eitaa logo
سنگرشهدا
7.2هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
📝ما افسران جنگ نرم نہ، سربازانی تفنگ شکستہ‌ایم؛ داوطلب و بی پشتوانہ. بہ میدان آمدیم چون دیدیم این میدان عرصہ‌ی بزم ضدانقلاب شده و کسی جز بہ زبان "فیلتر" کاری نمی‌کند. دنیای مجازی برای ما عرصہ‌ی تفریح نیست. مثل خیلی از مقامات برای‌مان عرصہی جمع آوری رای و اداهای روشنفکری هم نیست. ما آمدیم کہ جنگ یک سویہ نباشد؛ کہ مغلوبه نباشد؛ کہ نگویند انقلاب اسلامی حرفی نداشت بزند. ♦️این سو از مسئولین کسی پشت‌مان نبود و نیست؛ آن سو در خط مقابل، هزار و یک تهمت روبروی‌مان بود و هست... این سو هنوز در پیچ و خم رسانہ و مدیریت افکار عمومی و جنگ روانی مانده؛ شبکہ های اجتماعی کہ بماند! آن‌سو خدایگان جنگ‌ روانی و نفوذ در افکار عمومی مقابل‌مان صف کشیدند... ♦️نہ کسی دست‌مان را گرفت، نہ کسی سلام‌مان را علیک گفت. همہ‌شان فقط از فساد و ابتذال و دروغ و شبکہ‌های پیچ در پیچ صهیونیست و مجاهدین و سلطنت‌طلب و چہ و چہ در نت گفتند، کسی ما را نمی‌دید... ♦️ما همچنان ایستاده‌ایم؛ از دایال آپ بہ مودم و وایرلس؛ از وای فای بہ اینترنت‌های کذاییِ فورجی. هر چندسال باروبندیلِ جنگ نرم‌مان را روی دوش می‌گذاریم، از این وبلاگ بہ آن وبلاگ، از گوگل ریدر بہ گوگل پلاس، از فیس‌بوک بہ توییتر، از واتساپ و وایبر بہ تلگرام، از تلگرام بہ سروش و بلہ و ایتا و آی گپ و پراکنده در هزار و یک جا! از کامپیوتر و لب تاب تا تبلت و گوشی؛ و وسط این همہ کوچ فکر می‌کنیم این‌ همہ تصمیم‌گیرانِ پرتعداد فضای مجازی را چرا در فضای مجازی نمی‌بینیم و اصلاً چند نفرشان بلدند حداقل یک ایمیل و اکانت در شبکہ‌ای اجتماعی برای خودشان بسازنند! ♦️ما همچنان ایستاده‌ایم؛ روضہ نخواندم کہ بگویم می‌رویم؛ درددل کردم کہ جماعت پر تعدادِ تصمیم‌گیران پیرامون فضای مجازی، در وزارت ارتباطات، وزارت اطلاعات، شورای عالی امنیت ملی، سپاه، دادستانی، دادسرای فرهنگ و رسانہ، شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارشاد و شورای فیلترینگ یا بہ قول خودشان کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانہ! بدانند حواسمان هست چہ افتضاحی را بہ نام مدیریت فضای مجازی درست کرده‌اند و حواس‌مان هست چقدر دیکتہ ی نانوشتہ‌ی پرغلط دارند و چہ بودجہ‌ها میلیارد میلیارد دور ریخته‌اند. بہ وقت فخرفروشی، ما را افسران جنگ نرم می‌گویند؛ بہ وقت جنگ اما سربازان داوطلبی هستیم کہ تفنگ‌مان نمی‌دهند و آنچہ را هم داریم، می‌شکنند. ♦️ما همچنان ایستاده‌ایم؛ اما همیشہ نہ همین‌قدر ساکت. برای همین است کہ این نوشتار حتماً ناتمام است... این نوشتار قرار بود نوشتارِ آغاز باشد در سروش و بلہ وایتا؛ درددل شد از حرف‌هایی کہ نگفتہ‌ایم. شاید این آغازِ حرف‌هایی باشد کہ باید بیشتر بزنیم... 🕊کانـــــال ســـــنگرشـهدا🕊 http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
هدایت شده از مسجد حضرت قائم(عج)
❌کانال انگشتر که زیاده، مهم اینه منحصربه فرد وخاص باشه مدلایی که تا حالا ندیدی با قیمتای استثنائی #ارسال_رایگان به تمام کشور🚚 09150099866 http://eitaa.com/joinchat/1504051203C2d813455a5
ریشہ همہ اختلافات در عدم اعتقاد بہ می دانم. عدم اعتقاد بہ ولایت فقیہ سبب شده است این تصور پیش اید کہ مے شودنوع دیگرے از هم داشت و .... ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍بارالها! در مردن هيچ شك و شبہ اے برايم نيست. ترديدم در چگونہ مردن است. آن مرگے را ڪہ تو دوست دارے خواهانم. آن مرگ چيزے جز شهادت نيست. 📚ڪتاب شناسایے، صفحہ ٧٧ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ایران آخرالزمان در قرآن چگونہ آماده است؟ @sangarshohada 🕊🕊
حرف ما شُهدا این بود ڪہ، اين #قدرت_طلبےها، رياڪارےها و خود خواهے‌ها بايد #محڪوم شود؛ سُنت رسول الله(ص) باشد، نہ‌اسلام معاويہ و اسلام نمائے... ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
دو شهید ناجا در اغتشاشات خیابان پاسداران تهران با 🔶خانواده‌های شهیدان رضا مرادی و رضا امامی، از شهدای ناجا در اغتشاشات بهمن سال گذشتہ در تهران- ظهر امروز (یکشنبه) با حضرت آیت‌اللہ خامنه‌ای دیدار کردند. 🔶در این دیدار کہ همراه با اقامه‌ی نماز ظهر و عصر برگزار شد، رهبر انقلاب اسلامی ضمن گرامیداشت یاد این دو شهید عزیز، بہ هر یک از این خانواده‌ها یک جلد کلام‌اللہ مجید اهدا کردند. 🔶سرباز وظیفہ شهید رضا مرادی عملدار و گروهبان یکم شهید رضا امامی قانلو بلاغ، از مأموران نیروی انتظامی بودند کہ ۳۰ بهمن‌ماه سال گذشتہ در شب شهادت حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) بہ دست اغتشاشگران در خیابان پاسداران تهران بہ شهادت رسیدند. 🔶حضرت آیت‌اللہ خامنه‌ای پیش از این در اسفندماه سال گذشتہ در منازل شهید محمدعلی بایرامی (از مأموران نیروی انتظامی) و بسیجی شهید محمدحسین حدادیان کہ اغتشاشات خیابان پاسداران تهران بہ شهادت رسیدند، حضور یافتہ بودند. 🕊کانـــــال ســـــنگرشـهدا🕊 http://eitaa.com/joinchat/2560032768C8608b3cfb7
#اے_ڪــاش آوینے زنده بود وبرایمان میگفت و یاد میداد ڪہ هنرمند میتواند هنرمند باشد بدون آنڪہ #فروشنده وطنش شود... #شهید_سید_مرتضی_اوینی ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣7⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 72 «یوسف» برادر دیگری بود که گلوله توپ 106 را به ما میرساند؛ او یک به یک گلوله ها را می آورد پشت ما میگذاشت و میرفت. فندرسکی آماده هدفگیری بود و من حرف میزدم. ناگهان دیدم یوسف یکی از گلوله ها را درست پشت توپ گذاشت و رفت. میدانستم آتش عقبۀ توپ 106، ده بیست برابر آر.پی.جیست! سریع بلند شدم، فندرسکی روی صندلی توپ نشسته بود تا طبق معمول بعد از اینکه چند گلوله کالیبر با دستش شلیک کرد با فشار زانویش توپ 106 را هم بزند. داد زدم: «نزن!» و گلوله توپ را بغل کردم تا از مسیر آتش عقبه بردارم اما فندرسکی که دستش را روی گوشش گذاشته بود با فشار زانویش توپ را شلیک کرد... شلیک توپ همان و به هوا رفتن من همان! سرعت و فشار آتش عقبه مرا مثل توپ سبکی به هوا پرت کرد... هیچ چیز از آن ثانیه های عجیب به یاد ندارم... فقط یادم هست محکم به زمین افتادم. در حالی که گردنم لای پاهایم گیر کرده بود! بوی عجیبی دماغم را پر کرده بود. مخلوطی از بوی گوشت سوخته، باروت، خون و خاک... به تدریج صدای فریاد فندرسکی و دیگران هم به گوشم رسید. گریه میکردند، داد میزدند... من تلاش میکردم سرم را از بین پاهایم خارج کنم ولی نمیشد. از آن وضع به شدت عذاب می کشیدم. کسانی که دور و برم بودند نمیدانم چه میدیدند. من احساس میکردم مثل یک توپ گرد شده ام و اصلاً تحمل آن وضع را نداشتم. ناله میکردم: «گردنم رو بکشید بیرون...» اما این کار دقایقی طول کشید. وقتی سرم از آن حالت فشار خارج شد دیدم همه گوشتهای تنم دارند میریزند؛ هیچ لباسی بر تنم نمانده بود حتی نارنجکها و خشابهایی که به کمر داشتم ناپدید و شاید پودر شده بودند! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣7⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 73 بچه ها به سروصورت شان میزدند و گریه میکردند. من از لحظاتی قبل شهادتین میگفتم اما هیچ ناله ای از من بلند نبود. از بچگی همین طور بودم. هر بلایی سرم می آمد اصلاً آه و ناله نمیکردم. تا پیش از آن فکر میکردم اگر پوست از تنم جدا کنند، صدایم درنمی آید. حالا هم واقعاً همانطور شده بود، در یک ثانیه کباب شده بودم و خون و گوشت و پوست سوخته از بدنم میریخت. چند نفر از بچه ها به سختی مرا داخل یک پتوی ارتشی گذاشته و بلند کردند. من شهادتین میگفتم و بچه ها میدویدند... با هر تکانی منتظر آخرین نفس بودم که هرگز نیامد. بالاخره مرا داخل یک ماشین سیمرغ گذاشتند و ماشین از تپه پایین آمد. بعد از چند بار شهادتین گفتن احساس کردم که دیگر ماندنی هستم! راننده سعی میکرد با سرعت مرا به مهاباد برساند. روی جاده خاکی در آن منطقه کوهستانی، ماشین بالا و پایین میشد و من که توی پتو پیچیده شده بودم مدام بالا پایین میشدم و بدنم یعنی همۀ زخمهایم به کف آهنی ماشین میخورد. پدرم درمی آمد اما جیک نمیزدم! بالاخره ماشین به جادۀ آسفالت رسید و وضع کمی بهتر شد. سرانجام ماشین در ستاد ایستاد و در باز شد. همۀ بچه ها مرا می شناختند. در عرض چند دقیقه دورم حلقه زدند. شمس و حداد هم آمدند؛ ناراحت و نگران! از آنجا بلافاصله مرا به بیمارستان طالقانی مهاباد رساندند. آنجا پزشکی کنارم آمد، تا پتو را کنار زد فوری آن را رویم کشید و گفت: «وضعش خیلی خرابه! ببریدش تبریز.» حتی پانسمان هم نکردند، فقط مرا به آمبولانس منتقل کردند و ماشین راه افتاد. زمان برایم کند میگذشت. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
گفتند ڪہ تا ، صبح #فقط یڪ راہ ست با عشق فقط فاصلہ ها ڪوتاہ است هرچند ڪہ رفتند ولے بعد از آن هر #قطعہ_ے این خاڪ زیارتگاہ است #شهید_حامد_کوچک_زاده #صبحتون_شهدایی 🌷 ว໐↬ @sangarshohada🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با روی خوش پذیرای جوانان باشید هرچند ظاهری زننده داشتہ باشند. او یک نقص دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است نقصهاے این حقیر باطن است. نمی‌بینند. @sangarshohada 🕊🕊