eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
237 دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
32.2هزار ویدیو
239 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان غیور و قهرمان به میهن اسلامی گرامی باد. 🔹آهنگران نوحه‌ای دارد که می‌گوید: «ای از سفر برگشتگان، کو شهیدان ما، کو شهیدان ما؟ 🔸در سالروز ورود اسرا به کشور ما هم به همه آنها می‌گوییم، ای از سفر برگشتگان، کو شهیدان ما؟ کو حمید و مهدی باکری؟ کو ابراهیم هادی؟ کو پیکر غواصان کربلای ۴ و والفجر ۸؟ کو آن همه شهیدی که مادرانشان چشم انتظارشانند؟ 🔸به گمانم در تاریخ تمدن ایران و از زمان اولین پادشاه آن تاکنون، هیچ روزی مانند امروز نوستالوژیک‌تر (شادی آغشته به غم) نبوده است، روزی که خانواده اسرا غرق شادی بودند و خانواده شهدا و مفقودین هم علاوه بر شادی، غرق غم و اندوه عزیزان خود بودند و چه کشیدند اسرایی که پس از آزادی مستقیم به حرم امام خمینی (ره) رفتند و در نبود پیشوای خود خون گریستند! 🔸صحنه‌هایی زیبا از آن روز تاریخی را ببینیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان قهرمان و صبور اسلام به میهن گرامی باد. ♦️صحنه‌ های آخرالزمانی از اسارت سخت و طاقت فرسای سربازان جبهه حق در زندان‌های صدام با سرودی زیبا که بلاشک اشک همه ما را در می‌آورد و در قلبمان علم افتخار به ایرانی بودن و شیعه بودن را بلند می کند! 🔸صحنه‌هایی که انعکاس این روایت امام موسی کاظم (ع) است که فرمودند: «مردی از اهل قم قیام و مردم را به سوی حق دعوت می‌کند و قومی گرداگرد او جمع می‌شوند به صلابت پاره‌های فولاد، تندبادهای روزگار آنها را به لرزه درنمی‌آورد و از جنگ خسته نمی‌شوند و ترس به خود راه نمی‌دهند و بر خدا توکل می‌کنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است.» (علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶)
🔷 ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای قهرمان ایران و ذکر خاطره ای از اسرای شهید و حُرِّ ارتش بعث! 🔹یک جیپ عراقی از پشت به سمت ما آمد. آنقدر نزدیک بود که فرصتی برای تصمیم‌گیری باقی نگذاشت! بچه‌ها سریع به سمت آن شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم. یک افسر عالی‌رتبه و راننده او کشته شده‌ بودند. فقط بیسیمچی آنها مجروح روی زمین افتاده بود. گلوله به پایش خورده بود و مرتب آه و ناله می‌کرد. 🔹یکی از بچه‌ها با اسلحه‌اش به سمت او رفت. جوان عراقی مرتب می‌گفت: الامان الامان. شهید ابراهیم هادی ناخودآگاه داد زد: می‌خوای چیکار کنی؟! گفت: هیچی، می‌خوام راحتش کنم. ابراهیم جواب داد: رفیق، تا وقتی تیراندازی می‌کردیم او دشمن ما بود، اما حالا که اومدیم بالای سرش، اون اسیر ماست! 🔹بعد هم به سمت بیسیمچی عراقی آمد و او را از روی زمین برداشت و روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه می‌کردیم! یکی گفت: آقا ابرام، معلومه چیکار می‌کنی!؟ از اینجا تا مواضع خودی ۱۳ کیلومتر باید توی کوه راه بریم! ابراهیم هم برگشت و گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته! 🔹در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی را بستیم بعد دوباره به راهمون ادامه دادیم. پس از هفت ساعت کوهپیمایی به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می‌زد. او هم مرتب از ابراهیم تشکر می‌کرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت را خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند و آنجا بود که فهمیدم او هم شیعه است! 🔹بعد از نماز،کمی غذا خوردیم. هرچه که داشتیم بین همه حتی اسیر عراقی به طور مساوی تقسیم کردیم. اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب را نداشت، خودش را معرفی کرد و گفت: من ابوجعفر، شیعه و ساکن کربلا هستم و اصلاً فکر نمی‌کردم که شما اینگونه باشید! 🔹هنوز هوا روشن نشده بود که به غار«بان‌سیران» در همان نزدیکی رفتیم و استراحت کردیم. رضا گودینی برای آوردن کمک به سمت نیروها رفت. ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچه‌ها را صدا کرد. پرسیدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار بر می‌گشتم یکدفعه جا خوردم! جلوی غار یک نفر مسلح نشسته بود! اول فکر کردم یکی از شماست. ولی وقتی جلو آمدم با تعجب دیدم ابوجعفر، همان اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است! 🔹به محض اینکه او را دیدم رنگم پرید. اما ابوجعفر سلام کرد و اسلحه را به من داد. بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه یک گشتی عراقی شدم که از این جا رد می‌شد. برای همین آمدم مواظب باشم که اگر نزدیک شدند آنها را بزنم! با بچه‌ها به مقر رفتیم. ابراهیم به خاطر فشاری که در مسیر به او وارد شده بود راهی بیمارستان شد. چند روز بعد ابراهیم برگشت. همه بچه‌ها از دیدنش خوشحال شدند. 🔹ابراهیم را صدا زدم و گفتم: بچه‌های سپاه غرب آمده‌اند از شما تشکر کنند! با تعجب گفت: چطور مگه، چی شده؟! گفتم: تو بیا متوجه میشی! با ابراهیم رفتیم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد: ابوجعفر، اسیر عراقی که شما با خودتان آوردید، بیسیمچی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده! اطلاعاتی که او به ما از آرایش نیروها، مقر تیپ‌ها و راه‌های نفوذ داده بسیار بسیار ارزشمنده، تمام اطلاعاتش صحیح و درسته! از روز اول جنگ هم در این منطقه بوده و حتی تمام راه‌‌های عبور عراقی‌ها، تمامی رمزهای بیسیم آنها را به ما اطلاع داده! برای همین اومدیم تا از کار مهم شما تشکر کنیم. 🔹ابراهیم لبخندی زد و گفت: ای بابا ما چی کاره‌ایم، این کار خدا بود. فردای آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسیران فرستادند. ابراهیم هرچه تلاش کرد که ابوجعفر پیش ما بماند نشد. ابوجعفر گفته بود: خواهش می‌کنم من را اینجا نگه دارید. می‌خواهم با عراقی‌ها بجنگم! اما موافقت نشده بود. 🔹مدتی بعد شنیدم جمعی از اسرای عراقی به نام گروه تَوّابین به جبهه آمده‌اند و همراه رزمندگان تیپ بدر با بعثی ها می‌جنگند. عصر بود، یکی از بچه‌های قدیمی گروه به دیدن من آمد و با خوشحالی گفت: خبر جالبی برایت دارم! ابوجعفر همان اسیر عراقی در مقر تیپ بدر مشغول فعالیت است! بعد از عملیات به همراه رفقا به محل تیپ بدر رفتیم. گفتیم: هر طور شده ابوجعفر را پیدا می‌کنیم و به جمع بچه‌های گروه خودمان ملحق می‌کنیم. 🔹قبل از ورود به ساختمان تیپ، با صحنه‌ای برخورد کردیم که باورکردنی نبود! تصاویر شهدای تیپ بر روی دیوار نصب شده بود و تصویر ابوجعفر هم در میان شهدای آخرین عملیات تیپ بدر مشاهده می‌شد! سرم داغ شد! حالت عجیبی داشتم! مات و مبهوت به چهره اش نگاه ‌کردم! تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور می‌شد. حمله به دشمن، فداکاری ابراهیم، بیسیمچی عراقی، اردوگاه اسراء و تیپ بدر و بعد هم شهادت، خوشا به حالش! 🔸منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز جمعه26مردادماه1403💔 💚💫سـلام آقــا دوبــاره جــمــعــه و 🌼💫ما دست ها را روی سینه می گذاریم 💚💫سلامی می دهیم از روی اخلاص 🌼💫سلامی را که دلتنگی درآن باشدنمایان 💚💫اگـــر جـــوابـــی بــشــنـــویــم مـــا 🌼💫چــه حــســی مــی نــشــیــنـــد 💚💫در مــیــان ســیـــنـــه هـــامـــان 🌼💫پـــــس 💚💫ســـلام آل یــــاســــیـــن 🌼💫ســــلام آل طـــــه 💚💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید منا قاری بین المللی حسن دانش🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۴/۱۰ محل ولادت: یزد تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۷/۲ محل شهادت: سرزمین منا_مکه_ عربستان سعودی مزار: امامزاده جعفر _ یزد پیدا شدن پیکر شهید: ۱۳۹۴/۷/۱۰ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شرح مختصری از زندگینامه شهید حسن دانش 💐🌿شهید «حسن دانش» قاری بین‌المللی قرآن کریم و از اعضای کاروان قرآنی جمهوری اسلامی ایران روز دهم تیرماه ۶۵ در یک خانواده مذهبی و متدین در یزد متولد شد،از سن سه،چهارسالگی به همراه مادرش در جلسات قرآنی شرکت می‌کرد و به قرآن بسیار علاقمند بود. شهید دانش از قاریان برتر و بین المللی کشور بود که در دوم مهرماه ۹۴ در فاجعه منا به شهادت رسید. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 💝 🌷🌿✨🌷🌿✨🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹دکتر عیدو ولف، رئیس دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تل آویو هستند. خبر مسرت بخش پذیرش بدون امتحان ورودی سربازان که در غزه در ۱۰ ماه اخیر مشغول نسل‌کشی و سلاخی بودند را اعلام کرده و گفته «مطمئن هستم این‌ها پزشکان موفقی خواهند شد».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍جلوه های ویژه از زندگی شهید حسن جمالی زاده... 🔹خوش خلقی و خوش رویی و غالبا با لبخند مهربانانه که هر شخصی با اولین برخورد جذب ایشان می شد و اهل تهجد و نماز شب بود. 🔸حساسیت شدید در استفاده از بیت المال و اموال دولتی که در اختیارش بود. 🔹با اینکه از نعمت مادر محروم بود ولی در مقابل پدر کمال ادب و احترام و گره گشا بود و به هیچ وجه راضی نبود ولو یکبار هم که شده برخلاف میل پدر عمل کند مگر اینکه مهربانانه پدر را راضی می کرد. 🔸دارای روحیه تلاش و فعالیت و خستگی ناپذیری که حتی با تمام مشغله های بیرونی که داشت در منزل خود نیز از کارهای منزل غافل نمی شد و همچنین هر زمانی که به منزل پدر وارد می شد قبل از نشستن دنبال کارهای زمین مانده و رفع عیوب و نقایص منزل و وسائل آن می شد. 🔹دارای روحیه صله رحم و سرزدن به تمامی بستگان بویژه آنانی که احساس می شد مشکل و گرفتاری دارند و با تمام تلاش در جهت رفع مشکل آنان بود. 🔸عنایت زیاد به پدر و مادر شهدا و سرکشی از آنان و پیگیری مشکلات آنان که کمال ارادت ایشان به شهدا را می رساند. 🔹با آن همه مشغله زیاد اهل مطالعه و عمل بود خصوصاً کتب شهید مطهری و دستغیب اهل حساب و پرداخت خمس و او سرمایه مورد توجهی نداشت. 🔸با همه اعتباری که داشت هر گونه فعالیت و موفقیتهای خوبش را کاملا پنهان نگه می داشت حتی جبهه رفتنش کاملاً گمنام و برگشتنش گمنام تر که هیچ زمان از خودش و کارهایش در جبهه و سپاه بروزی نداد و چه عاقبتی برایش رقم خورد گمنامانه به شهادت رسید که تا هفت سال هیچ خبری از او نبود. 🇮🇷🚀🇮🇱
🔴 ما از نهادهای فرهنگی کار فرهنگی نخواهیم باید کیو ببینیم اینا جلوی تولیدات مخربشون رو بگیرن جامعه مسیر خودش رو بلده ❤️ 🇮🇷🚀🇮🇱