ماشین تخلیه چاه فاضلاب در خرم آباد 😂👆
#نتانیابو
🔴مراسم پنچ نوجوانی که در اصفهان بدون اطلاع خانواده ماشین برداشتند و با تریلی کنار خیابان برخورد کردند.
✍با آرزوی سلامتی و تندرستی برای همه عزیزان لطفاً مراقب نوجوانان باشیم، خدای نکرده با کمی غفلت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیچاره پدر 😔
✍برای سلامتی همه پدران صلوات 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسیر فلسطینی در زندان رژیم صهیونیستی بعد از بیست سال آزادی وقتي با مادرش روبوسی می کنه مادرش دار فانی را وداع می کند.
خدا لعنت کنه کل ظالمین،... آمین یا رب العالمین 🤲
🔰 ماء العسل (آب عسل)🍯
(متن اصلی کتاب)👇
«به اتفاق جمهور؛ گرم است و شربتی فاضل است برای افراد سرد مزاج
- سطوح اعضا را جلا میدهد
- سبب تلیین طبع (پاکسازی کلیه و ضد یبوست)
- اگر در معده و رودهها، خلطی مستعدّ اندفاع یابد، به اسهال خارج میکند
- اگر معده را بر تنفیذ(پاکسازی) غذا قادر یابد، با او در آن، اعانت(کمک) میکند و بدان سبب احتباس طبع کند
- اگر زعفران🌸 و بعضی از افاویه، با آن ضم (همراه)کنند، منفعت او در بیماری های بارِدِه(سردی)، کامل میباشد.»
📚تحفة الدستور طبیب شیرازی، ص325
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سید حسن نصرالله رضوان الله علیه:
❤ما ترکناک یابن الحسین
بسم رب شهید 🌱
به روایت همسر شهید #مدافع_حرم موسی رجبی
آقا موسی اولین بار وقتی محمدعرفان یک ساله بود، برای انجام ماموریت به سوریه رفت. سه ماه از او بیخبر بودم. روزهای بسیار سختی را گذراندم.
وقتی برگشت ، یک موسی دیگر شده بود. با حال عجیبی فضای زیارت حضرت زینب (س) را توصیف میکرد. آرام و قرار نداشت. در یک کلام هوایی شده بود و عشق بسیارش به حضرت زینب (س) نیز از همان ماموریت آغاز شد. تقصیر هم نداشت. سالهای بعد هم که خودم آن سفر را تجربه کردم، همان حس و حال را پیدا کردم.
آقا موسی حقیقتا دلداده اهل بیت (ع) و حضرت زینب (س) بود. او اعتقاد داشت از کودکی در مجالس روضه پرورش یافته است. از همان روزهایی که موقع ایستادن دست به زانو میگرفتیم و میگفتیم، «یاعلی» تا زمانیکه با چای هیأت قد کشیدیم. او معتقد بود با این تصمیم هرچند دِینش ادا نمیشود؛ اما کمی آرام میگیرد. او خالصانه مسیرش را برگزیده بود.
آقا موسی به شهید «مهدی زین الدین» و شهید «عباس بابایی» ارادت بسیاری داشت و زندگینامه و کتابهایشان را دنبال میکرد. حتی شبهای جمعه به نیابت از این شهیدان خیرات پخش میکرد و فاتحه میخواند.
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
شهید#موسی_رجبی🥀
تاریخ و محل ولادت : ۴/اردیبهشت/١٣۵٨-شهرستان ترکمانچای از توابع میانه
تاریخ و محل شهادت :٣١/خرداد/١٣٩٧-منطقه البوکمال
محل دفن : گلزار شهدای امامزاده عقیل اسلامشهر
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
بسم رب شهید 🌱
شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند
جنگ تمام شده بود و پیکرهای پاک بسیاری از شهدا در میان دشت های ایران و عراق باقی مانده و بچه هایی که از قافله دوستانشان جا مانده بودند و عباس هم یکی از آنها بود که با اتمام جنگ و شروع کار تفحص شهدا، آستین همت را بالا زد و برای یافتن دوستانی که در گمنامی به سر می بردند راهی دشت و دیار جنوب و غرب کشور شد.
برای پیشبرد این هدف باید دشت های عراق نیز زیر و رو می شد و هماهنگی میان دو کشور برای این امر صورت گرفته بود.
خوش اخلاقی و مهربانی عباس زبانزد همه بود و این ویژگی اش همه را شیفته او می کرد و این همگان نه تنها برادران هموطن که عراقی ها نیز بودند.
او برای آنکه بتواند عراقی ها را راضی کند تا به خوبی با آنها همکاری کنند هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می داد؛ از گرفتن هدیه تا خرید آبمیوه و سیگار، و همین رفتارش، کارها را به خوبی راه می انداخت.
یک بیل دستی برداشت و به همراه یکی از دوستانش برای تفحص راهی دشت ها شدند. عباس میخواست روی کانالی معروف به والمری معبر بزند. گفت امروز به عشق حضرت عباس(ع) کار میکنیم و به من الهام شده که امروز یک شهید پیدا میکنیم .
رو به دوستش کرد وگفت تو اینجا باش تا برگردم. پس از 10 دقیقه صدای انفجار به گوش رسید
وی هرچه عباس صدا زد ، صدایی نشنید.
عباس که شهید شد نه تنها دوستان و آشنایان و فامیل که عراقی ها را نیز در غم فرو برد تا جایی که پول هایشان را روی هم گذاشته و برای عباس مراسم ختم گرفتند.
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
شهید #عباس_صابری🥀
بسم رب شهید 🌱
به #روایت خواهر شهید :
در تاکسی با زن بدحجابی مواجه می شود که با بی مبالاتی فاصله خود را با میثم رعایت نمی کرده و میثم با نقشه ای جالب خود را از ورطه گناه می رهاند. او گفت میثم ساعت 9 شب با او تماس گرفت و پس از سلام و احوالپرسی مختصر گفت که بیماری واگیرداری گرفته که حتی از فاصله ای کوتاه قابل سرایت است. زیرکی میثم جواب داد، بدون درگیری و ناراحتی، زن بدحجاب از او فاصله گرفت.
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
شهید#مدافع_حرم #میثم_نظری🥀
تاریخ ولادت : ١٩/اسفند/١٣۶٧
تاریخ و محل شهادت :٢١/دی /١٣٩۴-خان طومان-سوریه
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
#خـــاطرات_شهدا
دورهی تکاوری ، بین شیراز و پل خان به سمت مرودشت ، دانشجوها را برده بودم راهپیمایی استقامت . از آسمان آتش میبارید.
خیلیها خسته شده بودند. نگاهم افتاد به صیاد ، عرق از بدنش بخار میشد و میرفت هوا، یک لحظه حس کردم دارد آب میشود آتش میگیرد و ذوب میشود!
شنیده بودم که قدرت بدنی بالایی دارد ، با خودم گفتم اینم که داره میبره!
رفتم نزدیکش و گفتم: اگه برات مقدور نیست میتونی آرومتر ادامه بدی.
هنوز صیاد چیزی نگفته بود که یکی از دانشجویان خودش را رساند به ما.
استاد ببخشید! ایشون روزهِ هستن شونزده -هفده روز ؛ روزه است؟
- مگه ماه رمضونه صیاد روزه میگیره؟!
ایستادم، جا ماندم.
صیاد رفت ، ازم فاصله گرفت...
#شهیدعلی_صیادشیرازی
📕 یادگاران ج۱۱ ص۱۰
#طوفان_الاحرار
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
هدایت شده از یا مهدی
#سیره_شهدا
می گفت: شما اگه میخواید به من خدمتی کنید گه گاهی به یادم بیارید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد و اهل قزوینم که قبلا دورہ گری می کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بدیه فروش بودم.
و هرگاه دیدید در من تغییراتی بوجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را در گوشم زمزمه کنید.
این تذکر و يادآوری ، برای من از خیلی چیزها ارزنده تراست...
#شهیدمحمدعلی_رجایی
📕 حدیث جاودانگی، ص۱۲۹
#انتقام_سخت
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
جشن تولد خاص🕊️
🌷شهید محمد مهدی رضوان
تاریخ تولد:۲۶ / ۴ / ۱۳۷۹
تاریخ شهادت:۱۹ / ۸ / ۱۳۹۸
محل تولد:تهران
محل شهادت:تهران
*🌷تک پسر خانواده ۱۹ سال داشت،میگفت اجازه بدهید من هم به سوریه بروم اما پدر ممانعت میکرد و میگفت همین یک پسر را دارم🥀اما بعد از شهادت در تهران،پدر خدا را شاکر بود که پسرش با افتخار رفت.🌙مادرشهید← در تولد ۱۹ سالگیاش به من گفت که «مادر! سال دیگه تولد ۲۰ سالگی منه🎊یک تولد خاص! شما باید برا من یک تولد خاص بگیرید»‼️اما من حرف فرزند خود را نفهمیدم!🥀گفت«سال دیگه تولدم یک تولد خیلی قشنگی میشه؛ میخوام همه رو دعوت کنم»🎊من فکر کردم که میخواد همه رفقای خودش رو دعوت کنه🥀گفتم«باشه مادر جان!سال دیگه برات جشن تولد میگیرم و همه رفقات رو دعوت کن»🎊 آنموقع نفهمیدم که منظور فرزندم چه بود🥀اما بر سر مزارش تولدش را گرفتیم و خیلی خاص بود!»🥀آرزوی هر مادری است که دامادی پسرش را ببیند اما محمدمهدی میگفت:«شهادت خیلی زیباتر از داماد شدن است»؛🕊️۱۰ روز قبل از شهادتش، گفت که«دوست داری زنگ خانه ما را بزنند و بگویند که پسرت تصادف کرد و مُرد! یا این قشنگتر است که بیایند و بگویند که پسرت شهید شد🕊️پس برای من دعای شهادت کن و من را با دعاهای خود بیمه نکن!»🌱شهید محمدمهدی رضوان از بسیجیان گردان امام علی(ع) سپاه تهران بود که به آرزویش رسید🕊او در حین انجام ماموریت وقتی در حال گشت عملیاتی برای تأمین امنیت منطقه بود🌙توسط اراذل و اوباش بهطور ناجوانمردانهای با زدن جسم سنگین به سرش به کما رفت🥀و سه روز بعد در تاریخ ۱۹ آبان ۱۳۹۸ به شهادت رسید🕊🕋
#شهید_محمدمهدی_رضوان
#شادی_روح_پاکش_صلوات💙🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻خواهشا حواستون جمع کنین دیگه
بخاطر همینه چند وقته پمپ بنزینا شلوغا
خواهشا ببینین که اشتباه نکنین😐
برقم که نیست به همت این دولت اون جلویی رو کلا گل بگیرین درشو😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه حرفی از یکی شنیدی،
ناراحت شدی، برای آخرتت خوبه!
مَرَارَةُ الدُّنْيَا، حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ
حاج اسماعیل دولابی ره 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معنی واقعی انسانیت ...👌
انسانیت ملاک پیچیده ای ندارد!
همینکه درمیان مردم زندگی کنیم ،
ولی هیچگاه به کسی ؛
زخم زبان نزنیم دروغ نگوییم ؛
کلک نزنیم دلی را نشکنیم ؛
سوء استفاده نکنیمو حقی را ناحق نکنیم!!
یعنی انسانیم...
شــنــیــدے ڪــہ مــیــگــن :
اونےڪــہ گــریــہ مــے ڪــنــہ یــہ درد داره
امــــــا اونــے ڪــہ مــیــخـــــــنــده هزار تــا
مــنــو مــیــگــہ ...