#نوستالژی
🍂یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
🍂شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش شد
🍂نی به آتش گفت : کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
🍂گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنی ات را سوختم
🍂زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
🍂مردی را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🎶 آتش در نیستان
📖سروده: حضرت #مولانا