eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
3هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
خوب نگاه کن پسر! ما از مرگ نمیترسیم ما مَرد نَبَردیم چه بُرنا و چه پیر در مکتب ما مرگ حقیر است، حقیر بر منبر نیزه اینچنین گفت #حسین؛ مردانه بجنگ یا دلیرانه بمیر... #شهید_مهدی_آقاجانی 🌷 #نازدانه #بابل #لشکر۲۵ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
ســنــد ســربلنـدی تــو در پیشگـاه حـــق؛ پیـــش از آنکـــه خــون سـرخ فرزنــدت باشـــد؛ ســـیاهــی چادرت اســـت مـــادر! #ﺷﻬﻴﺪ_ﺭﻭﺡ‌اﻟﻠﻪ_رحیمی 🌷 #بابل #لشکر۲۵کربلا ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
اسفند ماه حاج قاسم سلیمانی در مصلی بابل ... ◽️مهدیه رجایی‌فر مدافع حرم با بیان خاطره‌ای از دیدارش در اسفندماه سال گذشته با سردار می‌گوید: ◽️" در یادواره شهدای ابتدا به دیدارشان رفتم بعد از آن دلنوشته خواندم، وقتی به حضورشان رفتم ایستادند و دست‌شان را روی سینه‌شان گذاشتند من تعجب کردم و گفتم من دختر کوچک شما هستم☺️ ◽️گفتند البته که دختر کوچک من هستیدمن به خاطر که چنین دختری بزرگ کرده می‌ایستم؛ خیلی برایم جالب بود که یک سردار پر ابهت چگونه مرهم دل دختر شهید می‌شود.... ◽️در دیدار خصوصی که به حضورشان رسیدیم گفتم: ما دل‌مان به شما و قرص است خندیدند و سرشان را تکان می‌دادند؛ گفتم از و بابام خبری ندارید، ما فرزندان شهدا خیلی منتظر هستیم گفتند مطمئن باش باباتونو برمی‌گردونیم ◽️چون گریه کرده بودم برای اینکه دلجویی کنند یک انگشتر به من و به مادرم و برادرانم دادند. در دیدار به سردار گفتم: اگر ممکن است کنید گفتند: "برایت کتباً کنار عکس بابات نوشتم که شاهد باشه.‌.. 🌷 •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
اسفند ماه حاج قاسم سلیمانی در مصلی بابل ... ◽️مهدیه رجایی‌فر مدافع حرم با بیان خاطره‌ای از دیدارش در اسفندماه سال گذشته با سردار می‌گوید: ◽️" در یادواره شهدای ابتدا به دیدارشان رفتم بعد از آن دلنوشته خواندم، وقتی به حضورشان رفتم ایستادند و دست‌شان را روی سینه‌شان گذاشتند من تعجب کردم و گفتم من دختر کوچک شما هستم ◽️گفتند البته که دختر کوچک من هستیدمن به خاطر که چنین دختری بزرگ کرده می‌ایستم؛ خیلی برایم جالب بود که یک سردار پر ابهت چگونه مرهم دل دختر شهید می‌شود.. ◽️در دیدار خصوصی که به حضورشان رسیدیم گفتم: ما دل‌مان به شما و قرص است خندیدند و سرشان را تکان می‌دادند؛ گفتم از خان‌طومان و بابام خبری ندارید، ما فرزندان شهدا خیلی منتظر هستیم گفتند مطمئن باش باباتونو برمی‌گردونیم ◽️چون گریه کرده بودم برای اینکه دلجویی کنند یک انگشتر به من و به مادرم و برادرانم دادند. در دیدار به سردار گفتم: اگر ممکن است نصیحتم کنید گفتند: "برایت کتباً کنار عکس بابات نوشتم که شاهد باشه 🌷 ʝøɪɴ: @sangarshohada