eitaa logo
همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) ارتباط بامدیر کانال @zafarba
227 دنبال‌کننده
34.8هزار عکس
33.9هزار ویدیو
295 فایل
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست کانال همراه با شهدا تا ظهور امام عصر عج (سقا به یاد شهید حجت اله بیات) لینک کانال @saqqah
مشاهده در ایتا
دانلود
پسرم هر روز تماس می‌گرفت. با من و پدرش صحبت می‌کرد. ما مرتب با هم در تماس بودیم تا اینکه یک روز ساعت ۱۰ صبح تماس گرفت من نبودم برادرش می‌گفت : یا دست و پا شکسته می‌آید و یا با دست‌ و پای قطع شده ، باید برای همه چیز آماده باشیم.😔 رفتم حسینیه ، کسی مرتب خانم کوهساری را صدا می‌کرد. فکر نمی‌کردم با من باشه. نماز اول را خواندم متوجه شدم به دنبال من هستند. به من گفتند : به جواد زنگ بزنید ببینید برگشته؟ آخه آمده است. دیدم بدنشان می‌لرزد. گفتم : پسر من رفته شما چرا نگران هستید ؟ برگشتم منزل ، دیدم همه جمع شده‌ اند. باور نمی‌کردم شده.😔 صد بار زنگ زدم به مصطفی عارفی ، وقتی ایشان به پیش من آمد باور نمی‌کردم شهید شده است تا اینکه کوله‌ اش را به من نشان داد.😔 شب آخری که می‌خواست بره آخرین عکسش را با برادر زاده‌ اش گرفت. می‌ خواستم دامادش کنم. ماه رمضان برایش کت و شلوار گرفتیم اما تقدیر چیز دیگری برای او رقم زد.😔@saqqah
و محسن نصیری ، برادران دو قلوی🍃⚘🍃⚘🍃شهید دفاع مقدس هستند که در روز متولد و در عملیات و در روز به رسیدند.@saqqah
برادران شهید🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃 علی برادر دوقلوهادر ٣۰ دی ماه ۶۵ و قلوها در ٣۰ دی ماه ۶۶ به رسیدند. در سالروز برادرشهیدشان علی ، شهید شدند. معرفی#۳ برادر شهید به روایت از خواهرگرامی شان: مادرمان سال ۱۳۹۰ و پدرمان سال ۱۳۸۸ به رحمت خدا رفتند. ما ۷ خواهر و برادر بودیم. پدر و مادرم زحمات زیادی برای تربیت و پرورش بچه‌ها کشیدند و اش شهادت علی ، و شد. ما اصالتاً یزدی هستیم. پدرم برای کسب‌ و کار به تهران آمد و در کابینت‌ سازی مشغول شد. ایشان خیلی مقید بود. اهل نماز و قرآن بود. والدینمان در یک خانواده ی مذهبی در یزد پرورش پیدا کرده بودند. پدرم کارگر و خیلی زحمتکش بود. بعد‌ها که مغازه ی لبنیات و ماست‌ بندی رو راه‌ اندازی کرد همه ی بچه‌ها و مادرمان در تهیه و چرخاندن مغازه به پدر کمک می‌کردند. در زمان جنگ هم که و پدر یکی بعد از دیگری راهی شدند. ما به کمک مادر می‌رفتیم تا دست‌ تنها نماند.@saqqah
بعد از علی پدرمان در جبهه رفت و آمد می‌کرد اما سه ماه بعد از محمد علی قلو‌ها هم عزم رفتن کردند. ابتدا و بعد هم رفت.😔 بچه‌ ها در مغازه ی ماست‌ بندی کمک دست پدر و مادر بودند. مادر می‌گفت : اگر همه ی شما به جبهه بروید من دست تنها می‌مانم. شش ماه بعد از رفتن ، مصطفی گفت : من هم می‌ روم. وقتی مصطفی می‌ خواست برود مادر مخالفت کرد. گفت : محمد علی که شد. که است و هم که در منطقه است. تو هم که بروی من دست تنها می‌مانم و مغازه باید بچرخد. یکی دیگر از برادرهام هم در سیستان و بلوچستان سرباز بود.😔 اما می‌گفت : من باید بروم. اجازه نمی‌ دهم که ی برادرم زمین بماند. می‌ روم تا محمد علی را بگیرم. محسن بعد از نوشتن و دوره ی آموزشی به جبهه رفت.😔 مادر به تمام مساجد و پایگاه‌های اطراف خانه و محله‌ مان سفارش کرده بود مصطفی را ثبت‌نام نکنند. اما برادرم به مسجد جامع گوهر دشت کرج رفت و ثبت‌ نام کرد.@saqqah
ی شهادت دو قلو ها🍃⚘🍃⚘🍃: محسن و مصطفی در روند عملیات بیت‌ المقدس ۲ در ماووت عراق بودند. عمل‌ کننده ی محسن ، المهدی و مصطفی حر بود. عملیات در منطقه ی کوهستانی ماووت عراق اجرایی شد. محسن در ابتدا وارد عمل می‌شود که به دلایلی اکثر بچه‌ها به می‌ رسند. بعد از گذشت چند ساعت از محسن ، حر وارد منطقه ی عملیاتی بیت‌ المقدس ۲ می‌شود و هم در ادامه ی عملیات به می‌رسد.😔 ما چیز زیادی نمی‌دانیم. یعنی اصلاً نمی‌دانیم که مصطفی از محسن مطلع شده بود یا نه ، فقط ی جالبی که همرزمان و دوستان برادرانم برایمان گفتند این بود که بعد از محسن و در بحبوحه ی عملیات ، امکان انتقال پیکر محسن به عقب فراهم نمی‌ شود. به همین خاطر را به داخل غاری در کوه منتقل می‌کنند تا بعد از عملیات عقب ببرند. کمی بعد با ریزش کوه ، دهانه ی غار بسته می‌شود. که شد پیکرش را نگه می‌دارند تا پیکر پیدا شود. با پیدا شدن پیکر محسن هر برادر را با هم به عقب می‌آورند.@saqqah
ی شهادت دو قلو ها🍃⚘🍃⚘🍃: محسن و مصطفی در روند عملیات بیت‌ المقدس ۲ در ماووت عراق بودند. عمل‌ کننده ی محسن ، المهدی و مصطفی حر بود. عملیات در منطقه ی کوهستانی ماووت عراق اجرایی شد. محسن در ابتدا وارد عمل می‌شود که به دلایلی اکثر بچه‌ها به می‌ رسند. بعد از گذشت چند ساعت از محسن ، حر وارد منطقه ی عملیاتی بیت‌ المقدس ۲ می‌شود و هم در ادامه ی عملیات به می‌رسد.😔 ما چیز زیادی نمی‌دانیم. یعنی اصلاً نمی‌دانیم که مصطفی از محسن مطلع شده بود یا نه ، فقط ی جالبی که همرزمان و دوستان برادرانم برایمان گفتند این بود که بعد از محسن و در بحبوحه ی عملیات ، امکان انتقال پیکر محسن به عقب فراهم نمی‌ شود. به همین خاطر را به داخل غاری در کوه منتقل می‌کنند تا بعد از عملیات عقب ببرند. کمی بعد با ریزش کوه ، دهانه ی غار بسته می‌شود. که شد پیکرش را نگه می‌دارند تا پیکر پیدا شود. با پیدا شدن پیکر محسن هر برادر را با هم به عقب می‌آورند.
🌟عكسی بسيار شورانگيز و پر رمز و راز اين عكس متعلق به كربلايی سيد مصطفی صادقی است كه يك بيت شعر هم با دست خطش باقی مانده است: "نرخ رفتن به سوريه چند است؟ قدر دل كندن از دو فرزند است" آخرین نفر پدرش با او روز سه شنبه صحبت کرده بود و ساعت ۴ صبح چهارشنبه شهید شده بود، خود من روز دوشنبه با مصطفی تلفنی صحبت کردم، چون تقریبا سه ماه از رفتنش می‌گذشت خیلی دلتنگش بودم، حرف که می‌زدیم گفتم: "مصطفی جان! مواظب خودت باش خیلی دلم برایت تنگ شده" گفت: "مادر! من را به حضرت زینب(س) بسپار، دلت آرام می‌شود" باور کنید الان هم با اینکه پسرم شهید شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب(س)، می‌دانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده... مصطفی در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ به منطقه مقاومت سوريه اعزام و در تاريخ ۱۳۹۶/۳/۱۶ مصادف با يازدهم ماه مبارك رمضان در وقت افطار در حماء به دست تكفيری های جنايتكار به درجه رفيع شهادت نائل آمد... سالروز شهادت❣ شهید مدافع حرم 🕊🌹
بازاری‌ها را دیدید؟ دیدید که آخر شب حساب و کتاب می‌کنند؟ این حساب و کتاب آخر شب، بهشون کمک می‌کنه تا مقدار دخل و خرج دست‌شون باشه و الا اگر یه روز حساب کتاب نکنند، امور مالی از دست‌شون در میره و خسارت می‌بینند، حالا چه برسه اینکه یه هفته حساب کتاب نکنند. در بحث اعمال روزانه هم همین است، اگر می‌خواهیم خسارت نبینیم و دچار پوچی، سردرگمی و عصیان نشیم، راهش اینه که به بررسی اعمال روزانه، توجه ویژه‌ای قائل بشیم. 🌷
در صورتی می‌تونی تصمیم مهم را در بزنگاه‌ بگیری که باشی گاهی نکته‌ها و تصمیم‌های خوب به ذهن آدم می‌رسد؛ اما دیر. برای اینکه بتوان در بزنگاه‌، بهترین تصمیم را به موقع گرفت، باید ، تمرینات فکری و مدامت بر آن‌ها داشت که نتیجه‌ی آن بصیرت می‌شود، وگرنه خدایا ناکرده مثل توابیّن می‌شویم که خودشان را برای امام حسین _علیه‌السلام_ فدا کردند؛ اما دیر؛ که این دیر بودن سبب شهادت یک امام معصوم و دهها انسان‌های والا مقام و اسیر شدن دو امام معصوم (امام سجاد و امام باقر _علیهم‌السلام_) و ده‌ها انسان والا مقام شد. 🌷
درمان بحران هویت؟ خیلی از جوانان در این سن، دچار بحران ، سردرگمی، احساس پوچی و بی‌ثمر بودن می‌کنند. هر معلولی، علتی دارد. باید خلوت‌ دل داشته باشید، که به مشغول شوید تا علت این مسأله را پیدا کنید؛ چون درد در توست و دوا نیز در توست. 🌷
به قدری دوستش داشت«داداش مهدی» صدایش میزد. 🔹همیشه از نظم مثال زدنی و هوش فوق العاده ی، مهدی میگفت. 🔸بعد از شهادت مهدی، همیشه سعی میکرد وقتی ایران هست به خانواده مهدی حتما سر بزند، وقتی به خانواده مهدی سر میزد، کارهایی که اگر مهدی بود انجام میداد، را سعی میکرد انجام بده... 🔸 یک دفعه، ظرف میشست 🔹یک دفعه، سفره پاک می کرد و... 🔸 شهید که صدرزاده به این شدت به او علاقه مند بود، قطعا ویژگی های زیادی داشت که با شناخت آن ها می شود، راه را پیدا کرد. 🔹راه مصطفی صدر زاده ها و مهدی صابری ها و... 🔸راه اینکه، چکار باید کرد تا خدا خریدارمان شود؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هر روز صبح شروع یڪ صفحه ؛ از داستان زندگیِ شماست بهترینش را امروز بساز ...😍 در پناه رسول هادی دلها 🌹
برفت و عزای شد مسموم زهر کینه امام شد مدینه شور و شین است خونین دلِ است گرم عزا ملائک در سوگ مصطفایند ارض و سما به گریه از داغ مجتبایند (ص) (ع)