🔴 حساب دیوار
یک جهانگرد تعریف میکرد در یکی از روستاهای اسپانیا وارد قهوهخانهای شد و پس از سفارش قهوه پشت میز نشست و منتظر شد.
او میگوید در کمال تعجب میدیدم بعضی از مشتریان جلوی پیشخوان میآمدند و با اینکه تنها بودند سفارش ۲ فنجان قهوه میدادند. آنها میگفتند دوتا قهوه لطفاً. یکی برای خودم و یکی برای دیوار.
از نوع سفارش در حیرت ماندم. متصدی سفارش یک قهوه به آن شخص میداد و یک برگهی کوچک که روی آن نوشته شده بود قهوه روی دیوار میچسباند. جالب اینکه آن دیوار پر از این برگهها بود.
در ذهنم هزاران فکر به وجود آمد که دلیل این کار چیست؟ در افکارم غوطهور بودم که فقیر ژندهپوشی وارده قهوهخانه شد.
مرد فقیر گفت ببخشید لطفاً یک قهوه از حساب دیوار و پیشخدمت یکی از کاغذها را از روی دیوار برداشت و پاره کرد و به آن پیرمرد یک قهوه داد بدون اینکه از او پولی بگیرد.
وقتی برای خرید میوه به میوهفروشیهای مورد اعتماد خود مراجعه میکنید مبلغی نیز برای میوه روی دیوار اختصاص دهید. این میتواند بین شما و فروشنده مخفی بماند.
بسیارند افراد ضعیف و شریفی که با مشاهده قیمت بالای میوه عقبنشینی میکنند.
اینجاست که میوهفروش مورد اعتماد شما با پشتوانه دیوار میوه درخواستی آن شخص را با قیمت مورد رضایت او حساب خواهد کرد.
حساب دیوار را در قنادی ، نانوایی و بسیاری جاهای دیگر هم میتوان ایجاد کرد.
اینچنین بعضی وقتها به سوپریهای محلهها سر بزنید. بخشی از حساب بدهی و نسیه مردمی را که زیر فشار زندگی مستاصل شدهاند را بپردازید.
اگر این کار را با عشق انجام دهید نیروی عشق سراسر وجودتان را فرا میگیرد و بسیار بیشتر از میزانی که بخشیدهاید دریافت خواهید کرد و این خود راهی است که میتوان خداوند را تجربه کرد.
@navaeeschool
------------------------
#تربیتی
#تربیتی
تا چند سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن، همه جای خانه را رفت و روب کرده باشند و بعد راهی مدرسه می شدند.
ودراوقات دیگر باخیاطی وگلدوزی وقالی بافی و... کمک مادر بودند تا قسمتی از بار خانواده رابه دوش داشته باشند!
پسرها بايد يا صبح زود يا عصر، نان و مايحتاج خانه را خريد مي كردند و كارهای مردانه را در كمك پدر خود انجام ميدادند و تابستانها برای ارتقای نسبی وضعیت اقتصاد خانواده وکمک به پدر دراصناف مختلف شاگردی ویا فروشندگی میکردند!!!
حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند، از هتل خانه شان خارج می شوند.
چون که والدینشان به عنوان *مستخدمین "هتل خانه "* همه جا را رفت وروب خواهند کرد و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست.
نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی می کند و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد؛ آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت ؟
برای این نسل، *سرزمین هم چون هتلی است که می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید* ؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است. با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند !
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کرده اند؟
کی بود کی بود،
اتفاقاً این دفعه،
*من بودم،*
*تو بودی،*
*ما بودیم !!!*
*و...همه بودند.!!!*
کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان
و این نسل هتل نشین بدهیم ؛
گرچه به نظر من نسلی که این بچه ها رو تربیت کرد، فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه اش فراهم کنه !
و این موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تا جهاز ومهریه آنچنانی وجشن عروسی که پولش به قیمت وام وقرض کردن پدرکمر خمیده شده تمام می شود !
تاجاییکه شأن والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره.
اما غافل شدیم از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد.
گاهی باغبان به گیاهش بی آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده .
امیدوارم همه ی ما مادرها و پدرها بتونیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست، مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن فرزندانمون افتخار است.
باید فرزندان خود را برای پذیرش نقش همسری و پدری و یا مادری تربیت کنیم.
@orve313