eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
225 دنبال‌کننده
35.4هزار عکس
34.8هزار ویدیو
329 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
|معرفی کتاب 📚 📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از زمانه ما✨، جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم است🕊. بخش اول زندگی او، بخش تاریک و خاکستری آن است. او در یافت آباد تهران قهوه☕️ خانه دار بوده، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن درگیر هستند🙂. از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیانهای قهوه خانه اش. اما بخش دوم زندگی او، عنایتی است ✨که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد🕊 و او گر چه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند، ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم♥️.  مجید قصه ما گرچه ناراحت خالکوبی های بر بازوهای خویش است🙂، ❤️ اما سرنوشتش این طور می شود تا در خانطومان از بدنش هیچی برنگردد تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش✨🕊. 🌿قصه مجید بربری، قصه ای از جنس ضرغام حر انقلاب است.🕊 شهید مدافع حرم🕊🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّلْ فَرَجَهُم💐 🇮🇷
🏴 رسیدیم به دوم محرم روزی که و یارانشون بعد از اینکه راه طولانی رو پشت سرگذاشتن به می رسند. اباعبدالله، قبلا در در سال ۳۶ هجری، وقتی همراه پدر بزرگوارش، (ع) بوده از این محل عبور کرده، در اونجا نمازخوندن و حضرت علی(ع) به حادثه ی شهادت اباعبدالله و یارانش در کربلا اشاره می کنه. البته کربلا در آن زمان مکانی بوده که کسی در اونجا زندگی نمیکرده و بعد از وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری اسم روی زبان ها میفته؛ از منزل به بعد که ۲۶ ذی الحجه بود سپاه هم همراه امام بود. وقتی کاروان به می رسه، یه پیک از به کربلا می رسه بدون اینکه به امام حسین و یارانش سلام کنه میره سمت حُرّ و نامه ای از طرف بهش میده؛ عبیدالله توی نامه به حُرّ دستور میده که "به حسین و یارانش سخت بگیر و او را در بیابانی بی آب و سبزه فرود آور" در آخر نامه هم نوشت که به آورنده نامه دستور دادم که تمام تصمیمات و حرکات تو رو به من گزارش بده و پیش تو بمونه تا دستور منو اجرا کنی. حُرّ وقتی نامه رو خواند اونو به اباعبدالله نشون میده و میگه مجبورم دستور عبیدالله رو اجرا کنم؛ امام به حُرّ گفت بگذار به دهکده غاضریه که نزدیکه بریم و اونجا بمونیم که حُرِ قبول نکرد و گفت که این پیک دیده بان منه؛ و کاروان هر دو سپاه در این گذرگاه فرود آمدند.