🎯 حکایت ملانصرالدین و دیوانخانه
روزی ملانصرالدین با یکی حرفش میشود، او را گرفته پیش قاضی میبرد. نگو که چند روز قبل هم ملا را به خاطر مسئلهای پیش همان قاضی برده بودند.
قاضی تا ملا را میبیند میگوید: ملا از تو عیب نیست؟ این دومین بار است که به این دیوان خانه میآیی.
ملا میپرسد: مگر چه میشود که به این دیوان خانه بیایم!؟
قاضی میگوید: یعنی چه، چه میشود! مگر نمیدانی که آدم درست کار به اینجا نمیآید؟
ملا میگوید: من همهاش در عمرم دو بار به اینجا آمدهام. تو که خودت همیشه اینجایی!
#حکایت
#درستکاری #صداقت
@sange_pa
☄حکایت مرد فقیر و بقال؛
مرد فقیری بود که همسرش کره میساخت و او آن را به یکی از بقالیهای شهر میفروخت، آن زن کرهها را به صورت دایرههای یک کیلویی میساخت. مرد آن را به یکی از بقالیهای شهر میفروخت و در مقابل مایحتاج خانه را میخرید.
روزی مرد بقال به اندازه کرهها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمیخرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم.
▫️#حکایت
▫️#صداقت
▫️#وجدان
@sange_pa
دنیا پر است از دکترهای بیسواد
از دانشگاه رفتههای بیسواد
سیاسیون بیسواد
انسانی که به شناخت خویش نرسیده باشد، بیسواد است.
هر چند تمام کتب دنیا را خوانده باشد.
اگر درونت پر از خشم، نفرت، خودخواهی و غرور
نژادپرستی، حسادت و زبالههای دیگر است
بدان که هیچگاه چیزی را نیاموختهای
بدان که هنوز رشد نکردهای.
انسان در مورد چیزهای زیبا حرف می زند
اما زشت زندگی می کند.
این همان چیزی است که تاکنون بشریت بر خود روا داشته
است.
صداقت یعنی
دو جور زندگی نداشتن.
یعنی همان جوری زندگی کنیم که می گوییم.
#صداقت
@sange_pa