#پـدرموشـکےایـران✌️
وقتی بازدید تموم شد، حسن روکرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: اکه میشه فناوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید!
ژنرال های روسی خندیدندو گفتند:امکان نداره این فناوری فقط در اختیار کشور ماست
حسن خیلی جدی گفت: ولی ما خودمون این موشک رو میسازیم✊✌️
و دوباره صدای خندهی اونا بلند شد وقتی برگشتیم خیلی تلاش کردیم نمونهش رو بسازیم ولی نشد
حسن راهی مشهد شد به امام رضا متوسل شد و سه روز توی حرم موند.
حسن میگفت روز سوم بود که عنایت امام رضا رو حس کردم و... حلقهی مفقودهی کار به ذهنم خطور کرد سریع دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم که به مراتب از مدل روسی بهتر و پیشرفتهتر بود
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#سالروز_شهادت 🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
بعدشما #اخلاصمان بہ اختلاس رفت!
ایمانمان رنگ باخت!
محبت هاو بردبارے هاتمام شد!
صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ
باخت!
وقتی از رنگ #جبهہ فاصلہ گرفتیم!
حنایمان رنگے ندارد
#مردان_بی_ادّعا
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_هشتاد_و_هفتم
💠 مسوولیتها و تکالیف -۱
هر آسایشگاه دارای یک مسوول بود که وظیفه ایجاد نظم و مقررات داخل و بیرون آسایشگاه را به عهده داشت و به هنگام اخذ آمار و فرمانهای نظامی کار فرماندهی گروهان را بازی می کرد.
اولین مسوولین آسایشگاهها هم تا آنجا که بنده اطلاع دارم توسط خود عراقیها تعیین شدند که معمولا افراد سختگیری بودند و معیارهای مورد نظر عراقی ها را دارا ولی به هر حال آنها هم اسیر بودند و کم و بیش هوای بچه ها را داشتند و کج دار و مریز باید خواسته های بعثی ها و بچه ها را تواماً برآورده می کردند.
البته به استثناء چند نفر خود فروختهی نادان که معرف حضور همه اسرای تکریت یازده هستند که محیط را برای بچه ها اسارت در اسارت کرده بودند.
این مسوولیت بنا به شرایط و موقعیتهای مختلف دست بدست می شد و تقریبا بعد از آتش بس عراقیها راحتی و آرامش خودشان را در همراهی با خواسته های بچه ها در این مساله دانسته و لذا بعضا در مقطعی با مشارکت خود بچهها و هماهنگی عراقی ها مسوولین آسایشگاه تعیین میشدند.
آنچه ذکر شد نظر و دید شخصی بنده است و همچنان که گفتم هر آسایشگاه دنیای متفاوتی برای خودش داشته و قطعا فضای داخل هر آسایشکاه را با یک دید و نگاه نمی شود ارزیابی کرد.
به هر حال قبول مسوولیتی که از یک طرف باید باب میل دشمن عمل کنی و از طرف دیگر جمع آسایشگاه را راضی نگه داری انصافاً تدبیر زیادی میطلبید.
لذا نام بردن از افراد و قضاوت در این زمینه کاری بس دشوار است.
از میان مسوولین آسایشگاهها بودند عزیزانی که انصافا عملکرد خوبی داشتند و با مدیریت صحیح باعث کاهش آلام بچه ها میشدند و معرف حضور همگان هستند.
اگر در مقطعی عراقیها به خودشان مشغول میشدند و فضای بازی ایجاد می شد ، توقع بچهها نیز زیاد شده و برآورده کردن سلیقههای مختلف دردسر ساز می شد که البته باز بستگی به ترکیب جمعیتی آسایشگاه داشت که مثلا همه از یک طیف باشند یا گرایشهای مختلفی که به هر حال طبعیت هر جامعه ای است .
بعثی ها هم بر همین اساس اجازه نمی دادند این ترکیب یکدست باشد و در مقاطع مختلف افراد را جابجا می کردند تا ما به خودمان مشغول باشیم و بهتر ما را کنترل کنند.
البته یک دست بودن جمع یک آسایشگاه باعث رکود و وجود طیفهای مختلف
باعث شکوفایی و رشد بچهها می شد.
فی المثل آسایشگاه سه که از ابتدا توسط بچههای حزب اللهی شکل گرفته بود بعثی ها را بر آن داشت که بارها ترکیب آن را بهم بزنند ولی بعد از مدتی می دیدند آنکه تاثیر پذیرفته افراد جدید بوده اند البته این بدان معنی نیست که همیشه افراد جدید و انتقالی مشکل داشته اند.
گروهبان کریم که مدت زیادی مسوولیت بندهای یک و دو را به عهده داشت علنا اعلام کرد که آسایشگاه سه دانشگاه است و لذا بعضا علیرغم اهدافشان افرادی را جهت اصلاح به معنی واقعی به این آسایشگاه منتقل می کردند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_و_بیستُدومین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 10 📿 11 📿 13 📿 14 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_865_650)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے🌸🍃
175
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محمد_کامران
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
وقتے ڪہ
عشق خواست
در پاےِ خویشتن
صدها هـــزار
دستہ گلِ نوجـوان دهد
فهمیـده های قافلہ گفتند :
مے رویـم !
این خـــون
چہ قابل است اگر باغ جان دهد
#بزرگ_مردان_کوچک
#صبحتون_شهدایی 🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
اقتدارتان
بہ صلابت ڪوه
ڪہ #تخریب میڪند
آنچه ڪفر و تڪفیر...
اما امان از آن
لبخند زیبایتان
ڪہ #تخریب میکند
دلِ تنـگ ما را..
#شهید_محمدحسین_بشیری
#شهید_حسین_هریری
#سالروز_شهادت🌷
iD➠ @sangarshohada🕊🕊
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رجزخوانی شهید محسن خزایی در سوریه
🔹۲۲ آبان ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن خزایی.
#شهید_محسن_خزایی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
ایها الرفیق ...
پنج شنبه است و ما ،
فاتحهٔ جاماندن از تو را میخوانیم
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#یاد_شهدا_باصلوات
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 فیلم آخرین وصیت شهید محمدحسین بشیری در مسیر اعزام به آخرین مأموریت که منجر به شهادت وی شد.
بچه های گردان تخریب مراسم تشییع مرا برگزار کنند و پیکر مرا در کنار شهید الوانی به خاک بسپارید.
#شهید_محمدحسین_بشیری🌷
شهادت: ۱۳۹۵/۸/۲۲
@sangarshohada🕊🕊
⚘﷽⚘
همسر شهید:
●من در تلفنم نام همسرم را با عنوان "شهید زنده " ذخیره کرده بودم. یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد؟
که به ایشان گفتم آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما میبینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زندهای.
قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت شمارهاش را بگیرم وقتی این کار را کردم دیدم شماره مرا با عنوان"شریک جهادم و مسافر بهشت " ذخیره کرده بود
و گفت از اول زندگی شریک هم بودهایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است.
●اما من با ارزشترین داراییام را به خدا میسپارم و میروم.
شهید جهانی آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم.
شام غریبان امام حسین(ع) بود که در خیمه محلهمان شمع روشن کردیم ایشان به من گفت دعا کنم تا بیبی زینب قبولش کند من هم وقتی شمع روشن میکردم دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیتالشهدا قراردهم.
#شهید_جواد_جهانی
#سالروز_شهادت 🌷
@sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_هشتاد_و_هشتم
💠 مسوولیتها و تکالیف ۲
در زمان سختگیریِ بعثیها اتحاد و صمیمیت بیشتری بین بچه ها حکمفرما می شد.
عراقی ها هم زیاد عنوان می داشتند که شما باید زور بالای سرتان باشد ، که خوب طبیعت هر فرد زندانی است که آزادی بیشتری را طلب کند ضمن اینکه انصافا ما هم نباید انتظار بیشتری از آنها می داشتیم چون نگهبانها هم خودشان به نوعی دیگر در اسارت بسر می بردند و بارها این جمله را تکرار می کردند که ما اسیر شما هستیم نه شما اسیر ما .
شاید هم به زبانی دیگر می خواستند بگویند که ما و شما هر دو اسیر صدام و حزب بعث هستیم.
به هنگام ورود و خروج اسرا از آسایشگاه و اجرای فرامین نظامی هر سه آسایشگاه که شامل یک بند می شد توسط یک مسوول فرامین نظامی را اجرا می کردند که این یک نفر به عنوان مسوول بند ، از بین مسوولین سه آسایشگاه انتخاب و به فرماندهی گردان شباهت داشت .
یکی دیگر از مسوولیتهای طاقت فرسا مسوولیت بچههای آشپزخانه بود که در شرایط سخت امنیتی سه وعده در خدمت بچه ها بودند.
مسوولیتهایی نظیر نظافت آسایشگاه ـ دریافت غذا و چای ـ اخذ نان ـ توزیع غذا ـ شستشویی ظروف ـ تخلیه و نظافت ظرف دستشویی و...نیز در هر آسایشگاه مسوول جداگانه ای داشت که بالنسبه نوبت به همه می رسید.
مدیریت تنظیم و نوبت دهی حمام و سرویسهای بهداشتی از مسوولیتهای سخت و طاقت فرسایی بود که در بند یک و دو مسوولیت آن به عهده آقای گلستان زاده و همکارش بود که ایشان و همکارانش در بند سه و چهار بر گردن همه ما حق دارند و تقریبا تمامِ وقت خودشان در زمان آزادباش در اختیار بچهها میگذاشتند و انصاف یکی از محدود مسوولیتهایی که تمام و کمال خدمت ارائه می کرد مسوولیت ایشان بود.
یکی از نکاتی که در قسمت ۷۸ مغفول ماند و لازم دیدیم به آن اشاره کنم در ارتباط با نحوه اضطرای قضای حاجت در یکی از اردوگاههای صیلب دیده است و آن اینکه آن عزیزان نیز امکان استفاده از سرویس بهداشتی در شب را نداشته و در مواقع اضطرار با قرار دادن پلاستیک داخل قوطی شیر خشک یا هر قوطی دیگری قضای حاجت می کردند که با توجه به دسترسی به نایلون و قوطی در آن اردوگاه ، یک درجه از ما پیشرفته تر بودند.
این هم از مزایا و امتیازات صلیب سرخ جهانی که اسرای صلیب دیده از آن برخوردار بودند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊