لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
🌷وداع خانواده محترم شهید بی سر #اصغر_پاشاپور در معراج شهدا
#معراج_شهدا
#شهید_اصغر_پاشاپور
#فرمانده_بی_سر
ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊
رجب هنگامه
راز و نیاز است
برای عاشقان
فصل نماز است
رجب درگاه غفران الهی
برای بندگانش باز باز است
🍃🌸پیشاپیش ولادت
امام محمد باقر (ع) و
حلول ماه رجب مبارک باد 🌸🍃
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
💢روح الله زم: اعلام زمان و مکان عملیاتهای سوریه به ویژه ترددهای حاج قاسم جزء ماموریتم بود
🔸۵ اسفند ۹۸ | زم در سومین جلسه رسیدگی به اتهامات:
🔹یکی از عناوین اتهامی من افساد فی الارض است که آن را رد میکنم.
🔸یکی از افراد نامدار اصلاحات طی پیامی به آمدنیوز نوشت که شما در خارج از کشور هستید یا داخل؟ که گفتیم در خارج و آن شخص تعجب کرد که مواضع ما همچون رسانههای داخل کشور است.
🔹آمدنیوز نقش غیرقابل انکاری در انتخابات ۹۶ داشت. در ۹۶ حضور داشته ام، اما نقش موثری نداشته ام.
🔸از اواسط سال ۹۶ به دلیل خستگی ناشی از کار مسئولیت آمدنیوز را به سام سرابی واگذار کردم.
🔹در اواسط سال ۹۷، به دلیل اشتباهات سرابی و ارتباط وی با نزدیکان یکی از وزرای دولت از او خواستم که استعفا کند. پس از آن کنترل آمدنیوز را به دست گرفتم.
🔹اعلام زمان و مکان عملیاتهای سوریه به ویژه ترددهای حاج قاسم جزء ماموریتم بود./میزان
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_بیستوهشتم
💢اعزام مبلغ
از برگزاری هفته بسیج در اردوگاه بعقوبه تا شروع تبادل اسرا در ۲۶ مرداد ۶۹ کمتر از نه ماه مونده بود و سال پایانی اسارت برای همه اسرا بود. هر چه در توان داشتیم برای نشر و گسترش برنامه های فرهنگی تلاش می کردیم.
یکی از برنامه های فرهنگی بچهها در اردوگاه ملحق، اعزام مبلّغ و ارسال مقاله برای سولههای بعقوبه بود. اکثریت مطلقِ ۵۰۰۰ نفر اسرای سولهها برادران ارتشی بودن و همه این عزیزان اواخر جنگ و بعد از پذیرش قطعنامه و در عملیاتای عراق در ماهای پایانی جنگ اسیر شده بودن و نیازمند به کارها و برنامههای فرهنگی بودن.
ارتباط بین ما و اونا بصورت حداقلی بود و صرفاً گاهی در قالب رفتن بهیارها یا افرادیکه تخصصی داشتن مثل برقکار و غیره بود. بچهها از همین فرصت اندک استفاده میکردن و به همراه بهیار، برقکار و ... یکی دو نفر رو به بهانۀ دستیار میرفتن و یا با خودشون مقاله و نوشته میبردن یا سخنرانای ما میرفتن و برای جمعی از اونا سخنرانی میکردن.
دو نفر از افرادی که به سولهها برای انجام کارای پزشکی رفت و آمد داشتن، رضا سلیمی از اصفهان و علی حسن قنبری از کرمانشاه بودن. به علی حسن قنبری گفتم: این بارکه قرار شدی بری با عراقیا هماهنگ کن و منو به عنوان دستیار با خودت ببر. یه روز علی حسن اومد و گفت آماده شو من دارم میرم سولهها و اجازه گرفتم تو رو هم بعنوان دستیار با خودم ببرم. دوتایی راه افتادیم و علی حسن مشغول کارای خودش بود و من هم برای تبلیغ از قبل هماهنگ شده بودم برای سخنرانی.
گفته بودم کُردها رو دعوت کنن چون زبون و ادبیات و نحوه گفتگو با اونا رو خوب بلد بودم. تو یکی از سولهها جمعی در حدود ۲۰۰ نفر از بچه های کرد جمع شدن و منتظر بودن ببینن کی داره میاد براشون سخنرانی بکنه و چی میخواد بگه. یهو سلطانیِ ریزه پیزه وارد شد. شاید اونا منتظر بودن یه آدم هیکلی باشه که جرات کرده دل رو به دریا بزنه و توی اسارت بیاد برای تبلیغ!
اولش با تعجب به من نگاه میکردن و باورشون نمیشد که تو اون جمع بتونم با خونسردی صحبت کنم. ولی وقتی شروع کردم، همه ساکت شدن و انگار گم شدۀ خودشون رو پیدا کرده بودن. من اصل کلام رو بردم سمت و سوی تهییج حس وطنی و دینی و پیشینه افتخار آفرین ایرانی و ملت کرد و ازشون خواستم تسلیم شرایط نشن و از عمر و جوانیشون حداکثر بهره برداری رو بعمل بیارن و از تجارب ارزشمند و برنامه های فرهنگی، علمی و هنری ملحق، براشون گفتم. تو چشماشون میدیدم که با چه ذوق و شوقی گوش میدن و به وجد اومده بودن. گرچه بعضیاشون مذهبی نبودن ، اما دارای طینت پاک و زمینه بِکر بودن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_بیستونهم
💢مقاله نویسی
چقدر تأسف میخوردم که چرا دستمون باز نیست که بتونیم با برادرامون توی سوله ها بیشتر ارتباط برقرار کنیم و تجربیات خودمون رو در اختیارشون قرار بدیم و از توانمندی هاشون استفاده کنیم. البته غیر از من تعداد دیگری از بچه ها در فرصت های مناسب اعزام میشدن و ارتباط صمیمانه توام با کار فرهنگی و تبلیغی بین اردوگاه کوچیک ما و سولهها برقرار شده بود و اونا هم مشتاقانه رویِ خوش نشون میدادن و استقبال میکردن.
یه روز یکی از دوستان اومد پیش من و گفت بچههای فعال تو سولهها درخواست کردن مقالهای در زمینه «صبر» براشون تهیه کنیم و بفرستیم. از من خواست که این کار رو انجام بدم. این زمانی بود که کاغذ و قلم بصورت محدود آزاد شده بود. منم یه مقاله دو سه صفحهای نوشتم و خیلی مطمئن نبودم که مقبول واقع بشه چون هیچ منبعی جز قرآن در اختیار نداشتیم و مجبور بودم که به نیمچه معلومات خودم تکیه بکنم و خلاصه خودم خیلی راضی نبودم. در این مقاله ضمن تعریف صبر و فوایدش و توصیه دین اسلام، قرآن و معصومین(علیهم السلام) به صبر، به اقسام سه گانه صبر(صبر در مصیبت و سختی؛ صبر بر طاعات و صبر در مقابل معصیت و گناه) اشاره کردم و هر کدوم رو به اختصار شرح دادم. مقاله برای سوله ها فرستاده شد. بعد از چند روز همون فرد که اسمش یادم نیست گفت بچههای سوله خیلی استقبال کردن و داره بین بچههای اونجا دست به دست می شه. دوستان دیگه هم نوشته ها و مقالاتی رو می فرستادن. اینا همه از برکات محیط سالم و با نشاطی بود که در اردوگاه کوچیک ما ایجاد شده بود.
به برکت همین اتحاد و همدلی بین بچهها، روز به روز بر دامنه کارای گروهی افزوده می شد و به جرأت میتونم ادعا کنم که در طول روز بجز ساعات استراحت و کارهای شخصی، کمتر کسی بود که بیکار بمونه و به کاری مشغول نباشه. سطح برنامهها از برگزاری کلاسای محدود به برنامههای گسترده در داخل آسایشگاها و بعد از اون به برنامههای فرهنگی در سطح اردوگاه کشیده شد که نمونه بسیار بارز و جذاب اون برگزاری هفته بسیج در سطح بند یک بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صد_و_هشتاد_هشت
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 1 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 11 📿 11 📿 12 📿 13 📿 15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 20 📿 21 📿 22 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_722_774)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
خبر دهید . . .
به یعقوب خون جگر که فراق
به سر رسید ، جگر گوشهی پدر آمد
#وداع_پدر
#معراج_الشهـداء
#شهید_آقای_اصغر_پاشاپور
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
550
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
بیهوده وَرق میخورَداین دفترِ خالی
این غفلتِ مشهور به تقویمِ جلالی
هرجا بِگُریزم،غمِ تو زودترآن جاست
ازگریه پُرم،ای همه جا،جایِ تو خالی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
زمیــن ؛
هـمچون قفـس می ماند ،
برای عدہ ای
بعضی هــا آفریـدہ می شونـد ،
برای پــرواز . . .🕊
#دڪتر_شـهید
#مـحمدعلی_رهـنمون🌷
#سالروز_شـهادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#پست_اینستاگرام_زینب_سلیمانی
"نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم"
از برادر نزدیکتر از پدر دلسوز تر
▫️حسین آقای پورجعفری
کسی که بابا هر وقت میخواست وصفش را برای ما بکند یک جمله میگفت: مثل پروانه دور من میگردد...
▫️مگر میشود تو را از یاد ببریم وقتی ما نبودیم کنار بابا، شما به قول خود بابا همانطور که پدر دور فرزندش میگردد حسین پور جعفری دور من میگردد.
▫️شبها تا زمانیکه مطمئن نمیشدی بابا خوابیده نمیخوابیدی و صبحها قبل از بابا بیدار میشدی و دم در اتاق مینشستی.
همیشه جیبهایت پر بود از کشمش و توت خشک قدم به قدم از ترس گرسنهماندن فرماندهات، یارت، دست در جیب میکردی و در دهانش میگذاشتی.
▫️چگونه میتوان از تو یاد نکرد وقتی -با تمام اینکه میدانستی همسرت در اوج احتیاجش به تو هست- بابا ما را واسطه کند در سفر آخر -که برگشتی نداشت- بگوید حسین را منصرف کنید با من نیاید.
▫️با گفتن این جملهی ما به تو رنگ رخسارت دیدن داشت. ما را حلال کن که عشقت را نفهمیدیم فقط جوابت را شنیدیم که گفتی: یعنی من حاجی را وسط بیابان تنها بگذارم...!!؟
کاش بودی سراغ بابا را از تو میگرفتیم تو هیچ وقت ما را بیجواب نگذاشتی
سلام مان را به بابا برسان
سفر به سلامت یار وفادار
#زینب_حاج_قاسم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_پورجعفری🌷
ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊
سلام دوستان عزیز حتما در این نظرسنجی شرکت کنید..روی لینک کلیک کنید☺️
https://EitaaBot.ir/poll/z0n2a
#خاطرات_شهید
▫️به حمید التماس می کردم که مرا هم با ماشین اداری ببرد به جایی که محل کار هر دویمان بود. من توی بسیج بودم. خانه ما جایی بود که باید بیست دقیقه پیاده می رفتیم تا به جاده برسیم.
▫️حمید فقط مرا تا ایستگاه می رساند و خیلی جدی می گفت: پیاده_شو فاطمه با ماشین راه بیا! می گفتم: من که از بسیج حقوق نمی گیرم؛ فکر کن روزی یک تومان به من حقوق می دهی. این یک تومان را بگذار به حساب کرایه ماشین.
▫️می گفت: ما نباید باعث شویم مردم به غیبت و تهمت بیفتند. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمی دهد کسی به او تهمت بزند. ما هم ناسلامتی انسان عاقليم ديگر. نيستيم؟
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_حمید_باکری🌷
#سالروز_شهادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
امـده ام شاه
پناهم دهــی...
📎طواف پیکر مطهر شهید مدافع حرم، شهید «اصغر پاشاپور» در حرم امام رضا (ع)
#شهید_اصغر_پاشاپور 🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
✅ ترس بیشتر از کرونا داره کشته میگیره
مردم کرونا نگرفته خودشونو مرده تصورمیکنند
خواهید دید که به زودی درمان کرونا از یه سرماخوردگی هم راحت تر خواهد بود
باز هم میگم داریم تو #دام_رسانه ای میفتیم
به خاطر همین ترس خواهید دید که چه سواری از ما بگیرن
ترس و ناامیدی یک جامعه رو از پا درمیاره
اینم تا دو ماه پیش تست زدن و خوب جوابی هم ازش گرفتن
یادتونه تو کیکها یهو قرص کامل پیدا میکردید؟
یادتونه چقدر ملت ترسیدن؟
یادتونه چطور به صورت گسترده کلیپهاش پخش شد؟ چی شد چرا الان خبری ازش نیست؟ قرصها فقط همون زمان بود؟⁉️
الانم دقت کنید چه راحت دارن صوت و کلیپ میکنند
همه جا شده کرونا
این وسط یه عده خوب تجارت کردن
یه عده خوب به مقاصد سیاسیون رسیدن
دیگه هیچکس حتی پیگیر نتایج انتخابات نیست
یادتونه گفتن فردای انتخابات منتظر یه انحراف افکار عمومی باشید
باز هم خواهید دید که این قضیه هم یک هفته دیگه فراموش میشه
موقع زدن زیر گوش آمریکا تو عین الاسد، هواپیمای اوکراینی شد ترند خبری
موقع ۲۲ بهمن کرونا شد ترند خبری
موقع انتخابات هم همینطور
دیگه عادت کردیم به این #مهندسی_افکار_عمومی
موقع اومدن بشار اسد به ایران هم استعفای ظریف شد ترند اول خبری
راستی چرا بعد از هر پیروزی، یه اتفاق میافته که مردم طعم شیرین پیروزی رو نچشند و اون پیروزی با یک موضوع انحرافی به حاشیه میره
#سواد_رسانه
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#آرزوی_شهید:
گفــتم: اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟
گفــت: تنها آرزوی من این است که یک مرکزفرهنگے داشته باشم و روے بچههای جوان کــارکنم و بتوانم مسائـل مربوط به دوران #دفاع_مقدس را به نسل جـــوان منتقل کنم.
#شهیدحاج_منصورخادم_صادق🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔹تصویر بالا: دوران دفاع مقدس
🔹تصویر پایین: بیمارستان مسیح دانشوری
سنگرها یکے است...هر دو ایثارگرند
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
💠خاطره شهید سلیمانی از شهادت حمید باکری
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_سی
💢دشمن نتونست تحمل کنه
هفته بسیج تموم شد و هر روز بر دامنه مراسماتِ عمومی، کلاس، نماز جماعت و جلساتِ دعا افزوده میشد و این امر برای بعثیا که اساساً میانه خوشی با این گونه چیزها نداشتن، خوشایند نبود . حالا می دیدن یه عده اسیر که تو مشتشون هستن، اردوگاه ملحق رو تبدیل کردن به یه ایران کوچک با همون روحیه انقلابی و با نشاط و سرزندگی.
این بود که بعد از حدود چهار ماه که در شریط بسیار مناسب (البته نه از لحاظ برنامه غذایی، بلکه بهداشتی و فرهنگی و آزادی نسبی) قرار داشتیم، دوباره شرایط تغییر کرد. فرماندهان و مسئولین عراقی تصمیم خودشون رو گرفته بودن و مقدمات کار رو برای بردن ما به زندانِ قلعه آماده کرده بودن.
خوشی و آسایش و بیا برو کارای فرهنگی زودگذر بود و خیلی زود به خط پایان رسید و تموم شد و یه روز اومدن و گفتن آماده بشید باید از اینجا برید. این خبر برامون خیلی غیر منتظره و شوکآور بود. دیگه چه نقشهای چیدن و میخان ما رو کجا ببرن؟ نکنه برمون میگردونن تکریت۱۱. البته بعد از چندین جابجایی دیگه تقریبا خبر تبعید و جابجایی چیز عجیبی نبود، ولی با این سرعت و اونم بعد از تبعید از منطقه تکریت به اینجا و حالا به این زودی دوباره جابجایی در حالی که از نظر ما اتفاق خاصی نیفتاده بود و اونا هم عکسالعمل یا نارضایتی خاصی نشون نداده بودن، غیر منتظره بنظر میرسید.
فی الجمله می دونستیم خیری در کار نیست. دیگه از رفتار و طرز برخورد عراقیا توی این سه سال و اندی شناخت کافی از اونا داشتیم و اگه قرار بود ما رو جای بهتری ببرن یه جورایی بروز میدادن و اگه بالعکس زندان و گرفتاری پشت سرش بود، هم تقریبا مشخص بود. به هر حال رفتارشون مقداری عوض شده بود و با عجله و مقداری بی احترامی، نشون میداد که جایی بدتر از اینجا در انتظارمونه.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_سیویکم
💢از اردوگاه به زندان
درها باز شد و با پای پیاده، البته با مراقبتای ویژه، براه افتادیم. مسافت نزدیک بود و چون داخل پادگان نظامی بودیم دست و چشامونو نبستن. وارد محیطی شدیم که شبیه زندان بود. یه محوطۀ کوچیک و تعدادی اتاق بزرگ و کوچیک با در و میلههای آهنی.
اسمش قلعه بود و با دیوارای بسیار بلند محصور شده بود بطوریکه جز آسمون هیچی اطراف ما پیدا نبود.
همه جوره اتاق داشت. دوتا آسایشگاه بزرگ که هر کدوم حدود هشتاد، نود نفر جا میشد تا اتاقای ۴۰، ۲۰، ۱۵ و ۱۰ نفره. همه اتاقا بصورت دایره وار دور تا دورِ محوطه زندان ساخته شده بود و درها روبروی هم بود که کنترل زندانیا رو برای زندانبانا راحتتر میکرد.
بین اتاقا تقسیم شدیم و به هوای ملحق چند نفراز بین خودمون بعنوان ارشد انتخاب کردیم و تلاش داشتیم که وضع و اوضاع رو در اختیار خودمون بگیریم. ولی خیلی زود بعثیا دخالت کردن و وقتی متوجه شدن ما ارشد و انتظامات برای خودمون انتخاب کردیم سریع همه اونارو با احترامی کنار زدن و یه نفر بنام علیکُرده که ظاهرا علیاللهی بود و با بعثیا همکاری میکرد رو بعنوان رئیس اردوگاه تعیین کردن و اونم چند نفر از دوستاش رو سرپرست اتاقای مختلف کرد و اوضاع تحت کنترل کامل بعثیا قرار گرفت.
مقداری اذیت و آزار و کتککاری کردن البته نه به اون شدت تکریت۱۱. بیشتر هدفشون، زهرِچشم گرفتن از ما و تسلط بر اوضاعی بود که در ملحق از کنترل و اختیارشون خارج شده بود. میشه گفت یه کاری شبیه کودتا انجام دادن. اما داشت کار از جای دیگر خراب میشد. دو سه تا سرباز و درجه دار بسیار عقدهای و بعثی هم بودن که خیلی دلشون میخواست بچهها رو توی این ماهای پایانی بزنن و شکنجه کنن. از همه خبیث و خشنتر یه درجه دار ارمنی بنام یوسف و یکی دیگه بنام یحیی بودن. همین یوسف یه بار که توی ملحق می خواست افرادی رو بزنه همه هوِش کردن و این عقده شده بود براش و منتظر فرصتی بود که زهر خودشو خالی کنه. به محض ورود ما به زندانِ قلعه شروع کردن به اذیت و آزارکردن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صد_و_هشتاد_هشت
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 11 📿 11 📿 12 📿 13 📿 15 📿 16 📿 20 📿 21 📿 22 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_723_274)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
.
درد دل پدر شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور با امام رضا(ع)
.
#شهید_اصغر_پاشاپور 🌷
#امروز_مشهد
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
551
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝