eitaa logo
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
632 ویدیو
55 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای نگارخانهٔ من (یه مشت عکس) : @negar_khane_man حجرهٔ من (راه ارتباط + اصلِ مطالب) : @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
مادربزرگ‌ها فرق می‌کنند ؛ گاهی حتی بیشتر از مادرها هوای نوه‌هایشان را دارند. در هر شرایطی آغوش پر مهرشان به روی تو باز است؛ با کمی خواهش و نازکردن می‌شود آن‌ها را واسطه‌ی رسیدن به حاجت کرد. هیچوقت بدی‌ها و عیب و ایراد‌ها را نمی‌بینند و دائما قربون صدقه می‌روند؛ یکی دو بار که به آنها سر بزنی و حالشان را بپرسی، انگار دنیا را به آن‌ها دادی؛ نوه مورد علاقه‌شان می‌شوی و مدام می‌پرسند: چیزی نمی‌خوای پسرم؟! چیزی لازم نداری مامان جان؟!... مگر نه این است که شما جدة‌ی فرزندانِ مادرم زهرا هستید؟! به اعتبار شال سبزم و نام شیعه، مادربزرگ می‌خوانمتان. خیلی بیشتر از زیاد، محتاج آغوش پرمهر و دست نوازشت هستم؛ محتاج اینکه بدی‌هایم را نبینی و هوایم را داشته باشی‌ . . . نمی‌دانم چطور، اما چند وقتی است بیشتر دوستت دارم، شاید احساس می‌کنم شما هم مرا دوست دارید و رازی بین ما هست... به خاطر سلام‌های بعد از نمازم به شما، نمی‌پرسی چه می‌خواهی پسرم؟! می‌خواهم سفارشم را به دخترت زهرا و پسرش مهدی بکنی، سفارش شما ردخور ندارد؛ مگر می‌شود مادر امر کند و فرزندان اطاعت نکنند؟! آن هم اگر فاطمه و مهدی باشند... چه چیزی بهتر از اینکه رضایت و خوشحالی شما را با رسیدگی به من به دست بیاورند...؟! «سفارش» ✍️ رحلت جَدَّتی، خدیجة‌الکبری، ۱۲ فروردین ۱۴۰۱
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم می‌گویم اولش که همین حرف آخر است خیری اگر رسیده به ما لطف مادر است (ترجیحا با حال مناسب خوانده شود) سلام بر حیدر مظلوم . . . ._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._. همان لحظه‌ای که خاک دستانم را به روی قبر خاکی تو تکان دادم، همان لحظاتی که بچه ها را به خانه می‌بردم و خودم را کنار تو جا می‌گذاشتم، قدم های کوچک برمی‌داشتم و گاهی به عقب نگاه میکردم، همان لحظه‌هایی که علت رو گرفتن ها و دست بر دیوار گرفتن هایت را فهمیدم، جان دادم؛ علی سال‌هاست که جان داده است. فاطمه جان! بدون تو علی بودن سخت است، خیلی سخت؛ آنقدر که یک شَبه پیر شدم، این محاسن سفید سی‌سال است که با من است؛ من این‌ها را در غم دوری تو سفید کرده‌ام. شاید بهتر است سختی‌های مرا از دل چاه بپرسی ! در نبود تو رفاقت ما قدیمی شده . . . مردم که می‌گویند سی‌سال، اما خدا می‌داند برای من چگونه گذشت؛ ثانیه های فراق سال‌ها می‌گذرد و من عمری‌ست مرده‌ام. این بار که به مسجد می آمدم لحظه شماری میکردم، این‌بار تو به دنبال من نبودی، من به شوق پروازِ به سوی تو قدم برمی‌داشتم. مرغابی ها هم که آمده‌اند و دامن‌گیر من شدند، چشمانِ مشتاق مرا که دیدند، رهایم کردند. در سجده بودم که مژده دیدارت به من رسید، به خدای علی قسم ! بعد عمری مرگ، حیات تازه گرفتم؛ از شوق وصال تو، کعبه دوباره شکاف برداشت. شوق وصال شاید ✍️ ۱۹ رمضان ۱۴۴۴، ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
InShot_۲۰۲۴۱۱۱۴_۱۹۴۱۲۶۰۰۵_۱۴۱۱۲۰۲۴.mp3
7M
• 🎙️ «۵» | « یــاس ارغـوانے ... 🥀 » " سیلےخوردنت‌راندیدم ، امانیلےشدن‌صورتت‌بی‌دلیل‌نیست..! " روضه‌ای‌ست سخت و جان‌سوز ، با حال مناسب گوش دهید❗️ ✍️ بـه قـلـم 💔 🥀 _________________ 🆔 @Moein_Ch |