eitaa logo
🇮🇷سربازان عصر ظهور🇵🇸
362 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
81 فایل
خوش آمدید عزیزان کپی کلیه مطالب آزاده ولی سعی بشه مطلب کامل منتقل بشه ممنون🌹🤲⁦❤️⁩ https://abzarek.ir/service-p/msg/2055694 👆👆👆 لینک ناشناس جهت ارتباط گیری اعضای کانال با ادمین‌های محترم و بیان سوالات و انتقادات و دیدگاهها
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌷با شهدا تا ظهور🌷
زهرا پنج برادر و چهار خواهر داشت و خود فرزند ششم خانواده بود، قرآن را در جوار پدر آموخت و در کنار خواهر و برادرهایش و راهپیمایی روزهای پرشور انقلاب بر علیه رژیم طاغوتی پهلوی، حضوری پر رنگ داشت.  حضور در مراسمات مذهبی و دینی را دوست داشت و به همراه مادر، چادر به سر به روضه های اهل بیت (ع) با اشک های زلالش روح خود را صیقل می داد. از سن 9 سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم ابتدایی در مدرسه «ثریا» محله «احمد آباد» تحصیل نمود آن روزها، بارها به خاطر حجاب، مورد سرزنش همکلاسی هایش قرار می گرفت، اما خم بر ابرو نمی آورد.
هدایت شده از 🌷با شهدا تا ظهور🌷
زهرا برخی روزها از شدت طعنه های بچه های مدرسه ناراحت می شد و زمانیکه مادر دلیل ناراحتی هایش را از او می پرسید در جواب مادر می گفت: «از سرزنش بعضی از بچه های کلاس که حجابم را تمسخر می کنند ناراحتم». مادر و پدرم که زجرهای دخترکشان را نظاره گر بودند به زهرا دلداری می دادند که روزی می رسد که همه آنها با حجاب می شوند. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران همکلاسی هایش با حجاب شدند و پدر و مادر، حرف های خودشان را برای زهرا یادآوری می کردند، و زهرا با حجاب خود در طول این دوران ها به خود می بالید و سرخوش از پوشش همکلاسی هایش در پوست خود نمی گنجید. چیزی از انقلاب نگذشته بود که زهرا با شروع جنگ تحمیلی، خود را برای شهادت آماده کرد، با روسری سر بر بالین می گذاشت و با خود نجوا می کرد: «نکند حمله کنند و در خواب به شهادت برسم و سرم عریان باشد». سرانجام زهرا در سن 14 سالگی در بمباران هوایی آبادان در همان روزهای آغازین جنگ تحمیلی در مهرماه سال 59 با تمام آرزوهای نوجوانیش با اصابت توپ به کاشانه شان همراه با مادرش شهد شیرین شهادت را نوشید. @chelle_shohadaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6️⃣ ازدواج با ام حبیبه
یکى دیگر از ازدواج‏هاى پیامبر(ص) که آن هم جنبه عاطفى و سیاسى داشت، ازدواج آن حضرت با ام حبیبه دختر ابوسفیان بود. توضیح این که ام حبیبه که نامش رمله بود، با این که دختر ابوسفیان و خواهر معاویه بود، در همان سال‏هاى اول بعثت، اسلام را پذیرفت، و با شوهرش عبیدالله که او نیزمسلمان شده بود، بر اثر فشار و آزار مشرکان، همراه گروهى به حبشه هجرت نموده و به پادشاه حبشه به نام نجاشى پناهنده شدند. ولى پس از مدتى شوهرش عبیدالله در حبشه به مسیحیت گروید و مسیحى شد، سرانجام در همان حبشه از دنیا رفت، ام حبیبه بى سرپرست ماند. پیامبر(ص) از بى سرپرستى و رنج‏هاى ام حبیبه در راه اسلام، آگاه شد، و دریافت که او نیاز به سرپرست مهربان دارد، تا چالش رنج‏هاى او جبران گردد، نامه‏ اى براى نجاشى شاه حبشه نوشت، و از او خواست که ام حبیبه را برایش خواستگارى کند. نجاشى که پادشاه عادل بود و در باطن مسلمان شده بود، به نامه پیامبر(ص) احترام کرد، و ام حبیبه را براى پیامبر(ص) خواستگارى نمود. لینک کانال در روبیکا 👇 🇮🇷 https://rubika.ir/modafein_haraam313 لینک کانال درایتا 👇 🇮🇷 http://eitaa.com/sarbaazaan313 @YAHASAN2
ام حبیبه با کمال میل پاسخ مثبت داد، و خالدبن سعید یکى از مسلمانان را وکیل نمود که او را به عقد ازدواج پیامبر (ص) در آورد، عقد اجرا شد، و نجاشى در مراسم عقد به مسلمانان مهاجر ولیمه داد. وقتى این خبر به ابوسفیان رسید گفت: «محمد(ص) دامادى است که او را رد نمی کنند.» لینک کانال در روبیکا 👇 🇮🇷 https://rubika.ir/modafein_haraam313 لینک کانال درایتا 👇 🇮🇷 http://eitaa.com/sarbaazaan313 @YAHASAN2
جالب این که ام حبیبه به قدرى شیفته اسلام و پیامبر(ص) بود، وقتى که به مدینه به محضر رسول خدا (ص) آمد و به او پیوست، پس از مدتى در ماجراى صلح حُدیبیّه (که در سال ششم هجرت رخ داد) ابوسفیان براى تمدید صلح، به مدینه به خانه پیامبر(ص) آمد، خواست بر روى تشک پیامبر(ص) بنشیند، ام حبیبه از او جلوگیرى کرد، و گفت: «تو مشرک و نجس هستى و نمى‏توانى در این مسند بنشینى، زیرا این مسند جایگاه پاک‏ترین افراد است» آیا به راستى رواست چنین بانویى رها شود و بر گرامتش ضربه برسد! با این که او افتخار مى‏کرد که به چنین موقعیتى رسیده و همسر پیامبر (ص) شده است به علاوه این ازدواج مى‏توانست زمینه‏اى براى جذب خاندان ابوسفیان به اسلام گردد، و دست‏کم آزار و کارشکنى این خاندان را نسبت به آن حضرت و آیین اسلام کاهش دهد. لینک کانال در روبیکا 👇 🇮🇷 https://rubika.ir/modafein_haraam313 لینک کانال درایتا 👇 🇮🇷 http://eitaa.com/sarbaazaan313 @YAHASAN2
7️⃣ ازدواج با جویریه
یکى دیگر از ازدواج‏هاى پیامبر(ص) با جُویْریه بود. توضیح این که در سال ششم هجرت به پیامبر(ص) خبر رسید حارث بن ابى ضرار (پدر جویریه) رییس قبیله بنى مصطلق در صدد جمع آورى اسلحه و سرباز، براى یورش به مدینه است، پیامبر اکرم (ص) با یاران خود به سوى آن قبیله براى جلوگیرى از گزند آنها حرکت کرد، و در کنار چاه مریسیع به جنگ با آنها پرداخت، آنها با دادن ده نفر کشته و مقدارى غنائم جنگى و چند اسیر، عقب نشینى کردند. در میان اسیران بانویى به نام جویریه دختر حارث به عنوان کنیز، سهمیه یکى از رزمندگان به نام ثابت بن قیس شد. ثابت با جویریه مکاتبه کرد، یعنى قراردادى بست که اگر فلان مبلغ پول به اقساط بپردازد، قیس او را آزاد خواهد کرد. او مقدارى از مبلغ مورد مکاتبه را پرداخت، و از دادن بقیه درمانده شد، به محضر پیامبر مهربان (ص) رسید، و از او تقاضاى کمک براى آزادى کامل خود کرد. حضرت به او قول مساعد داد که هم با دادن بقیه بدهکارى او، وى را آزاد سازد، و پس از آزادى، با او ازدواج کند. او خوشحال شد، و همین پیشنهاد تحقق یافت. مسلمانان وقتى که دیدند جویریه همسر پیامبر(ص) شده به احترام او هر کس سهمیه خود از اسیران طایفه او را آزاد نموده، و در نتیجه صد نفر دودمان بنى مصطلق آزاد شدند. پدر جویریه که براى آزادسازى دخترش به مدینه رهسپار می شد، پس از دیدن معجزه‏ اى (که یک خبر غیبى بود) به اسلام گروید، و به طفیل او و دخترش گروهى از طایفه بنى مصطلق مسلمان شدند. چنانکه ملاحظه مى‏کنید این ازدواج نیز پربرکت براى مسلمین و دودمان بنى مصطلق بود، همین وصلت باعث گرایش جمعى به اسلام، و رفع و دفع شورش گروهى به اسلام گردید. هم جنبه عاطفى و سیاسى داشت و هم جنبه نظامى و آتش بس و صلح. لینک کانال در روبیکا 👇 🇮🇷 https://rubika.ir/modafein_haraam313 لینک کانال درایتا 👇 🇮🇷 http://eitaa.com/sarbaazaan313 @YAHASAN2
▪️طوفان زدگان غیبت را امیدی نیست جز کشتی حسین (علیه‌السلام)، تا رسیدن به ساحل نجات مهدی (علیه‌السلام).. لینک کانال درایتا👇 🇮🇷 http://eitaa.com/sarbaazaan313 لینک کانال در روبیکا 👇 🇮🇷 https://rubika.ir/modafein_haraam313
: : آیا در عصر عاشورا که چادر حضرت زینب(سلام الله علیه) و دیگر زنان اهل‌بیت(علیهم السلام) را از سرشان کشیدند؟ آیا با این عمل آنها بی حجاب شدند و موهای ایشان دیده می شد ؟!!! قسمت اول شبهه حجاب اسرا قسمت دوم شبهه حجاب اسرا قسمت سوم شبهه حجاب اسرا قسمت چهارم شبهه حجاب اسرا قسمت پنجم شبهه حجاب اسرا قسمت ششم شبهه حجاب اسرا
«سهم ما زن‌ها از عاشورا» ✍زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین من یک زنم.. اما به قدر زنانگی‌ام از عاشورا و برای عاشورا حرف دارم. از عاشورا حرف دارم: از رباب که عشق امامش بود، از سکینه که چنان تربیت شده بود که در سنین کودکی، شاعر و سخنران بود. از زنان کاروان که غم‌شان نه عزیزشان بود، نه بدن‌های چاک چاک عزیزان‌شان، نه دوری راه، نه غربت. و باورت می‌شود حتی نه اسارت؟ غم‌شان این بود که روی آفتاب مهتاب ندیده‌شان، حالا پیش نامحرم‌ها گشاده است و نامحرم‌ها نزدیک‌شان راه می‌روند و نامحرم‌ها جسارت می‌کنند. نه به خاطر جسارت که آن هم جراحتی عمیق بود، که به سبب آنچه خلاف حیایشان برآن‌ها می‌رفت... دوست ندارم بیت شعری را بنگارم که می‌دانم قلب امام زمانم را به درد می‌آورد فقط خودت تصورکن دست‌های زینب را یک نامحرم بسته! .. منِ زن، از کربلا زیاد حرف دارم چه از عروس هفده روزه‌ی وهب، چه از مادر وهب که سر پسرش را به سمت عمرسعد پرتاب کرد. چه از همسر زهیر که برخلاف زنان کوفی مردش را فرستاد زیرتیغ دشمن، برای دفاع از امامش، چه از زینب درکربلا که برخلاف همیشه و همه‌جا، موقع شهادت دو جوان رعنایش، رخ به حسین ننمود تا مبادا امامش را شرمنده ببیند. چه از زینب، در غروب عاشورا که امام زمانش به او التماس دعا گفته بود و چه از زینب پس از عاشورا که زبان تلخ شیطان را در کاخ یزید و ابن زیاد، با خطبه علی‌وارش، درهم پیچید. و چه از رباب وقتی یک‌سال به یاد امام بی کفن، زیر سایه نرفت.. امامنِ زن، با آن همه حرف از عاشورا، حرف زیادی برای عاشورا ندارم جز اینکه؛ حیا و عفت را بیاموزم و به دخترانم و دختران سرزمینم مشق کنم و جز اینکه خودم را وقف امامم کنم، یا به جهادتبیین یا به جهاد فرزندآوری. و امام زمان من امروز ازهمیشه بیشتر چشم دوخته به من، به چادرمن، و به منیت من که آیا قرار است برای امامم،به مسلخ عشق برود یا نه! و در مسلخ عشق، مجال برای هیچ عذری نیست! لینک کانال درایتا👇 🇮🇷 http://eitaa.com/sarbaazaan313 لینک کانال در روبیکا 👇 🇮🇷 https://rubika.ir/modafein_haraam313 @YAHASAN2