💢 پيام معنوى شيعه به جهانیان
🔰علامه طباطبایی
🔅پيام معنوى شيعه به جهانيان يك جمله بيش نيست آن اين است كه «خدا را بشناسيد» و به تعبير ديگر "راه خداشناسى را پيش گيرید تا سعادتمند و رستگار شوید" واين همان جملهاى است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله براى نخستين بار دعوت جهانى خود را با آن افتتاح فرمود: «اى مردم خدا را به يگانگى بشناسيد و اعتراف كنيد تا رستگار شويد» درتوضيح اين پيام بهطور اجمال مىگوييم:
🔅ما افراد بشر به حسب طبع، دلداده بسيارى از مقاصد زندگى و لذايذ مادى هستيم. خوردنىها و نوشيدنىهاى گوارا و پوشيدنىهاى شيك و كاخها و منظرههاى فريبنده، همسر زيبا و دلنواز، دوستان صميمى و ثروت سنگين يا از راه قدرت و سياست مقام و جاه و بسط سلطه و فرمانروايى و خورد كردن هر چيزى كه با خواستههاى ما مخالفت مىكند مىخواهيم و دوست داريم.
🔅ولى با نهاد خدادادى خود مىفهميم كه اين همه لذايذ ومطالب براى انسان آفريده شده نه انسان براى آنها، و آنها به دنبال انسان بايد باشند نه انسان به دنبال آنها.
🔅هدف نهايى بودن شكم و پايينتر از شكم منطق گاو و گوسفند است و دريدن و بريدن و بيچاره كردن ديگران منطق ببر و گرگ و روباه است. منطق انسان منطق فطرى خرد مىباشد و بس.
🔅منطق خرد، با واقع بينى خود، ما را به سوى پيروى حق هدايت مىكند نه به سوى دلخواه انواع شهوترانى و خودبينى و خودخواهى.
🔅منطق خرد، انسان را جزئى از جمله آفرينش مىداند كه هيچگونه استقلال و سرخودى ندارد، و برخلاف آنچه انسان خود را فرمانرواى آفرينش پنداشته به گمان خود، طبيعت سركش را به خواستههاى خود رام مىكند و به زانو در مىآورد، خودش نيز آلت دست طبيعت و يكى از دستياران و فرمانبرداران آن است.
🔅منطق خرد، انسان را دعوت مىكندكه در دركى كه از هستى اين جهان گذاران دارد دقيق شود تا روشن گردد كه هستى جهان و هر چه در آن است از پيش خودشان نيست بلكه جهان و هر چه در آناست از يك منبع نامتناهى سرچشمه مىگيرد تا روشن گردد كه اين همه زشت و زيبا و موجودات زمينى و آسمانى كه در صورت واقعيتهاى مستقل در ديده انسان جلوه مىكند، در پناه واقعيت ديگرى واقعيتدار مىنمايند و در زير پرتو آن پيدا و هويدا شدهاند نه از خود و نه از پيش خود و چنانكه واقعيتها و قدرتها و عظمتهاى ديروزى، امروز، افسانهاى بيش نيستند، واقعيتهاى امروزى نيز همچنانند و بالاخره همه چيز در پيش خود افسانهاى بيش نيست.
🔅تنها خداست كه واقعيتى است غير قابل زوال و همه چيز در پناه هستى او رنگ هستى مىيابند و با روشنايى ذات او روشن و پيدا مىشوند.
🔅هنگامى كه انسان با چنين دركى مجهز شود آن وقت است كه خيمه هستى او در پيش چشمش مانند حباب روى آب فرو مىخوابد و عياناً مشاهده مىكند كه جهان و جهانيان به يك هستى نامحدود و حيات و قدرت و علم و هرگونه كمال نامتناهى تكيه زدهاند و انسان و هر پديده ديگر جهانى مانند دريچههاى گوناگونى هستند كه هر كدام به اندازه ظرفيت خود ماوراء خود را كه جهان ابديت است نشان مىدهند.
🔅آن وقت است كه انسان اصالت و استقلال را از خود و از هر چيز گرفته به صاحبش رد مىكند و دل از هر جا كنده به خداى يگانه مىپيوندد و در برابر عظمت و كبرياى وى به چيزى جز وى سر تعظيم فرود نمىآورد.
🔅آن وقت است كه انسان تحت ولايت و سرپرستى پروردگار پاك قرار مىگيرد. هر چه را بشناسد با خدا مىشناسد و باهدايت و رهبرى خدا با اخلاقى پاك و اعمالى نيك (آيين اسلام و تسليم حق كه آيين فطرت است) متلبس مىگردد.
🔅اين است آخرين درجه كمال انسانى و مقام انسان كامل يعنى امام كه به موهبت خدايى به اين مقام رسيده و كسانىكه از راه اكتساب به اين كمال نائل شوند با اختلاف درجاتى كه دارند پيروان حقيقى امام مىباشند.
🔅و از اينجا روشن مىشود كه خداشناسى و امامشناسى هرگز از هم جدا نمىشوند چنانكه خداشناسى و خودشناسى از هم جدا نمىشوند، زيرا كسى كه هستى مجازى خود را بشناسد هستى حقيقى خداى بى نياز را شناخته است.
📚 شيعه در اسلام، ص: 199
#در_محضر_علامه_طباطبایی
#المرسلات #استاد_علی_فرحانی