🔶 زمانی که گنبد حرم #امام_رضا علیه‌السلام مانند نگین انگشتری در شهر #مشهد می‌درخشید و هیچ ساختمانی بلندتر از بارگاه حضرت نبود @Saralah123

مثلا بگن : وسایلت رو جمع کن اربعین راهی کربلایی...(:!🖐🏻🚶 #اربعین @Saralah123

#شهیدانه اگہ یه روز خواستے تعریفے براۍ شهید پیدا کنے.. بگو شهیــد یعنے بارانـ ‌حُسْنِ باران این است کہ⇣ زمینے ست ولے آسمانے شده است و به امدادِ زمین مےآید... :)) «♥️📕»↫ #برادر_شهیدم «♥️📕»↫ #ابراهیم_همت @Saralah123

. فرا رسیدن ایام #ماه_صفر بر شیعیان جهان تسلیت‌‌🖤 @Saralah123

دعوا سر خیمه‌ی امام زمان است.... _حاج حسین یکتا @Saralah123

🇮🇷 🎥#استوری | اول ماه صفر سالروز ورود کاروان اهل بیت (ع) به شام ▪️◾️▪️ #روشنگری | #ثامن | #محرم @sARALAH123

جهانی: ♨️تجربه یکی از دوستان ♨️بعد اربعین بعضا و اکثر اتوبوس هایی که میارن مرز 🚫متاسفانه برا نماز صبح تو مسیر نمی ایستند و میخوان مستقیم برن دم مرز مسافر پیاده کنند تا برسند به سرویس بعدیشون و این یعنی باید را نماز صبح قضا بخوانید 😔 و بد تر از این نمیشود چون همه مسافر ها هم خسته هستند خوابشون میبره و متوجه نمیشند و یا هرچی به راننده بگن نمی ایسته در یکی از سال ها به جنگ و دعوا بلاخره تقریبا همه مسافرها لا راننده بلاخره نزدیک به قضا شدن نماز نگه داشت یعنی تن و بدمون دیگه داشت میلرزید از بس با را ننده دعواشد و داد و بیداد ولی راننده نگه نمیداشت برا نماز بعد از زیارت نماز صبح قضا شدن دیگه واویلاست این خاطره دوستان را گفتم که انشاء الله شما هم حواستون جمع باشه به این موضوع و اول وقت نماز راننده را مجبور کنید به نگهه داشتن. از اول به همه مسافرها اینو بگید و طی کنید به راننده که اگه نماززصبح قضا بشه کرایه ای در کار نیست هر کس رفت ما را هم دعا کنه. @Saralah123

کنار قدم های جابر سوی نینوا رهسپاریم ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم 🎤میثم مطیعی @Saralah123

˼شھید‌قاسم‌سلیمانی˹ حاجی‌میخواست‌سوار‌ماشین‌بشه‌که‌یکی‌از‌ خانوما‌نوزادشو‌به‌حاجی‌داد‌و‌ازش‌خواهـش‌ کرد‌تا‌به‌گوشش‌اذان‌بگه. حاجی‌همین‌طور‌که‌داشت‌اذان‌می‌گفت‌دست‌ شو‌جلو‌صورت‌نوزاد‌گرفت‌تا‌آفتاب‌اذیتش‌نکنه. سردار‌حواسش‌به‌همه‌چی‌و‌همه‌کس‌بود...! ⌝ #خاطرھ_شهید ⌞ @Saralah123

به تو از دور سلام ... به سلیمان جهان از طرف مور سلام❤️🖐🏻! @Saralah123

بِنتُ الرضا💚: بِنتُ الرضا💚: وقتی تو خیابون با لباس های که فقط محرم ها باید ببینن راه میرفتم این خیالم نبود خانواده ام مذهبی بودن اما من اصلاً خوشم نمیومد که خانواده ام یا بقیه همش بهم تذکر میدادن منم بیشتر به خاطر لج خانواده ام شده بود اینجوری میپوشیدم آرایش غلیظ کردم و با یه شلوار تنگ قد ۹۰ و لباس کوتاه و یه مانتو جلوباز رنگ جیغ و شال ستش سر کردم زدم بیرون خیلی ها بهم تیکه مینداختن یهو یه پسر دستم گرفت کشیدم تو کوچه خلوت هرچی التماس کردم کسی کاری نمی‌کرد که یهو.........🫣 رمان محفل ترک گناه به نویسندگی MSSR هیچ جای دیگه ای رمان محفل ترک گناه شعبه نداره اگر میخوای بدونی چه اتفاقی برای این دختر میوفته بیا تو کانال راستی...‌ هنوز تموم نشده کلی استوری و.... هم داره بدو تا دیر نشده🤭 @Bentol_Hosein