فرمود «فرض» است...
پس قلم بر دست بر جز جزِ این ذهن غم زده ملتمسانه امید میدوانم که شاید اندکی از این تکلیف گذارده بر شانه هایش را به واژه آورد...
فرمود « فرض» است...
پس مرا اگر که مجال جنگ نیست ، فرصت جهاد هست!
اگر سلاح گرمی بر شانه هایم نیست ، سلاح قلم که در میان انگشتانم هست.
فرمود « فرض» است...
میدانی اصلا فرض یعنی چه؟
آنکه سالها دم زدیم منتظر تنها اشارتی از اوییم که دیگر ارتش دنیا حریف مان نباشد؛
اینک به نقل از فرمودهٔ امام عصرمان(عج) ، تکلیفی نهاده بر شانه های تمامی مان....
آری تمامی مان!
که دیگر چشم بستن و در گرداب روزمرگی های یه لاقبای خود دست و پا زدن نه آنکه جایز نباشد که حرام است!
که عادی بودن و عادی شدن حرام است!
و واجب است ایستادن و جنبیدن و جوشیدن و به غلیان در آمدن و فریاد دادخواهی سر دادن و ریسمان بی تفاوتی ها را دریدن!
که اهل خانه زیر آوار... تو همانا بی کس... و شهری از شیعیان علی در برابر دیدگانت ربوده میشود...
فرمود «فرض» است؛
بر تمامیِ تمامی مان...
همچو نمازی که در موعد نخوانی قضا میشود؛
که نماز را فرصت قضا هست و جهاد را فرصت قضا...نمیدانم!
و اینک جهاد همچو بارقه ای از فجر ، آسمان تاریک شب های جهان را می شکافد و نوید طلوع خورشید نصر را میدهد!
حواست باشد در این میان ، نمازت قضا نشود!
#شهید_سیدحسن_نصرالله
#پیام_رهبری
#دفاع_از_لبنان
#دلنوشتهیکخادم
╭┅────────┅╮
@sarallahmui
╰┅────────┅╯