#روز_دانشجـــــو_✒️
روز عدالتـــــ خواهـــــی و استڪبـــــار ستیـــــزی
برتمامے رهپویان علم و دانش مبارڪـــــ باد🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
هدایت شده از مطلع عشق
🍃آرامش روحی یه دختر به حجابشه…
آرامشم ربطی به خنده نداره…خیلی ها میخندن..
ولی وقتی میرن خونه شبا خوابشون نمیبره…
آرامش فقط از سمت خدا میاد و جنسش با نشاطه…
دختر چادری هیچی نداشته باشه حداقل نشاط داره…ته قلبش نشاط درونی داره.نگاه به بقیه چادری ها نکن که غمگینن…اینا کلا تو کل زندگی همینن…خیلی هاشونم به حقیقت دین نرسیدن و الکی تقلیدی دین داری میکنن…ولی یکی عین تو که اهل خودسازی و رشده واقعا حیفه سمت چادر نره آبجی…
ببین…
مخاطب من از این حرفا دخترایی نیستن که یه جایی تو خودسازی متوقف شدن و دیگه نمیخوان رشد کنن…نه…
مخاطب من تو این پست فقط تویی هستی که واقعا پیشرفت روحی برات مهمه…
من اینو دارم به دختری میگم که خیلی دوست داره از لحاظ روحی رشد کنه…
اگه میخوای اوج بگیری بهترین مبارزه با هوای نفس اینه که سمت چادر بری…
بعدش ببین چه رشدی میکنی…
خیلی از دخترا نفس امارشون نمیذاره…بخاطر همین دوازده میلیون توجیه میارن که نخوان سمت چادر برن…
اما مخاطب من تویی هستی که میدونی نفس اماره عجب مکاریه…ازت میخوام یا علی بگی و بزنیش زمین و با خاک یکسانش کن.
راستی ؟ وصیت نامه شهدارو خوندی ؟
اکثرا به حجاب تاکید میکردن…
#داداش_رضا
#چادر #حجاب_برتر
❣ @Mattla_eshgh
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬🌷❃
#گذرے_بر_سیره_شهید
💠امر به معروف
تقوای ایشون برای حقیر درس های زیادی داشت به کرات شاهد بودم با نهی از منکر خاص خودشون جلوی غیبت رو میگرفتند
اگر صحبت از فرد غایبی میشد،اگر فرد غایب رو می شناختند،به نحوی سعی میکردند اورا تبرئه کنند مثلا اگر بدی او گفته میشد حاج رضا میگفت:«نه،حالا اینطور ها هم نیست»...
اگر میدید بازهم جلسه به غیبت ادامه میدهد،بلند صلوات میفرستاد به طوری که همه ساکت شوند،باز اگر ادامه میدادند ایشون صلوات میفرستاد انقدر صلوات میفرستاد تا گوینده خجالت میکشید و ادامه نمیداد نهی از منکر ایشون هم غیر مستقیم بود که کسی ناراحت نشود،هم موثر واقع میشد.
#شهید_حاج_رضا_فرزانه
راوے : #همسر_شهید🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🔰 کمک به خ !
🌸 #شهید_مهدی_قاضیخانی
💌 به فقرا و حاشیهنشینهای قرچک و ورامین خیلی کمک میکرد. ظرف و ظروف و روغن و خوار و بار ( ارزاق ) را بستهبندی میکرد و پشت نیسانش میگذاشت و شبها به خانه فقرا و ایتام میبرد و به آنها میداد.
🔸 مقدار از درآمدش را بدون اینکه کسی بداند به خیریه کمک میکرد.
🔹 بعد از شهادت تماس گرفتند که فلانی هرماه مبلغی کمک میکردند، اما این ماه پولی واریز نشده که پدرش گفت پسرم شهید شده است.
🔸 عادت نداشت کارهای خیری را میکند را برای کسی توضیح دهد. فقط یک بار آجیل عید را از هر چیز دو بسته خریده بود و داخل سری دوم یک کاغذ انداخته و نوشته بود«خ» وقتی تعجب مرا دید ، گفت : « اینها برای خیریه است .»
🔹 سه روز بعد هز شهادتش از آسایشگاه کهریزک تماس گرفتند و جویای حال مهدی شدند وقتی گفتیم شهید شده با ناراحتی گفتند که ماهی ۶۰۰ هزار تومن به آسایشگاه کمک میکرد.
به نقل از همسر و مادر شهید | کتاب؛ بابا مهدی
📌 ۱۶ آذرماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم مهدی قاضیخانی گرامی باد
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_صد_سیزدهم
💠 اولین عید نوروز
پس از گذشت ۲۵ روز از افتتاح اردوگاه در حالیکه بچهها با شدیدترین شکنجههای جسمی و روحی دست و پنجه نرم میکردند عید سال ۶۶ فرا رسید .
زمستان سرد تکریت و کمبود پتو و لباس و گرسنگی و ضرب و شتم های گاه و بیگاه حس فکر کردن پیرامون عید را از بچهها گرفته بود.
اکثرا هم نمی دانستند لحظه تحویل سال چه ساعتی است .
صبح روز عید بچههایی که دل و دماغی داشتند مخفیانه عید را به هم تبریک میگفتند
تجمع بیش از دو نفر و قدم زدن جمعی ممنوع بود.
صبح روز عید عدنان با سرو صدا دائم دستور می داد و امر و نهی میکرد.
اشاره ای هم به عید نوروز کرد و گفت فکر میکنید حالا که عید شماست با شما کاری نداریم ، بدرِ بدرتان را در میآرم.
همه جا سکوت حکم فرما بود چنان جو رعب و وحشتی حاکم کرده بودند که کسی جرأت هیچگونه مخالفتی نداشت.
هنوز سر بچهها از ضربات کابلهای که عدنان ناجوانمردانه به هنگام اخذ آمار بر سرها فرود میآورد متورم بود .
عدنان هیچ رحم و مروتی نداشت وقتی جوش میآورد هیچ کس جلودارش نبود هر چند بنظر میرسید که دستور از بالا دارند که مواظب باشند ضربات به سر افراد وارد نشود ولی او بر خلاف آن کابل سه فاز خشکی که انعطاف کمی داشت بر سر بچهها فرود میآورد .
به هنگام اخذ آمار و ضرب و شتم همه باید سر خود را میان زانو گرفته و پایین نگه دارند.
اغلب وقتی چوب یا کابل به سر فرود میآمد بی اختیار بچهها نقش بر زمین میشدند.
زمین محوطه اردوگاه سنگلاخ بود و بچه ها را مجبور میکردند تا با کف دست به عنوان جارو شنهای سطح زمین را جارو کنند.
تا آنجا که یاد دارم یکی از کارهای روز عید ۶۶ نیز همین بود.
با قدم زدن مجدد بچهها هر چند با پای برهنه ، ریگهای جدید از سطح زمین بیرون میآمد و تا یکی دو ماه که دیگر همه سنگـریزه های سطح زمین جمع آوری شد کار ادامه داشت .
بچهها در اثر سوء تغذیه نای راه رفتن نداشتند.
استفاده از دست به عنوان جارو باعث میشد بعضا دست بچهها زخم و اکثرا پوست بیندازد.
در یکی از دفعات یکی از نگهبانها که جدیدالورود بود دلش به حال بچهها سوخت و تکهای مقوا در اختیار بچهها گذشت تا بین تعدادی از بچهها توزیع شود لکن پس از مشاهده نگهبانان بعثی همه را مجبور کردند تا با دست کار را ادامه دهند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_و_بیستُچهارمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 19 📿 20 📿 21 📿 23 📿 24 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_870_463)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔰 #طرح عاشقی با سرداردلها 🌷
♢ به مناسبت #اولین_سالگرد
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ختم #زیارت_عاشورا داریم
□ از#3آذر تا #13دی ماه به مدت چهل روز زیارت عاشورا را هدیه به شهید پر افتخار اسلام #حاج_قاسم_سلیمانی و دیگر شهدای فرودگاه بغداد میکنیم ...شهیدی که نیمه شب وقتی همه خواب بودیم در آتش فرودگاه #بغداد سوخت بخاطر حفظ امنیت ما
○این ختم از #سوم_آذر شروع میشود تا سیزده دی ماه (روز سالگرد ) به مدت چهل روز
¤عزیزانی که مایل هستند در قرار عاشقی با سرداردلها شرکت کنند هرشب ... در #پی_وی اعلام کنند
@R199122
173
🌷 یادشهدا کمتر از شهادت نیست🌷
#چهاردهمین_شب_چله رو هدیه میکنیم به روح پرفتوح شهدای فرودگاه بغداد...
بسم الله...🌷
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
200
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_یدالله_قنبری
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
ای نفسِ صبحدم ،گر نهـے آنجا قدم
خستہ دلم را بجو،در شِکنِ موی دوست
جان بِفِشانم زشوق ،در ره باد صبا
گربرساند بہ ما،صبح دمے بوی دوست
#شهید_حجت_رحیمی
#صبحتون_شهدایی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
شهیدی که خیلیها دوست داشتند جای او بودند
🔹مادر شهید طارمی: میدانستم هادی به سوریه و عراق میرود و همراه حاج قاسم است، اما اینکه دقیقا کارش چیست نمیدانستم. وقتی از ماموریت میآمد، زیر کفشهایش را میبوسیدم. میگفتم: این کفشها مکانهای مقدسی رفته.
🔹آن شب، پسرم با خبر شده بود حاج قاسم و هادی شهید شدهاند، اما به من نگفته بود. پدرش که شهرستان بود ساعت ۹زنگ زد گفت: سردار سلیمانی را شهید کردند. سراغ هادی را گرفتم، گفت: انا لله و انا الیه راجعون.
جزییات بیشتر از گفتوگو با مادر شهید طارمی را میتوانید «اینجا» بخوانید
fna.ir/f18rfp
@sangarshohada 🕊🕊