#روایت_جهاد
یکی از مباحث جلسه، نرسیدن پوستر و اقلام دیگر از تهران بود. #سعید_جلیلی فردا ظهر به قم می رسید اما پوستر ها نه.
کار بچه انقلابی که لنگ نمی ماند. هر کس وسع خودش را گذاشت و فرستادیم برای چاپ. اما چاپخانهها نصف روزه کار تحویل نمی دهد.
به جای پوستر مقوا گرفتیم برای دست نوشته. البته برای خرید مقوا هم گلریزان کردیم. تا قبل از مراسم درگیر شعار نویسی بودیم اما پوستر نرسید که نرسید . . .
در ستاد ندیده بودمش. آرام گوشهی صحن ایستاده بود و بین مردم پوستر پخش میکرد. ازش پرسیدم: از کجا آوردید؟ با یک لهجهی غریب ترکی گفت: خودمان زدیم.
فهمیدم از شیر مردهای #مقاومت_آذربایجان است. آتشبهاختیار پوستر چاپ کردهاند. آنهم گلاسه. معلوم بود چاپ خانهای هم نیست و احتمالا هزینهی زیادی کردهاند.
فهمیدهاند چه کسی #رئیسجمهور_مقاومت خواهد بود ...
✍ حمید طاهری
https://eitaa.com/sar_be_dar
#روایت_جهاد
کلاه نمیگذاریم
با پانزده نفر از رفقا برای تبلیغات در نماز جمعه قرار گذاشتیم. حدود ۴۰ نفر دیگه هم از ستاد آمده بودند. این تعداد کنشگر، نقطه قوت سعید جلیلی است.
🔹بهم تراکت داد. گفتم: رای ما مشخص شده. جای دیگه هزینه کنش.
گفت: ما یک عشیرهایم. همه به جلیلی رای میدیم. اما #جلیلی آدم جهادی داره، پول برای تبلیغ نمیده. اینجا ساعتی ۴۰ میدن. نصف این رو هم اگر بدید حاضرم برای جلیلی کار کنم.
🔹دیدم با ماسک و کلاه ایستاده. جوری که صورتش پیدا نباشه.
گفتم: چیشد به ایشان رسیدی؟ خجالت کشید و آروم گفت: من به #جلیلی رای میدم. اما خرج زندگیم رو هم باید در بیارم.
کلاه نمیگذاریم. وسط معرکه میایستیم و داد میزنیم. از نوجوانهایی که حق رای ندارند تا روحانیون میانسال.
ما ایستادهایم . . .
🖊حمید طاهری
https://eitaa.com/sar_be_dar