eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
برای با شهدا بودن بهانہ زیاد است؛ بهاے این #بهانہ‌ها، هم‌نفس شدن است با شهدایی ڪہ روزگارے در این #خاڪ زیستہ ‌اند... #رزقک_شهادت ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
ای اهل عالم بدانید شیعه #ســــر میدهد هرگز #حـــــرم نمیدهد... #سردار_بی_ســـر #شهید_حاج_عبدالله_اسکندری iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣9⃣5⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 600 وضع اعصاب و عفونت چشمم به حدی بود که در حال از دست دادن بینایی ام بودم و پزشکان ناامیدم کرده بودند. قضیه درخواست پول و برخوردشان در بیمارستان مصطفی خمینی هم آزرده ام کرده بود. این قضیه ماند تا سال 1368. از اوایل سال 1368 کارمند دانشگاه علوم پزشکی تبریز شدم. دو ماهی نگذشته بود که خبر رسید نخست وزیر وقت، آقای «میرحسین موسوی»، به تبریز می آید. خبر را دوستانم، کریمی و صادقی که از مسئولان وقت نهضت سوادآموزی بودند برایم آوردند. آنها زمانی در جبهه نیروی من بودند و قضیه درمان را میدانستند. گفتند نامه ای بنویسم. نامه را نوشتم و در استانداری در جمع رزمندگان و جانبازان ایشان را دیدم. آقای موسوی با همه دست داد و من هم نامه را دادم و مختصری از قضیه را گفتم. در پایان سفرشان، دوباره با دوستان به فرودگاه رفتیم. او باز با همه دست داد و به من که رسید گفت: «نامه ات یادم هست، جواب نامهات را میدهم.» انصافاً دو سه روز بعد از دفتر نخست وزیری به نهضت سوادآموزی، که شماره اش را داده بودم، زنگ زده بودند. بچه ها پیام دادند که تو را به تهران خواسته اند. مدارکم را برداشتم و راهی شدم. در تهران به دفتر نخست وزیری رفتم. گفتند که دستور داده اند اقدامات لازم برای اعزام شما زودتر انجام شود. لازم شد دوباره به بیمارستان مصطفی خمینی بروم که آن روزها خانم کروبی از ریاست آنجا رفته بود و دکتر لشکریه جای ایشان آمده بود. قبلاً در نامه ای به خانم کروبی نوشته بودم که روز قیامت از شما شکایت میکنم چون شما از من برای اعزام پول خواستید و باعث شدید من بینایی یک چشمم را از دست بدهم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :0⃣0⃣6⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 601 اتفاقاً خانم کروبی را هم دیدم. قضیه را فهمید و پرسید: «شما از من شکایت کرده اید؟» قضیه را دوباره گفتم و افزودم همان نامه ای که به شما نوشته بودم به آقای موسوی هم نوشته ام و دارند مشکلم را حل میکنند. به هر حال همه چیز در عرض دو سه روز آماده شد، پاسپورت و... اما اتفاق دیگری افتاد که برای مدتی این قضیه را به تأخیر انداخت. خبر بیماری و بعد، رحلت امام در چهاردهم خرداد 1368 بدترین اتفاقی بود که میتوانست رخ دهد. من شرایط روحی سختی را میگذارندم. خدایا! کدام درد سخت تر بود؟ درد فراق یاران شهیدمان؟ درد این تن رنجور که باید در شهر هزار رنگ تاب می آورد؟ و حالا درد وداع با امام که از جان و دل و خالصانه دوستش داشتیم و حاضر بودیم عمرمان را فدای سلامتی و زندگی امام کنیم! در طول جنگ بارها اسمم برای رفتن به سوریه و مکه درآمده بود. سال 1363 در جریان پاسگاه زید در خط شلمچه، اسمم برای تشرف به مکه درآمده بود. اسم خیلی از نیروهای قدیمی را برای اعزام به مکه داده بودند. عده ای رفتند و بعضی مثل من نرفتند. می ترسیدم بروم و از عملیات جا بمانم. از یکطرف هم در آن دوران اصلاً دوست نداشتم بروم مکه و به من حاجی بگویند. بعد از بدر برای سوریه معرفی ام کردند اما باز هم نرفتم. در طول جنگ فقط یکی دو بار با لشکر به مشهد رفتم اما هیچکدام از اینها ناراحتم نمیکرد چیزی که مرا می سوزاند این بود که بارها اسمم برای دیدار با «امام» درآمده بود اما نرفته بودم! هر بار حرف دیدار امام پیش می آمد، خجالت میکشیدم بروم پیش امام. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷11🌷24🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 272 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_قدیر_سرلک ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
سلام بر مردانی که عشق را در سادگی خلاصه ڪردند ... #صبحتون_شهدایی🌷 #مردان_بی_ادعا iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
تا دیدمش رفتم جلو روبوسی ڪردم گفتم :مبارڪ باشہ پزشڪی قبـول شدے انگار براش اهمیتے نداشت با تبســم گفت: هر وقت #شهید_شدم تبریڪ بگو شهادت: ۱۳۶۶منطقه ماووت #شهید_سیدعلےاکبر_شجاعیان🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🔸 سخنان وزیر سابق اطلاعات در قم ◀ خلاصه ای از سخنان حجت الاسلام والمسلمین مصلحی، در جلسه طلاب و فضلای اصفهانی مقیم قم: ➖ دقیقا از حدود چهار سال قبل، سه دستگاه اطلاعاتی «ام‌ آی ۶»، «موساد» و «سیا» بر اساس وضعیت اداری و اجرایی کشور، چارچوب پنج گانه ای را طراحی کردند تا انقلاب و نظام اسلامی ایران را سرنگون نمایند. ۱⃣ طراحی اول: القاء ضرورت کنارآمدن با به عنوان تنها گزینه فرار از مشکلات ۲⃣طراحی دوم: ایجاد در تصمیم گیریها در سه حوزه «مسئولین، نخبگان و مردم» ۳⃣طراحی سوم: تلاش برای فرسایش ظرفیتهای نظام در داخل ۴⃣طراحی چهارم: پیوند زدن مشکلات معیشتی مردم به جهت گیری های سیاست خارجی نظام همانند حمایت از نهضت های مختلف در کشورهای دیگر مثل عراق، سوریه، یمن و ... ۵⃣طراحی پنجم: ایجاد این باور برای مردم که برای حل مشکلات اقتصادی باید سیاست های اصولی خارجی را تغییر داد با آوردن برجام و اف ای تی اف و مباحثی از این قبیل. ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✫⇠هوالعزیز آنچہ ڪہ مینویسم تنهایڪ نوشتہ نیست،برادر این #آتش_فشان درون است ڪہ گاهے فوران مے کند،برادر دیگر دلم ازدورے دوستان نمیلرزد ودیگر... #دست_نوشته #شهید_محمد_پورهنگ🌷 87/1/18 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ #گذرے_بر_سیره_شهید آقا ابوالفضل نماز هاشو همیشه اول وقت میخوند ؛ هر وقت که مسافرت می‌رفتیم هر جا موقع نماز بود ماشینو کنار میزد نمازش رو میخوند همیشه تاکید بر نماز اول وقت داشت . اصلا اهل غیبت نبود اگه در جمعی بود که غیبت پیش میومد بحث رو عوض می کرد . از مهربونی هر چی بگم کم گفتم فقط اینو بگم که بی توقع کمک میکرد و کمکش رو هیچ جا فاش نمی‌کرد و هیچ وقت در مورد موضوعی قطعی صحبت نمی کرد ودر جواب سوالات دیگران در مورد موضوعی جواب ان شاءالله و اگر خدا بخواد میداد . این اواخر بر نماز شب مداومت داشت خودم دیدم در قنوت نمازش دعا را با گریه میگفت تا ازش سوال نمی شد حرفی نمی زد . در مورد کارش میگفت هر چی کمتر بدونی برات بهتره ؛ خدایی هیچ وقت از کارش سوء استفاده نکرد . چند روز قبل از ماموریتش براش کلیپی از شهدای مدافع حرم گذاشتم دیدم حال عجیبی شد اشک تو چشماش جمع شد و از اتاق خواب رفت تو حال شروع کرد گریه کردن تا حالا این حالش و ندیده بودم مطمئنم از شهدا شهادتش رو همون روز گرفت . #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی🌷 #سالروز_شهادت راوی : #همسرشهید iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
مستانہ بہ این دنیا خندیدنـــد و رفتنــــــد و ما #مُشتاقانہ درگیرِ دنیاییم ! ای ڪاش بیدار شویم قبل از آنکہ بیدارمان ڪننـد... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊