eitaa logo
🇮🇷سربازان عصر ظهور🇵🇸
354 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
45 فایل
خوش آمدید عزیزان کپی کلیه مطالب آزاده ولی سعی بشه مطلب کامل منتقل بشه ممنون🌹🤲⁦❤️⁩ https://harfeto.timefriend.net/17227616626064 👆👆👆 لینک ناشناس جهت ارتباط گیری اعضای کانال با ادمین‌های محترم و بیان سوالات و انتقادات و دیدگاهها
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸در نوبتی دوباره دلت را مرور کن 🔸از غم به هر بهانه ممکن عبور کن 🔸گیرم که تمام راه تو مسدود شد ، بگرد 🔸یک آسمان تازه و یک جاده جور کن 🌒 ليله الرغائب✨ رجب ماه پر بركتي است و اولين شب جمعه ماه رجب، ليله الرغائب يا شب آرزوها نام دارد ليله الرغائب هزاران ملائك بر زمين فرود مي‎آيند تا بنده هرچه آرزو، دعا و حاجات دارد، را بيان كند و خداوند بي صبرانه منتظر شنيدن آنها است تا اجابت كند درهاي رحمت الهي به سوي زمينيان گشوده مي‎شود و عرشيان همه آماده‎اند، تا در مهماني زمينيان حضور يابند چرا كه اين شب استغفار است. 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
روایت روزنامه جوان از شهید پورعلی: فرزند شهید محمدعلی پورعلی از انتشار مطالبی در فضای مجازی درباره پدر شهیدش آنقدر ناراحت بود که ابتدا حاضر به گفتگو با ما نمی‌شد، اما کمی بعد همراهی‌مان کرد تا هر چه از پدر می‌داند و می‌تواند و از زبان دوستان و همرزمانش جمع‌آوری کرده بود برایمان روایت کند. ✅ محمدعلی پورعلی جوان زیبا و سفیدرویی بود که به خاطر طلایی بودن رنگ موهایش در روستای گُراخک شاندیز مشهد به «مندلی‌طلا» معروف شد. 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
اما کمی بعد به دام اعتیاد افتاد؛ وضعیت ناگواری که او و خانواده را سردرگم کرده بود. محمدعلی به امام رضا (ع) متوسل شد تا از دام اعتیاد رها شود. با تولد فرزندش رضا از اعتیاد فاصله گرفت و مصمم شد راهی جبهه شود، اما به دلیل شرایطی که پیش از آن داشت، اعزامش به جبهه کار راحتی نبود. 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
🔆 واقعیت این است که خانواده پدری‌ام بسیار معتقد و مذهبی بودند. آن‌ها در فعالیت‌های دوران پیش از انقلاب حضور داشتند و در تظاهرات شرکت می‌کردند. پدر هم به سهم خودش در این فعالیت‌ها حضور داشت. 🔻 مادرم از وقایع آن روز‌ها بسیار برایم صحبت می‌کند. پدر و مادرم سال ۱۳۵۹ با هم ازدواج کردند. تقریباً هفت سالی با هم زندگی کردند، اما کمی بعد همراهی با رفقایی که مسیر درست را در زندگی طی نمی‌کردند باعث شد پدرم درگیر اعتیاد شود و این موضوع برای خانواده پدربزرگم و خانواده مادری که خانواده شهید بودند، بسیار گران تمام شد. دایی‌ام سرباز اعزامی لشکر ۷۷ ارتش از مشهد بود که در تاریخ ۵ فروردین ۱۳۶۱ به شهادت رسید. 🔻 پدر ارادت زیادی به دایی داشت. برای همین بعد از شهادت او تصمیم گرفت به جبهه برود، اما او گرفتار چند دوست ناخلف بود و رفقایش به او پیشنهاد می‌کنند اگر می‌خواهی از اعتیاد رها شوی، از مشروبات الکی استفاده کن تا اعتیاد را راحت‌تر ترک کنی.😔 ارتباط پدر با این دوستان باعث ناراحتی خانواده و اختلافات بیشتر با پدربزرگ و مادربزرگ می‌شود.... 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
🛑حلالت نمی‌کنم! آن زمان خیلی از مردم به پدرم اتهام تولید مشروبات الکی را می‌زنند که متاسفانه با توجه به شرایط روستا و محیط کوچکی که داشت پدر توسط کمیته دستگیر می‌شود و مجازاتش شلاق مقابل چشم مردم و جلوی مسجد روستا بود. پدربزرگ که شاهد این اتفاق بود به پدرم می‌گوید حلالت نمی‌کنم که باعث سرافکندگی من و خانواده‌ام شدی! 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
توسل به اباعبدالله الحسین (ع) کمی بعد پدرم هوای جبهه می‌کند و تصمیم می‌گیرد به جبهه برود. ابتدا از طریق روستای قوراخ اقدام به ثبت‌نام می‌کند، اما پایگاه بسیج روستا پدر را ثبت‌نام نمی‌کند و به او می‌گویند: «شما اهل جبهه و جنگ نیستی» همین یک جمله کافی بود تا پدرم به‌هم بریزد. مادرم می‌گوید: «آن روز وقتی محمد به خانه آمد، گریه می‌کرد و می‌گفت من که توبه کردم. مگر چه کرده‌ام که با من چنین رفتاری می‌کنند؟»، اما پدر دست بردار نبود. ایشان به اباعبدالله (ع) متوسل می‌شود و مجدداً برای اعزام به جبهه به پایگاه بسیج شاندیز می‌رود و موضوع را برای آن‌ها شرح می‌دهد. بچه‌های پایگاه بسیج شاندیز از نحوه برخورد و تهمت‌ها و حرف‌هایی که به پدر زده بودند دلخور می‌شوند و از مسئولان پایگاه روستای‌مان انتقاد می‌کنند که شما به چه حقی این حرف‌ها را به این بنده خدا زده‌اید؟ حالا که این کار را کرده‌اید ما نیرو‌های اعزامی روستای شما را به جبهه نمی‌فرستیم... نهایتاً پایگاه بسیج روستای ما از پدر عذرخواهی می‌کند و پدر به جبهه اعزام می‌شود. پدر با توسل به امام حسین (ع) و توبه‌کنان لباس رزم می‌پوشد.... ‼️این روایت ادامه‌دارد.... با ما همراه باشید .... 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
بسیجی شهید سید روح الله عجمیان متولد ۲۰بهمن ماه ۱۳۷۴ در کوهدشت لرستان و ساکن در یکی از محلات حاشیه ای و فقیر نشین کمالشهر کرج بود که در تاریخ دوم آبانماه ۱۴۰۱ به همراه تعدادی از دوستانش برای مقابله با اغتشاشگران و کمک به مردمی که مورد هجمه عوامل ضد انقلاب قرارگرفته و جان و مال و ناموسشان در معرض خطر بود، به منطقه خرمدشت کرج می رود و با حمله وحشیانه اغتشاشگران به شهادت می رسد.🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
جانباز شیمیایی وقتی پای پدر به منطقه می‌رسد هر کاری که از دستش بر می‌آید انجام می‌دهد. همرزمانش می‌گفتند گاهی نان می‌پخت و گاهی هم درخط مقدم، خط شکن بود. محمدعلی آنقدر زیرک و زرنگ بود که برای شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات وارد خاک عراق می‌شد. مادر می‌گوید: «بعد از شهادت بابا همه دوستان و همرزمانش از دلاوری و شجاعت پدرت بسیار صحبت و خاطره‌های زیادی از رشادت‌های ایشان برایمان تعریف می‌کردند.» پدر چند مرتبه به جبهه اعزام می‌شود. مادر می‌گوید: «قبل از آخرین اعزام، پدرت ۱۵ روز به مرخصی آمد. با گاز خردل شیمیایی شده و حالش خوب نبود. آنقدر حالش نامساعد بود که ابتدا خبر شهادتش شایعه شد. وقتی به خانه آمد دو کیسه بزرگ لباس با خودش آورد. محلولی هم آورده بود و تاول‌های بدنش را با آن محلول ضد عفونی می‌کرد. هر روز باید لباس‌هایش را عوض می‌کرد. هر چه به محمد اصرار کردم دیگر به جبهه نرود قبول نکرد.» 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
بی‌خداحافظی قبل از آخرین اعزام، پدر سراغ یکی از دوستانش که قبلاً او هم مانند خودش اعتیاد داشت، می‌رود. پدربزرگم که متوجه این موضوع می‌شود به شدت عصبانی می‌شود و می‌گوید: «چرا با کسی که این همه بدبختی و مشکلات برایت درست کرده ارتباط گرفتی؟» همین دلخوری باعث می‌شود پدربزرگ با پدرم خداحافظی نکند. حتی پدر خدمت ایشان می‌رسد و می‌گوید پدر من می‌خواهم بروم و این بار شهید می‌شوم و برنمی‌گردم. پدر سر پدربزرگ را می‌بوسد و راهی می‌شود و همانطور که خودش پیش‌بینی کرده بود به شهادت می‌رسد.... 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
همرزمانش از آخرین لحظات رزم و شهادت پدر اینطور روایت کرده‌اند: «شهید محمد پورعلی برای آزادسازی مهران همراه با همرزمانش راهی عملیات کربلای یک شد. در مرحله‌ای از عملیات حجم سنگین آتش دشمن شرایط را به قدری سخت کرد که لازم بود یکی از تیربارچی‌ها خودش را به ارتفاعات برساند. شهید پورعلی داوطلب شد و آرپی‌جی‌اش را هم برداشت و راهی شد. نیم ساعتی ایستاد و تیراندازی کرد. ناگهان تیری به قلبش اصابت کرد. یکی از دوستانش که هم‌محلی محمد بود، فریاد می‌زد ممدعلی تیر خورد! ممدعلی تیر خورد، اما او بلند شد و دوباره شروع به تیراندازی کرد... و ...😭💔 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
بعد محمدعلی به هم‌محلی‌اش گفت آرام باش چیزی نشده...، اما ناگهان بر زمین افتاد. دوستش دوباره داد و بیداد کرد. محمدعلی رو به دوستش کرد و گفت آرام باش، مگر نمی‌بینی آقا امام حسین (ع) اینجا هستند. همانجا دست بر سینه گذاشت و با گفتن «السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)» شهید شد.» 😭💔 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
پیکر جامانده و بوی عطر عجیب بعد از شهادت پدر، بعثی‌ها پیشروی می‌کنند. پیکر پدر همانجا روی زمین می‌ماند. حدود ۴۰ روز پیکر ایشان مهمان خاک‌های مهران بود. وقتی پیکر پدر را بعد از ۴۰ روز به عقب آوردند، دستش در حالی که روی سینه قرار داشت، خشک شده و صورت پدر سوخته بود. آنچه در روز تشییع پیکر پدر می‌دانم را از زبان هم محلی‌ها و دوستان شنیده‌ام. دقیقاً ۴۷ روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا آوردند و تشییع کردند. مردم روستا می‌گویند با اینکه پیکر روز‌های زیادی در بیابان روی زمین افتاده بود، در فضای مسیر تشییعش بوی عطری عجیب پیچیده بود. تمام اهالی روستا در تشییع پیکر شهید تواب شرکت و این عطر را با جان و دل احساس کرده بودند. مقام پدر در شهادت مقام بزرگی بود. 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
مادر می‌گوید: «وقتی پدرت به مرخصی آمده بود برایت لباسی خرید و با هم به عکاسی رفتیم و عکس یادگاری انداختیم. همان آخرین وعده دیدار ما شد و بابا به شهادت رسید.» چند قطعه عکس هم از بابا داشتیم که متاسفانه بردند و دیگر برای‌مان باز نگرداندند. تقدیر الهی و خواست خدا بود که پدر از تعلقات دنیایی و آن شرایطی که داشت جدا شود و در این مسیر قرار بگیرد و شهادت اینچنین نصیبش شود. منبع: روزنامه جوان 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
اولین شب جمعه ی ماه رجب رسید🥺 درهای آسمان باز است ... در نیایش تان ما را از یاد نبرید 🤲🏻 🍃التماس‌دعا... 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
🌘امشب که بین خلق لیل الرغائب است دانی چه چیز آرزوى قلب صاحب است ای کاش روز جمعه که از راه می‌رسد دیگر کسی نگوید ارباب (عج) غائب است 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه ست بیایید با پای دل برویم زیارت ارباب مان مولا اباعبدالله الحسین (ع)🥺🥺🥺 🔸یا الهی گشته امشب محفل عشق و دعا 🔸ما بگوییم آرزوها را به درگاه شما 🔸آرزوی این حقیر امشب فقط یک واژه است 💔کربلا و کربلا و کربلا و کربلا💔 🥺😭 🇮🇷http://eitaa.com/sarbaazaan313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شب آرزوها نه! شب مهندسی رغبت‌ها! بلدی چجوری رغبت‌هاتُ مرتب کنی؟ منبع: لیلة الرغائب استاد
4_5789888881654499228.mp3
4.33M
🎧 همین آرزومه ببینم ضریح حسین روبرومه 📀 به مناسبت
25.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ خواستگاری خدا از بندگانش! 👌 پیشنهاد میشود در تنهایی گوش کنید 💠🇮🇷 eitaa.com/joinchat/65274128C53ee55d0b1