eitaa logo
بصیرت افزایی
46 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
8.3هزار ویدیو
177 فایل
السلام علیک یا حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف بصیرت افزایی الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 استفاده نظامیان از کودکان افغان برای پاکسازی تله‌های انفجاری 🔹 «جان امبل» نظامی آمریکایی می‌گوید: کودکان افغان را با پرتاب‌کردن آب‌نبات و اسباب‌بازی به کوچه‌هایی که فکر می‌کردیم امکان وجود تله انفجاری باشد، می‌کشیدیم تا مطمئن شویم مسیر عاری از از مواد انفجاری است. چیزی که یاد گرفتیم استفاده از کودکان افغان در میدان نبرد بود، کودکان بی‌گناهی که کمتر از ۱۰ سال سن داشتند. 🔹 پیشتر نیز فاش شده بود «قتل‌های رقابتی و خونخواهی» در بین نیروهای ویژه در یک امر عادی بوده است. وزارت دفاع هم بعد از افشاگری یک نظامی خود درباره تیراندازی‌های کور به سمت خانه‌های غیرنظامیان افغان، دستور داد درباره جنایات احتمالی آنها تحقیق شود. 🔻 متن کامل خبر در لینک زیر: 🔗 fna.ir/f2gh6v @iccbso
هدایت شده از چند کلام حرف حساب !؟
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتراف جالب نماینده ویژه سابق در امور ایران درباره عملیات روانی : الیت ایبرامز در کنفرانس ضدایرانی دیروز: را ما اختراع کردیم، ولی بیش از ۲۵ سال است که می‌دانیم تبلیغات ما در ایران به اندازه کافی تاثیر گذار نیست و نتوانسته‌ایم این مشکل را حل کنیم.
هدایت شده از شهید موحد دانش
🔴توئیتر اکانت اسکات ریتر را بست چون نوشته بود: تعداد آدمایی که ها در الحدیثه کشتند از تعداد ادمایی که تو بوچا/ کشته شدن بیشتر بود! " مرگ خوبه فقط برای همسایه " | | @movahheddanesh
هدایت شده از روشنگری
🔻فرمانده‌ی آمریکایی با خوش‌خیالی می‌گفت: 🔴وقتی عملیات را شروع کنیم، ایرانی‌ها پا به فرار می‌گذارند ✍️محمد پورغلامی 📌چند ساعت مانده به غروب روز پنجشنبه ۴اردیبهشت ۱۳۵۹ (۲۴ آوریل ۱۹۸۰)، شش فروند ترابری هرکولس سی-۱۳۰ ، قرار بود در یک پرواز سری، کماندوهای نیروی دلتا را از پایگاهی در به در مصیره (در سواحل شرقی کشور عمان) منتقل کرده و چند ساعت بعد از آن، راهی مرکزی ، جایی نزدیک یزد و شوند. فرماندهی عملیات، برعهده‌ی سرهنگی پرآوازه، به نام سرهنگ چارلی بکویث، فرمانده نیروهای ویژه‌ی دلتا فورس بود. 🔹ده روز قبل از عملیات، در ۱۴ آوریل ۱۹۸۰، سرهنگ بکویث در مقابل جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت ، در اتاق وضعیت نشسته و درباره‌ی جزئیات عملیات صحبت می‌کردند. کارتر از او می‌پرسد: «چند نفر تلفات خواهید داشت؟» بکویث که مانند همه‌ی دولتمردان آمریکایی، بیش از حد به محاسبات و برنامه‌ریزی‌های اطلاعاتی و خود باور داشت، با اعتماد به نفس و غرور بالا گفت: «قربان! ما قصد داریم، گلوله‌ی کالیبر ۴۵ را درست وسط چشمان گروگان‌گیران جای دهیم. وقتی که عملیات شروع شود تعداد زیادی از ایرانی‌ها برای آوردن کمک، پا به فرار می‌گذارند. دلتا وظیفه دارد که آنها را مثل آبکش سوراخ سوراخ کند، من فکر نمی‌کنم که ایرانی‌ها در سفارت در مقابل ما مانعی ایجاد کنند.» 🔹همه‌چیز حکایت از پیروزی همه‌جانبه‌ی آمریکایی‌ها در این عملیات داشت. همه‌ی جزئیات عملیات، مو به مو، و بارها و بارها مورد دقت و قرار گرفته بود تا آمریکایی‌ها با کمترین تلفات، به نتیجه‌ی اصلی خود، یعنی جاسوسان آمریکایی برسند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، دقیقا خلاف همه‌ی تصورات آنها بود. 🔸هلی‌کوپترهای ، اسیر شن‌های می‌شوند و یک به یک سقوط کرده و بر زمین می‌افتند. عملیات با شکست کامل مواجه شده بود. بکویث، این سرهنگ مغرور و متکبر آمریکایی، در کتاب خود با عنوان «نیروی دلتا، از پلی‌می تا طبس»، حس و حال آن ساعات را اینطور بیان می‌کند: «در تمام طول راه بازگشت به مصيره، احساس پوچی و پژمردگی می‌کردم. یاس بر وجودم سایه افکنده بود. گریه‌ام گرفت... خودم را بسیار حقیر احساس می‌کردم. نمی‌توانستم صحبت کنم، یا هیچ کاری انجام دهم، فقط احساس می‌کردم که دیگر آبرویی برایم باقی نمانده بود... این یک شکست بود. باعث سرافکندگی کشور ما بود.» مجله مجازی واو 🆘 @Roshangari_ir