eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
چند سالیست ڪہ همه خواب وخوراکم شده تو خنده و گریہ و این دلخوشےهایم همہ تـو... چشم را وا بڪنم روے تورا مےنگرم کلّهم آنچه ببینم و بگویم همه تـو❣ #شهید_سردار_طباطبایی_مهر🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | چشمت روشن؛ نذرت قبول! 🔹مادر شهید مدافع حرم می‌گوید سه گوسفند نذر کرده تا پیکر پسرش که در سوریه مفقودالاثر شده بود، به آغوشش بازگردد. حالا بعد از ۴ سال بیخبری، مقداری استخوان بدستش رسیده و میخواهد فرداظهر هنگامی که مردم شیراز پیکر مطهر پسرش را تشییع می‌کنند، نذرش را اَدا کند. 🔸مادر شهید «محمد باقری»؛ چشمت روشن؛ نذرت قبول! (ع)ﺷﻴﺮاﺯ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣4⃣5⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 544 ـ به طرف دشمن میزنن دیگه! ـ به عقب نگاه نمیکنن ببینن آدمی، مهماتی اونجا نباشه؟! آر.پی.جی زن نباید به فکر آتش عقبه اش باشه؟! آگه کمی غفلت کرده بودی من سوخته بودم! شروع کرد به معذرتخواهی. اتفاقاً او هم سید بود و بعدها به شهادت رسید. آنجا جریان سوختگی و اولین مجروحیت شدیدم از آتش عقبه برایم تداعی شد. از او جدا شدم و راه افتادم به طرف سنگر حاجی میلانی. عراق با خمپاره 60 شروع کرده بود به شخم زدن منطقه! راهم را به طرف سنگر تدارکات کوتاه کردم و آنجا منتظر شدم تا آتش کمتر شود. در آن چند روز دیده بودم که یک بار در ساعت یک و دو ظهر آتش شروع میشد و یک بار دم غروب. یعنی ظهر کسی خواب نداشت. شب هم توپخانه ها و خمپاره اندازها چنان آتشی به پا میکردند انگار میخواهند همدیگر را همان دم بکشند! به جز ساعات آتش هر وقت که ماشینی در خط تردد میکرد خمپاره میزدند. کمی در سنگر تدارکات ماندم تا آتش کمتر شد. رفتم به طرف سنگر حاجی میلانی. آنها هم سخت درگیر تیراندازی بودند. حبیب رحیمی که مسئول دسته بود، تیربارچی را در دو سنگر گذاشته بود و در سنگر وسطی یک آر.پی.جیزن. تیربارها به نوبت کار میکردند و گاهی آر.پی.جیز ن که محل تیربار دشمن را پیدا کرده بود، بلند میشد و آر.پی.جی میزد. حبیب از بچه های گل جبهه بود؛ رزمی کار بود و مهربان و باصفا. چه میدانستم آخرین روزهای زندگی اوست... حدود یک ساعت این درگیری به شدت ادامه داشت تا اینکه کمتر شد و بچه ها رفتند داخل سنگر. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣4⃣5⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 545 این جور وقتها کار نگهبانها خیلی سخت میشد. یک روز قصد کردیم با حاجی میلانی و «سید اسماعیل کهن مویی» به حمام برویم. پیاده به راه افتادیم. نزدیک کانال ماهی که رسیدیم عراقیها ما را دیدند. باران توپ و خمپاره باریدن گرفت. بیست، سی گلوله توپ در منطقه ریختند. پشت خاکریزهای اطراف جاده پناه گرفتیم. جاده را چنان میکوبید که به حاجی میلانی گفتم: «خبر داری! الآنه که از این ترکشها قسمت ما بشه!» ـ نه بابا چیزی نمیشه... تا خواستیم بلند شویم باز چند گلوله توپ دیگر دور و برمان افتاد. معلوم بود به جاده و کل کانال ماهی دید دارند. سه تایی تصمیم گرفتیم خودمان را به سمت دیگر جاده برسانیم. وقتی به دو از جاده میگذشتیم یک گلوله درست به محل قبلیمان افتاد! حاجی میلانی می گفت: «اگه اونجا مانده بودیم الآن هیچی ازمون نمونده بود!» زیر آن آتش به خودم نهیب میزدم: «تو که دو سه روز دیگه برمیگردی حالا چه هوس حمام کردی؟!» از خیر آن حمام گذشتیم و بالاخره بعد از دو سه ساعت معطلی زیر آتش به خط رسیدیم. بعد از ناهار باز صحبت دستشویی پیش آمد در حالی که عراق دوباره شروع به آتش کرده بود و بدجوری سروصدا میکرد. طولی نکشید خبر زخمی شدن دو نفر از بچه ها در خط پیچید. ـ حاجی میلانی و سید اسماعیل کهن مویی زخمی شده اند. سید از هر دو پا زخمی شده بود و حاجی میلانی از ناحیه شکم، زخم بزرگی داشت. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷5🌷8🌷9🌷10🌷11🌷12🌷14🌷15🌷17🌷21🌷22🌷23🌷24🌷26🌷27🌷28🌷29🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 242 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_امید_صمدپور ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
بس ڪه آن لبخند سحردل فریبی ساخته است آدمی مثل من از دنیابه سیبی ساخته اسٺ خاڪیان بالاتر از #افلاڪیان می ایستند عشق از انسان چه موجودغریبی ساخته است #شهید_جواد_سجادی #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
⚡️خدایا ⚡️ بہ رد پاهایشان بہ قطره قطره خونشـان بہ قلب پر #اضطرابمـــان بہ اشتیاق قلبشــــان قسم مےدهیم عاقبتــ ‌مارا ختم به شهادتــ ڪن! #شهيد_حاج_سید_حمید_تقوی_فر🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای صدنفراز مستمندان سبدکالا ک شامل برنج روغن ومرغ و حبوبات هست رو جمع کنیم تهیه کنیم چنانچه کسی قصد دارد در این امر خیر شریک بشه به ایدی زیر پیام بده... @FF8141 اجرتون با شهدا🌷
سنگرشهدا
#دست_هاے_خدا #روی_زمین_باشید سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای صدنفراز مس
اولین کمک ۵۰۰۰۰واریز شد تا بتونیم در این وضعیت اقتصادی دل خانواده ای رو شاد کنیم ان شاء الله کلید این قدم خیر رو با نام نامی امیـــــرالمومنین حضرت علی ع و مدد روحانی شهید مدافع حرم محمد پورهنگ آغاز میکنیم
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت #فرمانده_دلهـا #شهید_ابراهیم_همت #سالروز_شهادت🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
خرم آن روز ڪہ پرواز ڪنم تابردوست بہ امید #سرڪویش پروبالے بزنم.. من بہ خودنیامدم اینجا؟ ڪہ به خود باز روم. آنڪہ آورده مرا بازبرد تاوطنم.. ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊