6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفاقت با خوبان نجاتت می دهد
رفاقت با شهدا ، توی آسمون نوشته میشه
شهدا رفقاشونو خودشون انتخاب می کنند
نتیجه دوستی با شهدا ،
سعادتمندی و عاقبت بخیریست
شهید_ابراهیم_هادی
رفیق_شهیدم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
✍عکس ماندگار سرداران شهید لشکر ۴۱ ثارالله کرمان...
🌹شهید محمد علی میرزایی...
🌹شهید اسماعیل فرخی نژاد فرمانده گردان ۴۲۲...
🌹شهید حاج محب علی فارسی فرمانده گردان ۴۰۵...
🔹شهید حاج محب علی فاتح قلاویزان فرمانده ای که همه فضائل را با هم داشت معلمی جانبازی پاسداری و آزاده بودن و با این همه فضیلت او متواضع بود و درعملیاتهای مختلف جنگ از سال ۱۳۶۰ در کنار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید حاج قاسم میرحسینی قائم مقام لشکر ۴۱ ثارالله در دوران دفاع مقدس نقش بیبدیلی را ایفا کرد.
🔸شهید فارسی مدتی مفقودالاثر و اسیر بود حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی در نامه ای نوشته بود: آقای فارسی تمام سلامت و جوانی خود را در راه خدا فدا کرده است الحمدلله که حاج محب دِین خود را نسبت به انقلاب و اسلام ادا کرد.
💢شهید حاج محب علی فارسی پس از تحمل ۲۷ سال درد و رنج شیمیایی در سالروز ولادت با سعادت امام سجاد علیه السلام و در روز معلم در حالی شهید شد که علم ابوالفضل عباس علیه السلام او را در برگرفت شهید حاج قاسم سلیمانی با وجود مشغله بسیار خود را به زاهدان رساند در تشییع او شرکت نمود و گفت حاج محب علی فارسی باید از گمنامی در بیاید...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
خوشا پروازتان با هــم
بلند آوازتان با هــم
بہ ياد آريد ما را هــم
در آن پرواز ڪردن هـا . . .
#شهید_رضا_ملایی
#شهید_مجتبی_زکوی_زاده
#شهید_میلاد_بدری
#شهادت_اربعین۹۴
#شبتون_شهدایی🌺
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔹هر خانمی که چادربهسر کند و عفت ورزد، و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین (ع) خواهم کرد و او را دعا میکنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حقتعالی قرار گیرد
#شهیدحسینمحرابی
#یک_صلوات_بفرستید_برای_شادی_روح_شهید
یازهرا ۷.mp3
7M
🥀هو الشهید🥀
📚#کتاب_یازهرا
خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده
🖌 انتشارات: شهید ابراهیم هادی
قسمت 7⃣
#یک_صلوات_بفرستید_برای_شادی_روح_شهید
🍂
🔻 گلستان یازدهم / ۱
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
عده ای دیگر شربت های سکنجبین سرد شده را توی دبه ها می ریختند. چند زن هم روی فرشی بزرگ نشسته بودند و آجیل هایی را که توی سینی وسط فرش بود داخل نایلونهای کوچک میریختند و آنها را با روبانهای کوچک سبز می بستند. وقتی از کنار خانم حمیدزاده رد شدم، سلام کردم. خانم حمیدزاده دوست مادرم بود و در کارگاه بسیج فی سبیل الله خیاطی میکرد. با خوشرویی جوابم را داد و در گوش زنی که کنارش نشسته بود چیزی گفت. خجالت کشیدم و حس کردم گونه هایم داغ شد. به سرعت خودم را به هال رساندم. هفت هشت نفر زن توی هال دور هم نشسته بودند. سفره سفید و بزرگی روی فرش پهن بود و کوهی از کله قند وسط سفره کومه شده بود. خاک قندهایی که توی هوا بود توی گلویم رفت و دهانم شیرین شد. یکی از زنها از حفظ دعای توسل میخواند و زنهای دیگر، همانطور که با قندشکن روی هاون قندها را می شکستند و زمزمه می کردند: «يا وجيهاً عند الله اشفع لنا عند الله.»
بی سروصدا به آشپزخانه رفتم. مادرم روی گاز قابلمه بزرگی گذاشته بود و داشت با ملاقه آن را به هم میزد. بوی سرکه گلویم را چزاند. با مادر سلام و احوال پرسی کردم. خواستم در یخچال را باز کنم دیدم خانم حمیدزاده هم پشت سرم آمد توی آشپزخانه و آهسته در گوش مادر چیزی گفت.
شستم خبردار شد موضوع از چه قرار است. دویدم توی اتاق و به بهانه درآوردن روپوش و پوشیدن لباس توی خانه همانجا ماندم. نفیسه، که آن موقع پنج ساله بود، توی اتاق خوابیده بود. کمی بعد، مادر صدایم کرد. بلوزم را روی شلوارم انداختم و بیرون آمدم. خانم حمیدزاده و آن خانمی که توی حیاط کنارش نشسته بود در گوشه اتاق پشت زنهایی که قند میشکستند منتظرم بودند. مادر اشاره کرد که موهایم را مرتب کنم. تازه یادم افتاد که موهایم را شانه نکرده ام. مادر با ایما و اشاره گفت که برایشان چای ببرم. دیگر متوجه شده بودم چرا دوست خانم حمیدزاده آنقدر با اشتیاق نگاهم میکرد. توی استکانهایی که مخصوص مهمانها بود چای ریختم. قندان را پُر از قند کردم و وسط سینی گذاشتم. کمی عقب رفتم و رنگ و روی چای را نگاه کردم؛ خوش رنگ بود و از رویشان بخار بلند میشد. خودم را توی سماور استیل ورانداز کردم و دستی به موهایم کشیدم، آمدم توی هال. دوست خانم حمیدزاده قد متوسط و اندام میانه ای داشت با صورتی سفید و ابروهایی پهن و روشن و لب و دهانی جمع وجور و صورتی. خیلی تمیز و مرتب لباس پوشیده بود و زنی شیک پوش بود. وقتی خم شدم و سینی چای را جلویش گرفتم لبخندی زد و مادرانه نگاهم کرد و گفت:"دست شما درد نکنه خوشبخت بشی ان شاء الله."
#یک_صلوات_بفرستید_برای_شادی_روح_شهید
از حاج قاسم پرسیدند : بهترین دعا چیست؟
گفت : شهـٰادٺ!
گفتند: «خب عاقبت بخیری که بهتر است»
حاج قاسم گفت :«ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی شهید نشود؛ ولی کسی که شهید بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود!»
#حاج_قاسم_سلیمانی
#یک_صلوات_بفرستید_برای_شادی_روح_شهید
در حال نشستن در فرودگاه سوریه بودیم که تیراندازی شد،اما به هواپیما اصابت نکرد. وقتی نزدیک شدیم،سردار سلیمانی به خلبان گفت:ما سریع پیاده میشیم و تو دوباره تیک آف کن.
وقتی هواپیما اوج گرفت، دقیقاً همان جایی که پیاده شدیم بودیم،منفجر شد حاجی خیلی باهوش و با ذکاوت بود.
با هیچ قلمی نمیتوان خاطرات او را نوشت و با هیچ فکری نمیتوان رشادت هایش را تصریح کرد.
بارها گفتند خاطراتت را در یک مؤسسه فرهنگی بنویسیم اما قبول نکرد.
یک روز به او گفتم:اجازه بدید، خاطرات شما رو در قالب کتاب بنویسم.
جواب داد گفتم:من هیچ خاطره ای ندارم.
آنقدر متواضع بود که نمیخواست دیده شود، اما خدا او را دید و به بالاترین درجه که شهادت است، نائل گرداند و پیکرش هم با حضور میلیونی مردم تشییع شد...
خاطره سردار شهید حاج #حسین_پورجعفری
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#یک_صلوات_بفرستید_برای_شادی_روح_شهید
رهبر انقلاب: وقتی جوان گیلانی سرِ قبر میرزاکوچکخان میرود و میبیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مُرد، اما یک مشعل شد. ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچکخان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل #هویت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد.
#یک_صلوات_بفرستید_برای_شادی_روح_شهید
💥 #تلنگر
چیزی که نمیتوانی در قیامت
از آن #دفـــــــاع کنی را،
نه ببیـــــن
نه بنویـــــس
نه بشــــــنو
نه بــــــــگو
[آیت الله جوادی آملی]
20.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلام نور
حتما ببینید
هم خنده به لبتون میاره
هم سر بغض تون باز میشه
#حاج_قاسم_کاش_بودی
🥀😭🥀