↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_چهل_و_هفتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷13🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_513_126)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔺ببینید چگونه واقعیات را تحریف میکنند و جای جلاد و شهید را عوض میکنند بی آنکه کسی اعتراضی کند.
💢خوب است بدانید خود بنی صدر در قتل شهید بهشتی دست داشته است ...
↙️ منابع:
🌐 link: https://bit.ly/2S3lj4m
🌐 link: https://bit.ly/2G2NxYp
🌐 link: https://bit.ly/2XAJhtE
⚠️در فضای مجازی امروز هیچ کس دوست شما نیست مگر عکسش ثابت شود ...
#جنگ_رسانه_ای
🔸🔹🔸🔹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شـهید
روح الله برای من #هدیہ امام رضا «ع» بود همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین «ع» او رابگیرد وصف نشدنی است.من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا «ع» اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام...
و شدم عروس امام رضا«ع»
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❃🌷↫«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬🌷❃
#شهید_امام_رضایی
خیلی امام_رضایی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم." همیشه #باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت
حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده.
مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد. سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد...
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌷
#طریقه_شهادت:
مسمومیت با آب زهرآلود.درشمال سوریه
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
✧✦•﷽ ✧✦•
سلام همسنگری های عزیز...
خواهر یکی از خادمین سنگر شهدا بیمار هست وحالش مساعد نیست التماس دعا داره...برای سلامتیشون ختم 14هزارتا ذکر #یاعلی گرفتیم هدیه میکنیم به روح #شهید_مجید_قربانخانی .ان شاء الله که به حق ۳ساله امام حسین ع شفای عاجل پیدا کنه..لطفا تعداد ذکر های خودتون به ای دی زیر بفرستید...
@FF8141
تا الان ذکرختم شده
11834
التماس دعا🌹🌹
May 11
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردے سن شهادت: 16 سال اهل
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
📌خاطرات شهید
#حبیب_الله_جوانمردے
سن شهادت: 16 سال
اهل شهرستان بهبهان
#قسمت ۲۸
بسیج
🍃دخترم زیاد می رفت بسیج و فعالیت می کرد. خیلی وقت می گذاشت آنجا. یک روز بهش گفتم: کمتر برو بسیج. اینجوری به کار و زندگیت نمی رسی. گه گاهی اگه می خواهی برو سر بزن. شب دخترم خواب می بیند: «تلفن خانه مان زنگ می زند و حبیب الله می گوید: دایی جان، برو به مادرت بگو چرا نمی ذاره مثل قبل بری بسیج و فعالیت کنی؟ به او بگو دایی گفته کسی که تو بسیج کار و فعالیت می کنه، راه ما رو ادامه میده.» وقتی صبح دخترم این خواب را برایم تعریف کرد. دیگر نه تنها مانع رفتنش به بسیج نشدم، خودم هم رفتم بسیج و فعالیت کردم.
📚کتاب حبیب خدا ، صفحه 166
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 📌خاطرات شهید #حبیب_الله_جوانمردے سن شهادت: 16 سال اهل
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
📌خاطرات شهید
#حبیب_الله_جوانمردے
سن شهادت: 16 سال
اهل شهرستان بهبهان
#قسمت ۲۹(قسمت آخر)
وفات مادر
🍃مادرمان سال 1393 مریض شد و حالش به شدت وخیم بود و اعزام شد بیمارستان اهواز. همه اقوام و آشناهای نزدیک توی خونه کنار هم جمع شده بودیم. یکدفعه از شدت ناراحتی حبیب الله را خطاب قرار دادم و گفتم مگه نمی بینی مادر مریضه؟ پس چرا کاری نمی کنی؟ همه مردم غریبه و آشنا میان سر قبرت و ازت حاجت می خوان. حالا چرا حاجت ما را نمی دی و به مادر کمک نمی کنی؟
🍃چند وقتی از آن شب گذشت یکی از اقوام که نسبت دوری با ما داشت و اصلا هم از شکوهِ ی آن روز من خبر نداشت. آمد به زن برادر من گفت: من خواب حبیب الله را دیدم و سرّش را نمی دانم. آن زن گفت: «خواب دیدم، که حبیب الله با لباس سفید از مکه آمده بود. اما به جای اینکه به خانه ی خودشان برود، آمده بود خانه ی ما. با خودم گفتم ما که قوم و خویشی خیلی دوری با این شهید داریم. چرا اون به خانه خودش نرفته و آمده خانه ما؟ یکدفعه شهید و کرد به من و گفت: از من حاجتی خواسته اند که نمی توانم آن را برآورده کنم. برای همین رو ندارم به خونمون بروم.» زن برادرم بعد به این خانم گفت: «خواهر شهید، چند روز پیش از برادرش شفای مادرش را خواست و شهید هم بخاطر اینکه نتوانسته آن را اجابت کند، شرمنده شده که به خانه شان برود.» پس از آن خواب، فهمیدیم مادر دیگر ماندنی نیست.
🍃در بیمارستان اهواز مادرم یک صبح بدلیل حال بدش به حالت کما رفت. دیگر جانی در بدن نداشت. برادرانمان را در بهبهان خبر کردیم که مادر فوت کرده است. پرستارها چهل دقیقه ای او را شُک دادند تا اینکه جان رفته مادر برگشت. حواس درستی نداشت و نمی توانست درست حرف بزند. مقداری خوابید و یک دفعه چشمانش را باز کرد و گفت: «خداوند نعمت های بسیار زیادی را آفریده است.» تعجب کردیم که مادر می تواند حرف بزند چون زبانش بر اثر بیماری سنگین شده بود و به سختی می توانست لب بزند. اما حالا داشت راحت حرف می زد.
🍃به مادر گفتیم بله خداوند نعمت های زیادی در این دنیا آفریده است. مادر گفت: «من نعمت های اون دنیا را میگم. الان که چشمانم بسته بود، حبیب الله را دیدم. آمد دستم را گرفت و با خودش به بهشت برد. یک جاهایی را در بهشت نشان داد که نمی شود وصف کرد. بعدش جای خودش و جای من را در بهشت نشان داد. اون جایی را که حبیب الله نشانم داد، شبیه های باغ های این دنیا نیست. آنجا بهشت خدا بود.»
🍃شب که شد مادر حالش وخیم شد و به کما رفت. اما این بار پزشکان هر کار کردند نتوانستند او را به دنیا برگردانند. او همسفر حبیب الله شده بود و دست هایش را در دست او گذاشته بود تا حبیب الله او را با خودش به بهشت ببرد.
📚کتاب حبیب خدا ، صفحه 172 الی 175
#پــــــــــایـــــان
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_چهل_و_هشتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷12🌷13🌷14🌷🌷16🌷17🌷19🌷20🌷24🌷25🌷26🌷27🌷28🌷29🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_515_126)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#تواضع
رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می زدند. پیرمرد می گفت «جوون! دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟» حاج حسین خندید. آن یکی دستش را آورد بالا. گفت «این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. »پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم «پدر جان! تازه اومده ای لشکر؟» حواسش نبود. گفت «این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه این؟» گفتم «حاج حسین خرازی» راست نشست. گفت«حسین خرازی؟ فرمانده لشکر؟»
#شهید_حاج_حسین_خرازی🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
❌یادتان می اید ترامپ در توییتی گفت میخواستم ایران را بزنم دیدم ۱۵۰ نفر میمیرند این کار را نکردم
🔴حال #حقیقت_ماجرا را سید حسن نصرالله افشا میکند...
🔺نصرالله: ایرانیها پیامی را از طریق كشور ثالث فرستادهاند با این مضمون: اگر هر هدفی را در ایران بمباران كنید، ما اهداف آمریكایی را بمباران خواهیم كرد و ترامپ حمله به ایران را پس از دریافت این پیام متوقف كرد..
#ترسشان را رنگ کردند که ابرویشان نرود با روکش #مهربانی ...
🔸🔹🔸🔹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊