┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهید_محمود_نریمانی🌷
ولادت : ۱۳۶۶/۱۰/۱۲
شهادت : ۱۳۹۵/۵/۱۰
محل شهادت :سوریه_حماء
مزار : گلزار کرج
فرازهایی از خاطرات مادر شهید
🚙بار اولی که میخواست به سوریه برود وصیتنامه نوشت و در آن به من و خواهرهایش گفته بود: اگر من شهید شدم دوست ندارم صدای گریه شما را نامحرم بشنود.
وقتی کسی شهید میشود اطرافیانش دوست دارند با صدای بلند داد بزنند ولی خوشایند نیست. چون ما میخواهیم راه حضرت زینب سلام الله را ادامه دهیم. اصلاً خوشایند نیست که صدایتان را نامحرم بشنود.
#بخشی_از_وصیت_نامه
🌻عمریست که با شنیدن از شهادت و خاطرات شهدا، آرزوی شهادت در دلم افتاده، هر چند که میدانم بنده خوبی نیستم و گناهانم زیاد است اما به خدا بسیار امید دارم و چشم به کرم او دارم و با همین امید از خدا طلب شهادت میکنم؛ هر چند که میدانم لایق شهادت نیستم ولی خدایا مرگ بیشهادت در نظرم حقیر و کوچک است و بعد از اینکه مدتی در جایی خدمت کردم که زمانی شهدا در آنجا بودن، دوست دارم من هم با شهادت از این دنیا بروم. ان شاءالله. پس خدایا شهادت را نصیب و روزیم کن.
@saqqah
...............................
#مقیدبه_نمازاول_وقت
●شهید نریمانی شش ماه از من بزرگتر هستند ولی از لحاظ درسی و تحصیلی در یکسال بودیم و نخستین اعزام شهیدسال 92 بود و زمانیکه بنده باردار بودم و نمیدانستم کجا میخواهند بروند. زمانهایی بود که ماموریت آقا محمود سه هفته طول میکشیدو من هیچ سوالی درباره مکان ماموریت ایشان نمیکردم ولی خیلی سخت بود و اوقاتی از نحوه چمدان جمع کردن شهید نریمانی متوجه اعزام ایشان میشدم و همیشه شهید میگفتند: تحمل کنید و ارتباط با شهید تنها تلفنی بود.
● زمانهایی که ازخارج از کشور تماس میگرفتند متوجه تاخیرصدا میشدم و شک میکردم. اما روزی زمان اذان مغرب تماس گرفتندو همیشه شهید محمود نریمانی مقید به نماز اول وقت بود و در این موقع تمام کارهای خودشان را تعطیل میکردند و به همین دلیل از آقا محمود سوال کردم که موقع نماز تماس گرفتید؟
● ایشان هول شد و گفت: نمازم را خواندم و بحث رو عوض کردند و این موقع بود که اطمینان یافتم ایشان خارج از کشور هستند.اطرافیان خیلی به من دلداری میدادند که هیچ نگران نباشم و بعد از دو ماه ایشان برگشت باز هیچ سوالی نکردم.
راوی : همسرشهید
#شهید_محمود_نریمانی🌷