روای برادر شهید
🌷تابستان سال ۱۳۶۰بود که من و آقا مجید، با یک دستگاه خودرو استیشن جهت بازدید، راهی آبادان شدیم. در جاده آبادان _اهواز که می رفتیم، خیلی با هم حرف زدیم وچون دو نفرمان تنها بودیم، موقعیت را مناسب دیدم و درباره ازدواج با او صحبت کردم. پیشنهاد دادم که ازدواج بکن! نپذیرفت وبه ساک لباس و وسایل رزمی و شخصی اش اشاره کرد و گفت زن و بچه وخانه وزندگی من این است.
#مجیدبقایی