eitaa logo
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
632 ویدیو
55 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای نگارخانهٔ من (یه مشت عکس) : @negar_khane_man حجرهٔ من (راه ارتباط + اصلِ مطالب) : @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
__
الهی ... مقصودم در زندگی فقط تویی و ن هیچکس! شب زنده داری و بی خوابی ام فقط به عشق توست. و ن هیچکس! روشنی چشمانم و آرامش دلم فقط دیدار توست؛ و منتهای آرزوی زندگی ام رسیدن به مقام وصل توست ...
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
__
هیچ عمل نیکی نیست که بنده آن را انجام دهد مگر اینکه در قرآن ثواب آن مشخص شده باشد، به جز نماز شب که خداوند به لحاظ عظمت ارزش آن ثواب آن را مشخص نساخته و فرموده : تتجافی جنوبهم ...
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
__
تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ شبها) پهلو از بستر خواب تهی کنند و با بیم و امید (و ناله اشتیاق در نماز شب) خدای خود را بخوانند و آنچه روزی آنها کرده‌ایم (به مسکینان) انفاق کنند.
پرسید که : الان دقیقا به چی نیاز داری؟ یکم فکر کردم ... گفتم 💔
امشب میخام درباره ی این شیخِ خوشتیپ حرف بزنم. مرحوم سید محمد سلطان الواعظین شیرازی
می‌گفت ک : دعا های تان را در عالم واقع بیاورید! بنویسید! تا خدا هم آنان را در عالم واقع بیاورد.
بانو مجتهده امین یکی از سالکان الی الله بود که حدود ۴۰ سال قبل از دنیا رفت .اویک زن روحانی مطابق قرآن بود. ایشان تالیفات و شاگردان بسیاری از خانم ها داشت. او می گفت: هیچ ریاضت نفسی برای زن مانند خانه داری نیست .لذا بهترین خانه داری ها را می کرد. دائماً می گفت: زن از خانه شوهر به بهشت می رود یا از خانه شوهر به جهنم می رود. بانو امین چشم برزخی داشتند ، خیلی از اولیای خدا از جمله آیت الله ناصری این را گواهی دادند. حکایت معروفی است که ایشان را در خواب در بهشت دیدند و پرسیدند: آنجا چه چیز بیشتر به درد می خورد؟ ایشان در پاسخ گفتند: اگر می دانستم صلوات چه گنجی ست که تمام عمر صلوات می فرستادم. 📗 پاورقی کتاب بابا سعید - گروه فرهنگی ابراهیم هادی- صفحه ۹۰
ی بنده خدایی می‌گفت ک : ما تا خودمون رو اصلاح نکردیم حق نداریم بقیه رو اصلاح کنیم. در جواب این حرف : پس هیچ اصلاحی در جامعه اتفاق نخواهد افتاد... چون انسان باید دائم در حال اصلاح خود و بقیه باشد.
درد دارد ... ۳ ساعت و نیم امتحان
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
درد دارد ... ۳ ساعت و نیم امتحان
خدا لعنت کند آنانی که باعث انحراف بشر شده اند ... وگرنه به جای اینکه بخواهیم از اثبات خدا حرف بزنیم و بخواهیم خلافت امیر المومنین را ثابت کنیم ، مینشستیم از نعمات خدا دم می‌زدیم و از مناقب حضرت امیر المومنین علیه السلام سخن می‌گفتیم ...
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
____
4 قالَتْ کوثر علیها السلام : مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ. هر كس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و بركات خود را براى او تقدیر مى نماید. (بحار: ج 67، ص 249، ح 25)
فطم، یعنی جدای از بقیه. جدای از همه چیز. خدای تبارک و تعالی شاید به این نیت اسم حضرت را فاطمه نامید ک ایشان از بقیه ی افراد، جداست. شاید هم علت دیگر این است که خلایق از رسیدن به معرفت ایشان توانا نیستند و عرفان ایشان جدای از عرفان بقیه چیز هاست. آیت الله میرباقری ۲۲ دی ۱۴۰۱ حرم مطهر حضرت معصومه
یارو رفیقش میمیره سر قبرش خرما میذاره.. رفت نیم ساعت بعد اومد دید بشقاب خالیه.. رو قبرش میزنه و میگه ممد اگه هنوز گشنه ای برات فلافلم بگیرم.. یکم
مادرم هر سال میگه نمی‌خوام برای روز مادر واسم کادو بگیری، تو فقط آدم باش. اما من براش کادو می‌گیرم، راحت‌تره.
روزِ "من اگه ۱۰ تا پسر هم داشتم برای اسلام و ایران می‌دادم" مبارک! ‌
روز ایشون مبارک...
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
روز ایشون مبارک...
این عکس رو وقتی دیدم و ذخیره کردم یاد مادر بزرگم افتادم ... سه سالی هست ک نعمت وجودش از سرم کم شده. ولی کمتر روزی هست ک بهش فکر نکنم ... تو اوج اینکه خاله ها و دایی ها مخالف این بودند ک بنده پا به حوزه بزارم ، ایشون موافقت میکرد و دوست داشت من برم حوزه. یادمه خیلی دوست داشت منو با لباس روحانیت ببینه. تو خونه یه پارچه ی سه چهار متری داشتم که موقع نماز رو پام عمامه اش میکردم و باش نماز میخوندم. یه روز که خیلی شیک بسته بودمش و دشداشه و عبا رو هم پوشیده بودم بابام ازم یه عکس گرفت. اون عکسو بردم نشون مامان بزرگم دادم. انقد ذوق کرد و دعام کرد ... قرآن رو خوب بلد نبود بخونه ، به اصطلاح خانم ها جلسه قرآن می‌رفت ، اما خب بخاطر مشغله ی کار های خونه نتونسته بود ادامه اش بده. وقتی میرفتم پیششون میگفتن ک بیا بهم قرآن یاد بده ... منم با جون و دل هر چقد بلد بودم یاد میدادم ... ولی حیف که زود گذشت ... بعد از اینکه آسمونی شد، چادر نمازشو بو میکردم و به یاد اون روزا گریه میکردم ... تا آخرش چادرشو به زور ازم گرفتن ... قدر مادرا و مادر بزرگاتونو بدونید اگه از دست برن هیچی دیگه جاشونو نمیگیره🙃 با یه صلوات روح همه مادرای زیر خاک رو شاد کنیم.