eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 🌸🍃 2 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
رفیقان راه سعادت... از قافله های شهدا جاماندیم رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم افسوس که در زمانه دلتنگی مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
نہ اینڪہ حرفے نباشد هست.. هم هست... امــــــا!!! دلشڪستہ ها مےدانند غــم بہ استخــوان ڪہ برسد مےشود.. 📎سلامتی مـــادران و همسران صبور شهدا صلوات🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔰 تصاویر کمتر دیده شده از غبار روبی مضجع مطهر رضوی ، توسط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
●۱۵ سالش بود کہ برادرم از آلمان یک دست لباس مارک دار آدیداس برایش فرستاد. یک بار هم نپوشید گفتم چرا؟ بی درنـگ جـواب داد:« من نمی شوم» 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
✍گرد و غباری ڪہ بر چھره های نورانے شما نشستہ بود ڪجا.. و گرد و غباری ڪہ اکنون از گناه بر دل ما نشستہ ڪجا... iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سلام دوستانی که داستان رو میخونن اگر تلنگری بهشون زده یا تغییری ایجاد شده در رفتارشون برای ماهم بفرستند که داخل کانال منتشر کنیم... بی زحمت قابل نشر باشه🙈 منتظرتونم 🌹 @FF8141
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ○ماجرای رنگ خاکستری چشم های حاج قاسم از زبان دخترش برنامه جشن رمضان 🌷 ว໐iภ ↬@sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #سه_دقیقه_در_قیامت ✍نویسنده: انتشارات
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: انتشارات شهیدابراهیم هادی ● 🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را می‌شناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش می کردند تا به ایشان صدمه بزنند اما نمی توانستند... ⛔️ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود. ♨️ خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند حق الناس میلیون‌ها انسان به گردن داشتند و از همه کمک می خواستند اما هیچ کس به آنها توجهی نمی‌کرد. ♻️مسئولینی که روزگاری برای خودشان کبکبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند... 🔆سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد. ✅مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت: باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود. 🚫 اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند...اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه می‌کنند... بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکان های مقدس امام زمان را برای نتیجه این بازی قسم می دادند... ✅از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری می‌کنند... 🌺 جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود می شوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید. 🌴نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند... 🌸جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد. 🌾 به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه می‌دادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت می‌شد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار می داد. 🌼 در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستاده‌اند. 🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند . 🍁وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی می‌شد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد خانم روی خودش را برمی گرداند، اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود. 🌹 اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی می‌کردم که همواره به یاد ایشان باشم. 💥ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب می‌آمدیم. حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود. 💐کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش... 🥀از اینکه برخی اعمال من معصومین علیه السلام را ناراحت می کردم می خواستم از خجالت آب شوم خیلی ناراحت بودم... 🍁 بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعوالم نمانده بود... 🍀از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند. 💠برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را می‌گذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم می‌داد که من بمانم. 💠نگاهم به سمت دیگری رفت داخل یک خانه در محله ماه دو کودک یتیم خدا را قسم می دادند که من برگردم. ♻️آنها می گفتند:خدایا ما نمی‌خواهیم دوباره یتیم شویم.. این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینه‌های این دو کودک یتیم را می دادم و سعی می‌کردم برای آنها پدری کنم. 🌻 آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا می خواستند که من زنده بمانم‌... ادامه دارد...✒️ 🚫کپی و نشر حرام هست خواهش میکنم کسی نشر نده ما فقط واسه کانال سنگرشهدا از ناشر اجازه نشرگرفتیم🚫 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #سه_دقیقه_در_قیامت ✍نویسنده: انتشارات
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: انتشارات شهیدابراهیم هادی ● ☘به جوانی که پشت میز بود گفتم: دستم خالی است نمی‌شود کاری کنی که من برگردم؟ ♦️ نمی‌شود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی مرا شفاعت کنند،شاید اجازه دهند تا برگردم و حق الناس را جبران کنم یا کارهای خطای گذشته را اصلاح کنم... جوابش منفی بود. اصرار کردم... 🔆لحظاتی بعد جوان پشت میز نگاهی به من کرد و گفت: به خاطر اشک های این کودکان یتیم و به خاطر دعاهای همسر و دختری که در راه داری و دعای پدر و مادر،حضرت زهرا شمارا شفاعت نمود تا برگردی. 🍀 به محض اینکه به من گفته شد برگرد،یک بار دیدم که زیر پای من خالی شد.. تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش می شود حالت خاصی داشت،چند لحظه طول می کشید تا تصویر محو شود. 💠 مثل همان حالت پیش آمد، به یکباره رها شدم کمتر از یک لحظه دیدم روی تخت بیمارستان خوابیده و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند. دستگاه شوک چند بار به بدن من زدند تا به قول خودشان بیمار احیا شد. ♦️روح به جسم برگشته بود،حالت خاصی داشتم. هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافتم و هم ناراحت که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشتم. پزشکان کار خود را تمام کرده بودن،در مراحل پایانی عمل بود که من سه دقیقه دچار ایست قلبی شده بودم و بعد هم با ایجاد شک مرا احیا کردند. 🔰در تمام لحظات، شاهد کارهای ایشان بودم. مرا به ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی اثر بیهوشی رفت و درد و رنج ها دوباره به بدن برگشت. حالم بهتر شده بود، توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمی‌خواستم حتی برای لحظه‌ای از آن لحظات زیبا دور شوم. 🍃 من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی را داشتم را با خودم مرور میکردم. چقدر سخت بود،چه شرایط سختی را طی کردم و بهشت برزخی را با تمام نعمت هایش دیدم. افراد گرفتار را دیدم. من تا چند قدمی بهشت رفتم. مادرم حضرت زهرا با کمی فاصله مشاهده کردم و مشاهده کردم که مادر ما در دنیا و آخرت چه مقامی دارد... 🌸حالا برای من تحمل دنیا واقعا سخت بود. دقایقی بعد دو خانم پرستار وارد سالن شدند. آن‌ها می‌خواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند. 💠 همین که از دور آمدند از مشاهده چهره یکی از آن ها واقعا وحشت کردم من او را مانند یک گرگ می دیدم که به من نزدیک میشد... 💥مرا به بخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند. 🔆 یکی دو نفر از بستگان می‌خواستم به دیدنم بیایند.. آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در حال در راه بودند... به خوبی اینها را متوجه شدم،اما یک باره از دیدن چهره باطنی آنها وحشت زده شدم.... 🔰بدنم لرزید و به همراهان گفتم: تماس بگیر و بگو فلانی برگرده تحمل هیچکس را ندارم. 💥احساس می‌کردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است، باطن اعمال و رفتار... 🔅به غذایی که برای آوردن نگاه نمیکردم می‌ترسیدم باطن غذا را ببینم... ✔️ دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم،اما وجود آنها مرا بیشتر تنها می‌کرد. ☘ بعد از آن تلاش کردم تا رویم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچ کس نبینم. ⚠️ یکباره رنگ از چهره ام پرید! صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم... ♻️ دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم. ❎ آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود نمی‌توانستم ادامه دهم. 💠خدا را شکر این حالت برداشته شد اما دوست داشتم تنها باشم.دوست داشتم در خلوت خودمان را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم و مرور کنم. چقدر لحظات زیبایی بود آنجا،زمان مطرح نبود،آنجا احتیاج به کلام نبود. با یک نگاه آنچه می‌خواستیم منتقل می‌شد.حتی برخی اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود. ✅ برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست و در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکاران را مشاهده کردم که شهید شده بودن! 🔷می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه به همین خاطر از نزدیکانم خواستم از احوال آن چند نفر برایم خبر بگیرند تا بفهمم زنده اند یا شهید شده اند؟! ادامه دارد...✒️ 🚫کپی و نشر حرام هست خواهش میکنم کسی نشر نده ما فقط واسه کانال سنگرشهدا از ناشر اجازه نشرگرفتیم🚫 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿 13 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
نظرات شما دوستان راجع به کتاب 🔹سلام من کلا از وقتی این کتاب را خوندم احترام بیشتری به والدینم میزارم و مراقبه که حق الناس و حق النفس رو گردنم نباشه کلا این کتاب چیز های زیادی توشه و باید در این کتاب تامل بشه تا بتونه سعادت ما در دنیا و اخرا را به دنبال داشته باشه 🔹سلام وقتتون بخیر یه قسمتی از کتاب گفته بود هر نگاه حرام حداقل شش ماه زمان شهادت کسانی که عاشق شهادت هستن و شهادت میخوان رو عقب میندازه روی من که تاثیر داشت😔 🔹وقتی کتاب را خواندم احساس کردم باید همه ان را بخوانند چون تحول عجیبی در من ایجاد شده بود طوری که از همه حلالیت میخواستم ومیگفتم اگر غیبتی کردم یا شوخی یا حرفی از من موجب ناراحتی شده حلالم کنید وتا طرف راصی نمی شد ادامه می دادم تجدیدی در وصیت نا مه ام کردم که تقریبا برای ۵سال پیش بود سفارشاتی به اطرافیان نزدیکم در مورد کفن ودفن وشب اول قبرم کردم والان نسبت به رفتارم ریز بین تر شده ام وخیلی سعی میکنم از گناه دوری کنم 🔹سلام خسته نباشید در مورد داستان باید بگم خیلی تاثیر گذاره من قبلا خیلی حرف می زدم و شوخی های الکی می کردم بعد از خوندن داستان خیلی زبونمو کنترل می کنم خدا خیر تون بده 🔹سلام من کتاب سه دقیقه در قیامت و خوندم فکر میکنم تنها کتابیه که منو درباره قیامت آگاه کرده و هروز صب که بیدار میشم انگار مثل یه چیزی بهم هشدار میده که الان این کاری که داری میکنی درسته؟؟فردا روزی برات مشکل ساز نمیشه یه حس وسواس گونه ای درم به وجود اورده که فکر میکنم باید تمام کارامو با دقت انجام بدم شاید کاری که زیاد هم جدی نیست و اهمیت نداره چقد اون دنیا میتونه سخت و طاقا فرسا باشه با خوندن این کتاب باعث شده روی پول بیت المال خیلی خیلی حساسیت به خرج بدم و نحوه نگهداریش و خرج کردنش کاملا بادقت باشه و مبادا اشکالی در خرج کردنش به وجود بیاد و یه مورد دیگه اینکه باعث شده هر شب قبل خواب بادقت و جزییات به کارای که از صب انجام دادم تا شب فکر کنم و تفکیک کنم کدوم درست بوده و کدوم اشتباه که برای روز بعد دیگه تکرار نشه این کتاب بهم فهمونده که خیلی با دقت تمام با نامحرم برخورد کنیم مبادا آغاز کننده گناه باشیم با یه صحبت یا لبخند زدن بنظرم یه بار خوندن این کتاب فایده نداره چند بار باید خوند شما پی دی اف یا صوتیشو ندارین اخه کتابمو بعد خوندن وقف در گردش کردم و بچه ها دارن میخونن دوس دارم دوباره بخونم من با شروع ماه رمضان از روز اول تا روز اخر درحال کمک کردن و همدلی و رزمایش مومنانه بودم و سبد غذایی تهیه میکردم اما با خوندن این کتاب متوجه شدم چقد با کارای کوچیک و اشتباه خودم ثواب این کار خیر و از خودم گرفتم😔این باعث ناراحتیم شد بعد خوندنش حس بدی بهم منتقل شد یه اضطراب خاصی اما بعد بهش فکر کردم که اگه اخرین روز عمرم بوده دیگه هیچ راهی وجود نداشت اما حالا که نیست میتونم جبرانش کنم و با حلالیت گرفتن و جبران کردن کارایراشتباهی که یادم میاد ثواب این کارای خیر و برای خودن نگهدارم 🔹سلام این کتاب خیلی تاثیرگذاره من هم نسبت به رفتارام دقیقتر شدم.از گناهه غیبت توبه کردم نسبت به گذشتم خیلی حسرت میخورم توبه هم کردم اما نمیدونم چطور باید جبران کنم و دفتر آخرتمو سبک کنم؟
"...بُنیّ قتلوک ذبحوک و من الماء منعوک..." / .. تورا تشنه کشتند مَهدی ../ کانال رسمی شهیدمدافع حرم مهدی حسینی 👇❤️ eitaa.com/joinchat/1350369280Cba31a11fa4
🍃🌸 🌸🍃 3 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
یا بفرما بـھ ســرایم یا بفرما بـھ سر،آیـــم غرضـم وصـل تُــو باشــد چھ تُــو آیـے چھ مـــن آیــم 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
پایان گرفت این جنگ... اما چشمانی به راه است هنوز و از او چیزی جز یک برنگشت... و زنی که هر روز نوازش میکند حلقه انگشترش را... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
: ‌‌●امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ●اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص). 📎فرازی از وصیت شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
● سیدجاسم انسانی متواضع و خنده‌رو بود، ایشان خیلی روی اعتقاداتش حساسیت داشت، خیلی هم اجتماعی بود همیشه کارگشای دوستان بود و در عوض از آنها می‌خواست که برای شهادتش دعا کنند، تقریباً همه هم‌دوره‌ای‌هایش در زمان جنگ شهید شده بودند و ایشان از قافله شهدا جا مانده بود بغض دوستان شهیدش را داشت.  ●شجاعت و بی‌باکی‌اش مثال زدنی بود شهرتش ضدگلوله بود، پاک و دوست داشتنی بود، سید جاسم پسرعموی دو شهید بود، شهید ناصر و شهید فرج. هر سه با هم در قرارگاه سری نصرت سمت اطلاعاتی و عملیاتی بالایی داشتند. ● بنیانگذار اطلاعات برون‌مرزی بودند آنها در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران وارد پادگان‌ها و مقرهای نظامی عراق می‌شدند و بعد از کسب اطلاعات دقیق و جامع بر می‌گشتند. سید جاسم همه زیرو بم منطقه عملیاتی جنوب را مثل کف دست می‌شناخت شهید ناصر، شهید فرج و شهید جاسم در عملیات فتح فاو نقش کلیدی و اساسی‌ای ایفا کردند. ●سید ناصر در جنگ یک اسطوره بود، هر سه چون برادر بودند که بارها در زمان جنگ تحمیلی برای زیارت به نجف وکربلا رفته بودند و تا عمق خاک عراق پیشروی داشتند، سید ناصر در خیبر و سید فرج در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. ✍راوی: همرزم شهید 📎پ ن: شهیدی که به پاس مشاوره وی در آزادسازیِ شهر دجیل لقب "سبع الدجیل" شیرمرد دجیل را به خود اختصاص داد . ●ولادت: ۱۳٤٦ حمیدیه، خوزستان ●شهادت: ۱۳۹٤ سامرا، عراق ●رزمنده دیروز مدافع امروز   🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️حاج قاسم زنده تر شد🌷 👈رفتہ ولی... شک نکنید ... جبہہ پر از دلاوره✌️ 👌مالک اشتر علی هنوز کنار رهبره! ‌ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #سه_دقیقه_در_قیامت ✍نویسنده: انتشارات
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: انتشارات شهیدابراهیم هادی ● 🔷گفتند همه رفقای شما سالم هستند. تعجب کردم، پس منظور از این ماجرا چه بود؟ من آنها را در حالی که با شهادت وارد برزخ شدند مشاهده کرده بودم. 🌼چند روزی بعد از عمل وقتی حالم کمی بهتر شد مرخص شدم.اما فکرم به شدت مشغول بود. ☘ یک روز برای این که حال و هوایم عوض شود با خانوم و بچه ها به بیرون رفتیم .به محض اینکه وارد بازار شدیم پسر یکی از دوستان را دیدم که از کنار ما رد شد و سلام کرد. 🍁 رنگم پرید! به همسرم گفتم: این فلانی نبود؟ همسرم گفت: آره خودش بود. این جوان اعتیاد داشت و دائم دنبال کارهای خلاف بود . ☄برای به دست آوردن پول مواد همه کاری میکرد.گفتم این مگه نمرده؟ من خودم دیدمش که اوضاع و احوال خیلی خراب بود. ⚡️مرتب به ملائکه خدا التماس می کرد حتی من علت مرگش را هم می‌دانم. خانومم با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟حالا علت مرگش چی بود؟ گفتم اون بالای دکل مشغول دزدیدن کابل های فشار قوی برق بوده که برق اون رو میگیره و کشته میشه! خانمم گفت: فعلا که سالم و سرحال بود. آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم.پس نکند آن چیزهایی هم که من دیدم توهم بوده! ❄️ دو سه روز بعد خبر مرگ این جوان پخش شد.از دوست دیگرم که اورا میشناخت سوال کردم ،گفت: بنده خدا تصادف کرده. 🍂من بیشتر توی فکر فرو رفتم، چون من خودم این جوان را دیده بودم حال و روز خوشی نداشت. اعمال،گناهان،حق الناس.. حسابی گرفتارش کرده بود. به همه التماس می کرد برایش کاری بکنند.. 🌾 روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود. لابلای صحبت‌ها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه وبدزدد،همان بالا برق خشکش می کند! خیره شدم به صورت مهمان و گفتم فلانی را میگویی؟ گفت :بله خودش، پرسیدم مطمئنی؟ گفت آره، خودم اومدم بالای سرش اما خانواده‌اش به مردم چیز دیگه ای گفتند. 💥 پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد فهمیدم که من برخی از اتفاقات آینده نزدیک را هم دیده‌ام. 💫 نمی دانستم چطور ممکن است لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم. ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی بحث زمان و مکان مطرح نبوده لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشید. ✨بعد از این صحبت یقین کردم که ماجرای شهادت برخی همکاران من اتفاق خواهد افتاد. 🍃یکی دو هفته بعد از بهبودی من پدرم در اثر یک سانحه از دنیا رفت. خیلی ناراحت بودم، اما یاد حرف خدا عموی خدابیامرزم افتادم که گفت این باغ برای من و پدرت است و او به زودی به ما ملحق می شود... 🔷در یکی از روزهای نقاهت سری به مسجد قدیمی محل زدم. یکی از پیرمرد های قدیمی را دیدم . ☘سلام و علیک کردیم و وارد مسجد شدیم.یکباره یاد آن پیرمردی افتادم که به من تهمت زده بود و به خاطر رضایت من ثواب حسینیه اش را به من بخشید! 🔷 صحنه ناراحتی آن پیرمرد در مقابل چشمانم بود. با خودم گفتم: باید پیگیری کنم ببینم این ماجرا چقدر صحت دارد؟ دوست داشتم حسینیه ای که به من بخشیده شده را از نزدیک ببینم. به پیرمرد گفتم :فلانی رو یادتون هست همون که چهار سال پیش مرحوم شد؟ 🔅گفت: بله نور به قبرش ببارد .چقدر این مرد خوب بود. این آدم بی سر و صدا کار خیر می کرد. آدم درستی بود. مثل او کم پیدا می شود. ✅گفتم: بله اما خبر نداری این بنده خدا چیزی توی این شهر وقف کرده، مسجد حسینیه؟ ❗️گفت نمی‌دانم ولی فلانی با او خیلی رفیق بود از او بپرس . 🔰بعد از نماز سراغ همان شخص گرفتیم پیرمرد گفت:خدا رحمتش کند دوست نداشت کسی با خبر شود اما چون از دنیا رفته به شما می‌گویم. ♻️ سپس به سمت چپ مسجد اشاره کرد و گفت: این حسینیه را می‌بینی همان حاج آقا که ذکر خیرش را کردی این حسینیه را ساخت و وقف کرد. نمی دانی چقدر این حسینیه خیر و برکت دارد. الان هم داریم بنایی می‌کنیم و دیوار حسینیه را برمیداریم و وصلش می کنیم به مسجد تا فضا برای نماز بیشتر باشد. ♻️ بدون اینکه چیزی بگویم جواب سوالم را گرفتم..سری به حسینیه زدم و برگشتم و پس از اطمینان از صحت مطلب، از حقم گذشتم و حسینیه را به بانی اصلی اش بخشیدم... ادامه دارد...✒️ 🚫کپی و نشر حرام هست خواهش میکنم کسی نشر نده ما فقط واسه کانال سنگرشهدا از ناشر اجازه نشرگرفتیم🚫 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #سه_دقیقه_در_قیامت ✍نویسنده: انتشارات
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: انتشارات شهیدابراهیم هادی ● ✅شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود. ☘گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر دعای همسر و دختری که در راه داری شفاعت شدی. 🔅 به همسرم گفتم این هم یک نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این ماجراها صحیح بوده.. 🍂 در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد ♻️تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن وادی ترس شدیدی در من ایجاد می کرد و تا چند سال من را اذیت می‌کرد ترس از حضور در قبرستان بود. 💥من صداهای وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود. 🌴اما این مسئله در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد. 🌼اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم. ⚡️ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقت‌های اضافه هستم. 🔰اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمی‌شود 🔆 یقین داشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است. اما در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور این حرف را ثابت می کردم... 💠به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک شهید را که تا مدتی بعد به محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم. 💥احساس عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به ملاقات خدا میرفت میدیدم. ❄️ اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟ 🌾 چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند می توانند ثبت نام کنند. 💐 جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را می‌کردم همگی ثبت‌نام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم. ✨ مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم. هیچ علاقه‌ای به حضور در دنیا نداشتم 🍃 مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم. 🌱 کارهایی را انجام دادم وصیتنامه و هر کاری که فکر می‌کردم باید جبران کنم انجام دادم. 🍀 آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد... ادامه دارد...✒️ 🚫کپی و نشر حرام هست خواهش میکنم کسی نشر نده ما فقط واسه کانال سنگرشهدا از ناشر اجازه نشرگرفتیم🚫 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿 13 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
نظرات شما راجع به کتاب 👇👇 🔹سلام من سه دقیقه رو آونجا که کتابهای بیت المال خیلی روم تاثیر گذاشته َ 🔹در مورد کتاب سه دقیقه در قیامت ؛ واقعا کتاب عالی و هشدار دهنده ایه ؛ خدا خیرتون بده ؛ از وقتی که این کتابو خوندم سعی میکنم بیشتر حواسم به اعمالم باشه ؛ هر حرفی رو نزنم و الان بیشتر تو کارهام دقت میکنم . فکر میکنم اگه الان مرگ به سراغم بیاد با این شرحی که در کتاب نوشته شده کلا دستم خالیه ؛ با توجه به اینکه این آقا کلی کارهای خیر داشتن ولی اکثر کارهای خوبشون داشت پاک میشد ، وای به حال من که دستم تهی و خالیه 😭😭😭 باید این کتاب رو بارها خوند . 🔹کتاب خیلی تاثیر گذاره ؛ تو نوجوونیم کتاب سیاحت غرب رو خونده بودم ؛سعی میکردم تو کارهام دقیق باشم ؛ اون کتاب تقریبا مکاشفه بود ؛ این کتاب هم مجددا تلنگری بر رفتارم داره ؛ وای از روز واحسرتا؛؛؛؛خدا خودش کمکمون کنه تا در این راه با کیسه ای پر بریم نه اینکه در انتهای راه ببینیم کیسه سوراخ بوده و ما غافل ؛ 🔹سلام ..خیلی تکان دهنده س.....خیلی جالب توصیف شده...در طول روز هر کاری که انجام میدم...یه قسمت از ماجرا تو ذهنم می یاد...خیلی تلاش میکنم..تغییری در رفتارهام انجام بدم...😔😔😔 🔹سلام. در مورد کتاب سه دقیقه در قیامت باعث شد از غیبت کردن و قضاوت کردن دیگران توبه کنم الان دیگه خیلی سعی میکنم غیبت نکنم اگه کسی هم غیبت میکنه تذکر بدم خدا خیرتوندبده یه سری حق الناس به گردنمان که سعی به جبرانش دارم التماس دعا 🔹باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات احسنت بر شما با انتخاب خوب این کتاب. توصیف این کتاب را شنیده بودم و دنبالش بودم که شما زحمتشو کشیدین. مطالب این کتاب با بیانات تجربه گران مرگ در برنامه زندگی پس از زندگی(شبکه چهار) مطابقت داره. البته آثار و فواید دیده های نویسنده بسیار مفید و تکان دهنده است. ایکاش که این کتاب به همگان اطلاع داده شده و ترویج گردد. واقعیت اینه که افراد جامعه هدف اصلی زندگی را گم کرده و بیراهه میرویم. هدف اکثر ملت شده پول و رفاه و آسایش. مطالعه این کتاب زندگی خیلی ها رو زیرو رو میکنه. مخصوصا در مورد بیت المال و حق الناس نسخه بسیار خوبی است. یاعلی 🔹سلام داستان واقعی ۳ دقیقه در بهشت عالیه روی من که خیلی تاثیر خوب گذاشته مخصوصا این قسمتش که حضرت فاطمه ی زهرا س را می بیند دید من نسبت به مردن عوض شده خیلی ذوق زده شده ام که قیامت اینقدر خوبه بهتر از این دنیا البته اگر توشه ات پر از تقوی باشد خداوند اجرتون بده
♨️♨️♨️ 🟩صحبت های کمتر شنیده شده و جالب و شهید مصطفی صدر زاده در مورد چگونگی رفتار کردن با دیگران 🛑ای کاش فقط یک دفعه،فقط یک دفعه برخی مسئولین کشورمون به این سخنان گوش میدادند. برای شنیدن حرف های شهید صدر زاده به کانال زیر مراجعه کنید 🆔 @syed213
🍃🌸 🌸🍃 4 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
از قافلہ هاے شهدا رفتنـد رفیقان وچـہ تنها ماندیم.. افسـوس ڪہ در زمانہ ے دلتنگے شدیم اسیر دنیا ماندیم.. 🌷 ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊
آنقدر شـــ🌷ـــهید با تیر و ترکش دیده ایم ڪہ یادمان مے رود ، جنگ نرم هم شهیـــد دارد ... دارد ... شیمیایی دارد ... درد دارد ...! ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ●روایت جالب از حاج قاسم سلیمانی فقط بچه حزب اللهی ها را نیاورید کسانی را بیاورید با من حرف بزنند که ما را قبول ندارند... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊