eitaa logo
♡مشڪےبہ‌رنگ‌حجاب♡
517 دنبال‌کننده
6هزار عکس
364 ویدیو
443 فایل
دوستان پیام سنجاق شده رو بخونید و وارد کانال جدید بشید تا با قدرت دوباره شروع کنیم عذر بخاطر کمکاری این چند وقت اما درس میشع️
مشاهده در ایتا
دانلود
_حالا الان کجاست؟ _نمیدونم! شیدا رفت توی اتاق درازه و در را پشت سرش بست. ساده رفت توی اتاق همه و لباس هایش را عوض کرد. کمی روی مبل نشست و به شاخه های کاج چشم دوخت. بعد بلند شد و پنجره را باز کرد و سرک کشید ببیند قمری ها توی لانه هستند یا نه؟ نبودند. روز بعد آخر زنگ ورزش وقتی ساده عرق ریزان پای دست شویی رفت که صورتش را بشوید زهرا آمد کنارش و گفت:« یک چیز جدید کشف کردم.» _چی؟ زهرا نگاهی به دور و بر انداخت و صدایش را آهسته تر کرد:« آلما سیگار می کشه!» ساده حیرت کرد:« از کجا فهمیدی؟» _صبح که رفتم دستشویی بوی سیگار می آمد. قبل از من هم آلما رفته بود دستشویی. خودم دیدم. از ذهن ساده سریع گذشت: وس آن پاکت سیگار مال خودش بود! زهرا زد به بازویش:« لو ندی من گفتمااا؟» آمدن لیلا حرفشان را قطع کرد اما موضوع تمام ذهن ساده را گرفت و تمام روز لحظه ای عقب نشینی نکرد. ......... @Sarall