتید عملیات روانی و رسانه ای خسارات محض وارد شده به کشور طراحی و در جهت تلطیف و کاهش خشم و انتقاد افکار عمومی مردم از عملکرد دولت و حوادث اخیر در عرصه رسانه ای پیاده شده و جریان رسانه ای منتقد نیز به دلیل آشنا نبودن با این تکنیکهای رسانه ای در پازل طراحی شده در حال نقش آفرینی هستند. ✴ آیا یکبار شد از خودمان بپرسیم که آن سخنران بر چه اساسی این تشابه را در آن مجلس خاص بکار برد؟؟!!! سنخیتش چه بود؟!!! جایگاهش چه بود؟؟!!! موضوعیتش چه بود؟؟!!! و چرا پس از آن به این صورت گسترده صرفا این کلیدواژه خاص در فضای مجازی منتشر شد؟!!! 👈 اجازه ندهیم انتقادات برحق مردم را با تکنیکهای رسانه ای منحرف ، به حاشیه و کمرنگ کنند؛ باید از حقوق مردم به خوبی دفاع کرد تا دیگر کسی جرات نکند اینچنین به نظام و مردم خسارت وارد کند. iD ➠ @sangarshohada🕊
#خاطرات_شهید محمد و رحمان هر دو رفیق بودند بچه محل، عضو یک گردان و... با هم عقد اخوت خونده بودند... محمد شده بود فرمانده؛ رحمان رو گذاشت بیسیم چیش.... اما رحمان تو کربلای ۵ پر کشید و رفت... محمد خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست مداحی کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتی به بسم الله الرحمن میرسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امانش نمیداد... یه شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد...رفیق بنا نبود نامردی کنی و... بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی دریده به دیدار خدا بره و اینگونه بود که محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از #شهادت دوستش سید رحمان هاشمی به خدا پیوست... الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...جانم به این #رفاقت... سمت راست: #شهید_سیدرحمان_هاشمی🌷 سمت چپ: #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
https://www.instagram.com/p/B5YANemgEAi/?igshid=b76yve7ggtpu پیج شهیدمحمدپورهنگ لطف کنید فالو کنید با ۱۶Kفالوور از دسترس خارج شده بی زحمت دوباره فالو کنید
✍ نمیـدانم چه رازے اسـت ڪه هروقـت #عڪس_هایتان رانگاه میڪنم و هر چہ میڪنم باز هم خجالت از اعمالم تمام #وجودم را فرامیگیرد ڪاش زود دستم را بگیرد فرشتگان به خاڪ نشستہ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊
از پشت پنجره قاب‌ها ؛ حواسشان به ما هست ... #پنجشنبه‌_های_دلتنگی #یاد_شهدا_باصلوات🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#فرازے_از_وصیت_نامہ ✍من دراین راهی که انتخاب کرده‌ام سختـی بسیار ڪشیده‌ام ؛ خیلی محرومیت‌ها لمس نموده‌ام . همه‌ ی هدفم این است ڪہ زحمــاتم از بین نرود ... از خـــدا می‌ خواهم ڪہ حتماً این کارها را از من قبول کند و اجــرم را بـدهد ...! اجر من تنها با شهــادت ادا میشود و اگر در این راه شهیــد نشوم همه زحمـاتم هـدر رفته است ... ولادت : ۱۳۳۸ تهران شهادت :۱۳۶۰/۰۹/۲۰ قاسم‌آباد فرمانده محور عملیاتی سپاه غرب عملیات مطلع الفجـر #شهید_سردار_غلامعلی_پیچک🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢دست عنایت الهی ششم اسفند ۶۵ شد سمبل تحمل و استقامت در برابر مشکلات بود. یکی از عجایب زندگیم که همیشه فکر و ذهنمو به خودش مشغول کرده، قدرت تحمل بچه هایی بود که در ضعیف ترین وضعیت ممکن از لحاظ جسمی قرار داشتند. واقعاً چه نیرویی بود که بدن های ضعیف و نحیف رو سر پا نگه می داشت و زنده موندند؟ در شرایط عادی و با بدن سالم و بدون گشنگی و تشنگی تحمل چند ساعت از اون شرایط امکان پذیر نبود و احتمال مرگ هر لحظه وجود داشت. چگونه اون روز طولانی و طاقت فرسا رو بچه ها تحمل کردن؟ با چه زبونی باید گفت و نوشت که دست غیبی و امداد الهی در کار بود. عده ای بد باور مگه تو کتشون میره که خدا بنده هاشو تو شرایط سخت تنها نمیذاره! حتما باید خدا از آسمون برامون پتو و لباس گرم و آب و غذا حواله میداد و بعثیایی که گرگ وار به جون بچه ها افتاده بودن رو یه جا نابود می کرد تا ما باورمون میشد که خدا هوامون رو داره؟ نه ،در اون روز نه پتو و لباسی و غذایی از آسمون حواله شد و نه سربازی از دشمن هلاک شد ، اما همه ما بوضوح دست عنایت و پر مهر الهی رو که مانند چتری بر سرمون کشیده می شد رو می دیدیم. کابل ها درد داشت. سرما سوزش داشت ، اما خدا تحملش رو هم داده بود که در شرایط عادی امکان پذیر نبود. تحقیر و شکنجه بود، اما در کنارش امید هنوز تو دلامون زنده بود. به خود مون دلداری میدادیم که این سختیا تموم میشه و به آغوش وطن و خونواده بر می گردیم. نشونه این امید و زنده دلی هم این بود که در طول چهار سال مفقود الاثری، هیچ کسی دست به خودکشی نزد. تعدادی زیر شکنجه و بیماری های کوناگون جون دادن و شهید شدن و در جوار رحمت الهی آروم گرفتن ، اما تسلیم دشمن نشدن و با افتخار و روی سفید به محضر یار شرفیاب شدند. چه اونایی که در اوج مظلومیت و غربت رفتند و چه اونایی که موندن ، همه سرافرازانه این مسیر رو به پایان رسوندن و شرمنده لطف و احسان الهی و مردم شریفمون نشدن و شرف و عزت ایرانی و اسلامی خودشون رو حفظ کردن و از امتحان سخت الهی روسفید خارج شدند. بارها و بارها آمار گرفتند و لیست تهیه کردند. همه کلافه شده بودن تا جایی که معدود نگهبانای با وجدان که اندک عاطفه ای در وجودشان بود، از این وضعیت ناراحت بودند و زجر می کشیدند و برخی از اونا گاهی یجوری ابراز همدردی با ما می کردند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢سیگارِ تسکین دهنده از انصاف نگذریم آدم دلسوز هم بینشون بود. یکی از نگهبانا رو دیدم که نگاهش به حال نزار بچه ها میخورد و زجر میکشید ، برای دلداری دادن به بچه ها و با احتیاط و خوف فراوان که از چهره ش مشخص بود، گاهی رو به ما می کرد و با آه و افسوس می گفت یا ابا الحسن و برای اینکه نشون بده که دلش به حال ما می سوزه سیگار روشن می کرد و پشت به ما میکردن و مینداخت بین بچه ها که اگه کسی سیگاریه بکشه. البته می دونست تو این وضعیتِ بحرانی سیگار در اولویت هزارم حتی سیگاری های ما هم نیست ، اما تنها راهی که به ذهنش برای اعلام همدردی می رسید همین بود و جالب اینکه همین میزان همدردی نیز برای ما تسکین دهنده بود .میدیدیم در بین ارتش خونخوار و سنگدل بعثی کسانی هستند که با ما همدلند. آمارگیری تا تاریک شدن هوا ادامه داشت و نهایتا افراد را بین دوازده آسایشگاه در چهار بند تقسیم کردن. این اردوگاه چهار بند و هر بند سه آسایشگاه داشت. اون روز نمازمون رو تو همون حالت نشسته و سرپایین خوندیم وحتی اجازه دسشویی رفتن هم به بچه ها داده نشد و در مواردی که افراد ناتوان که دیگه قادر نبودن خودشون رو کنترل کنند و ناچار بودند که ادرار را داخل شلوارشون بریزن. از لحظه حرکت در پادگان الرشید دو شبانه روز سپری شده بود بدون آب و غذا و دسترسی به دستشویی. شب دوم نفری یه پتو بهمون دادن و بدون آب و غذا تا صبح پتو رو دور خودمون پیچیدیم و خوابیدم. در تمامی ساعات شب ناله های خفیف و دردناک مجروحانی که برخی از آنها دست و پایشون قطع شده بود و زخمایشان عفونت کرده بود بگوش می رسید. تنها تفاوت اینجا با پادگان الرشید این بود که اینجا جا زیاد بود و حداقل مشکل تنگی جا برای خوابیدن رو نداشتیم ولی غیر از این، همه چیز بدتر شده بود. اردوگاهی که قبله آمال ما بود حالا تبدیل شده بود به جهنم و کابوسی وحشتناک که خلاصی از اون ممکن نبود. آسایشگاها مثل یخچال بود. رنج غربت و بی کسی با زمزمه های ذکر و دعا آمیخته شده بود و نگاها تنها متوجه آسمان بود و از خدا مدد می خواستیم که بچه ها کمتر تلفات بِدن و بتونیم این شرایط رو تحمل کنیم و داغی بر داغهای خانواده های چشم انتظار افزوده نشه. می دونستیم الان پدر و مادر و خونواده ها چی می کشن! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 22 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 465 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_مجید_شهریاری ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
✍امروزمان را با درسے از حاج حسین خرازے آغاز مے ڪنیم ڪہ مے گفت : سهل ‌انگارے و سستے در اعمال عبادے تاثیر نامطلوبے در پیروزی‌ ها دارد... #شهید_حسین_خرازی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#اقناع_افکار_عمومی 🔸️ یکی از تکنیک های پرقدرت اقناع رسانه ای افکار عمومی #تکنیک_طنز هست که در موارد
😍 🔸️ آقایون دیدن کلید واژه "یوسف پیامبر" خوب جواب داد کلید واژه " خودمم نمیدونستم " رو هم در قالب در فضای رسانه ای کشور وارد کردند تا کمی شرایط تلطیف شود و از عصبانیت مردم کاسته شود. 🔹️ یقین بدونید در روزهای آتی آقا یوسف با توپی پر در مقابل دوربینها ظاهر میشه و با ادبیاتی طلبکارانه در مقابل نظام شاخ و شانه میکشه( صبر کنید و ببینید) iD ➠ @sangarshohada🕊
📚نام کتاب: "دشمن شناسی" 🖋گرد آورنده: سید امیر پور فاضلی 📑انتشارات: انقلاب اسلامی 📓تعداد صفحات: ۴۵۹ 📖توضیحات: دشمن شناسی از مفاهیمی است که در آیات و روایات اسلامی مورد توجه قرار گرفته است و بر هوشیاری همیشگی مؤمن و دشمن شناسی او تأکید شده و تبرّی از دشمن که لازمه ی آن دشمن شناسی است در زمره ی فروع دین قرار دارد. علمای شیعه نیز به پیروی از معارف و احکام دینی توجه و اهتمام زیادی را صرف معرفی دشمن و موضعگیری در قبال آن در طول تاریخ داشته اند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بخش معتنابهی از بیانات حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظّم رهبری به این موضوع اختصاص داشته است. رهبر انقلاب بارها بر کسب بصیرت، بصیرت زایی و بصیرت افزایی که از ضروریات دشمن شناسی به خصوص در طوفان حوادث اند تأکید کرده اند. ایشان شناخت انواع و اقسام حیله های دشمن و معرفی آنها و آگاه کردن ملت را بارها و بارها به مسئولان و مردم گوشزد کرده اند. کتاب پیش رو به منظور شناخت و روشهای دشمن و راههای مقابله با آن در چهارده فصل تعاریف، ضرورت شناخت دشمن، علل و دلایل دشمنی، ماهیّت و ویژگیهای دشمن، اهداف دشمن، شیوه ها، ابزارها و زمینه های دشمن، برنامه ریزیهای دشمن، شیوه ها و ابزار مقابله با دشمن، اقشار مورد هدف دشمن، عوامل کمک به دشمن، نقش امام راحل در مقابله با دشمن، ایستادگی در برابردشمن، رسانه ها و دشمن، استعمار فرانو و صهیونیسم، بزرگترین دشمن ملّت ایران و کلام آخر تحت عنوان پایان رویارویی ما با دشمنان چه وقت خواهد بود؟ تنظیم شده و در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. #دشمن_شناسی iD ➠ @sangarshohada🕊