1_6886859943.mp3
6.51M
هندزفری بزار!
پلی کن!
گوشیو ببند...
فک کن به این حرفا
اشکاتو هم یادت نره پاک کنی :)
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
به نامِ خداوندِ خالقِ #خواب 🪴
به نامِ خداوندِ خالقِ #صبحِسرد 🍃
با همسر داشتیم آرشیو عکسهای قدیمی گوشی رو چک میکردیم که همسر پرسید: این چه عکسیه دیگه؟ پاکش کن بره.
گفتم عکس ده سال پیشه.
نگهش داشتم برای این که یادم نره تو #حوزه_علمیه چه خبر بود.
با دوربین بی کیفیت گوشی های اون موقع این عکس رو ثبت کرده بودم. گوشیی که با پس انداز چندین ماه #شهریه_حوزه و کارگری تابستون و کمک خرج پدر خریده بودم.
حالا با هزار ترفندِ فتوشاپ عکس رو بزرگ کردم تا متنش رو همسرم هم بتونه بخونه.
#طلبه ای دمپایی یک نفر دیگه رو بدون اجازه اش چند لحظه پا کرده و سر جاش برگردونده و بعد شماره موبایلش رو گذاشته تا اگه طرف راضی نشد زنگ بزنه و بتونه #حلالیت بگیره ازش.
معمولا طلبه ها از پاکترین افراد هر محله ای انتخاب میشدن و هنوزم تو مسئولیت و پست و مقام غرق نشده بودند. به خاطر همینم از این اتفاق ها زیاد می افتاد تو حوزه.
حالا دوست دارم به این شماره زنگ بزنم بگم آشیخ این عکس رو خودتم قاب کن بزن به دیوار اتاقت.
دمپایی امروزتو بشناس.
#یک_طلبه
هدایت شده از حُجره ےمن!
و حقیقتا چقدر کوتَه فکر است.
آن کسی که میپرسد :
طلبه شدی که درس نخونی ؟!🤔
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
گاهی نیاز داریم با خودمان تکرار کنیم
ن! با خودمان ن!
به امام زمانمان بگوییم :
میدونم حواست هست :)🌱
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
به نامِ خداوندِ خالقِ #صبحِسرد 🍃
به نامِ خداوندِ خالقِ #هدایت🕊
کسی که #زیاد سخن بگوید؛
زیاد هم اشتباه میکند!
کسی که زیاد اشتباه کند؛
شرم و حیای او کم میشود
کسی که شرم و حیایش کم شود؛
خودنگهداری و تقوایش کم میشود!
کسی که تقوایش کم شود؛
دل او خواهد مرد
و کسی که دلش بمیرد؛
در آتش سقوط خواهد کرد....!
#علیبنابیطالبعلیهالسلام
| نهجالبلاغه،حکمت۳۴۹
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
__
داشتم با خودم فکر میکردم ک :
چقد شده احوالات دلمان بد بوده و
راه حل های ساده ای داشتیم تا خوبش کنیم .
اما ...
یا #اعتماد به این روش ها نداشتیم ، یا اینکه ... نمیدانم ... چرا ؟
یکی از راه های فرار از دلتنگی های پاییزی🍁 ، پناه بردن به مکانی معنوی است ... .
حرم .. مسجد .. گلزار شهدا و ..
باور کنید این مکان ها صرفا برای پنجشنبه شب ها نیستند ... این مکان ها ، #درمانگاه اند!
صاحبانشان #طبیب اند ...
نگذارید از دستتان بروند.
mohammad-jonami-majanini-128.mp3
15.01M
مجانین ...
محمد الجنامی
اصن ما مجنون حسینیم
ما را برای جنونمان ،
ملامت نکنید :)
May 11
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
به نامِ خداوندِ خالقِ #هدایت🕊
به نامِ خداوندِ خالقِ #فرقانِحقوباطل 🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چش باید عادت کنه ...
دروغِ بزرگ!
از رفتن لباس تا رفتن چیز های دیگه🤦♂
#انیمیشن
#انتشار_واجب
#توصیه_دانلود
🌸🍃🌸🍃
قصه ی نبی ! صلوات الله علیه و آله و سلم
جهل و نادانی و عدم رشد فکری آنان باعث شده بود تا کادر مخالفین پیامبر از جمله ابوجهل، ابو
سفیان، ابولهب، عاص بن وائل، اسودبن عبد یغوث، عتبه، شیبه، ولید بن مغیره دست در
دست هم به حیله های ناجوان مردانه متوسل شوند، تا پیامبر را آزار دهند.
آنان تهمت های بی شرمانه، آزارهای جسمانی، ناسزاگویی و مبارزه روانی را آغاز کردند، پیامبر
را خونین و مجروح کردند، کثافات بر سر و روی آن حضرت می ریختند و یاران وفادار او را مورد
شکنجه قرار می دادند. این شکنجه ها آنقدر سخت بود که گاه منجر به مرگ مسلمانی می شد، اما مردم دست از ایمان خود برنمی داشتند.
از جمله شکنجه ها این بود که ریسمان بر گردن یاران پیامبر صلی الله علیه و آله می بستند و
آنان را کشان کشان در میان دره ها می گرداند. گاهی زره فولادی بر بدن عریان آنان می
پوشاندند و آنها را در آفتاب سوزان نگاه می داشتند و گاهی آنان را گرسنه و تشنه زندانی می
کردند.
روزی پیامبر، عمّار و پدر و مادرش «یاسر» و «سمیه» را دید که در زیر شکنجه از تاب و توان
رفته بودند، فرمود؛ «خاندان یاسر پایدار باشید، وعده گاه شما بهشت برین است.» سرانجام
یاسر در زیر شکنجه جان داد و سمیه به دست ابوجهل به شهادت رسید. این زن و مرد اولین
شهیدان اسلام بودند.
خود پیغمبر نیز از این فشارها در امان نبود. روزی در مسجدالحرام در حال سجده بود. یکی از
دشمنان پیش آمد و شکمبه یک شتر را در پشت سر و گردن رسول خدا نهاد. پیامبر اکرم در
برابر این همه شکنجه و آزار، بردباری می کرد و پیروان خود را به پایداری دعوت می نمود. روزی
بر دیوار کعبه تکیه کرده بود که یکی از یارانش جلو آمد و از ستمگریهای قریش شکوه کرد و
گفت؛ «آیا هنوز وقت آن نرسیده است که برای ما از خدا گشایشی بخواهی؟» پیامبر برخاست
و نشست و در حالیکه رنگ رخسارش بر افروخته بود گفت؛
«شما هنوز به پای خداپرستان پیشین نرسیده اید. بدن آنها را با شانه های آهنین می
خراشیدند بطوری که به استخوان می رسید. با اره دو نیمشان می کردند، آنان در راه دین خود
استقامت می کردند. سوگند می خورم که خداوند دین خود را سرانجام پیروز خواهد کرد.»
حتی زمانی که از وی خواستند مشرکین را نفرین کند فرمود؛ «من بخاطر نفرین فرستاده نشده
ام، بلکه برای رحمت آمده ام.»
بالاخره قریش از هیچ تهمت و ناروا و آزاری دست برنداشت و در مقابل، پیامبر نیز دست از
دعوت خود برنمی داشت و در مقابل آزارها و تهدیدها و حتی پیشنهادهای به ظاهر خوب آنان با
قاطعیت می گفت؛ «سوگند به خدا! اگر خورشید را در دست راست من
و ماه را در دست چپ من قرار دهید از وظیفه خود دست برنمی دارم تا آنکه دین خدا در روی
زمین گسترش یابد یا جان خود را در این راه از دست بدهم.»
(منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص 70؛ قصه های قرآن، ترجمه زمانی. سوره شعراء،
.214 خلاصه تاریخ انبیاء، ص 136.)
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
عیددان مبارک!😃 پ.ن: لطفاً نفری یکی
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: 🕊
شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا ويَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا.
شيعيان ما از باقيمانده گل ما آفريده شدهاند، ولايت ما در سرشت آنان عجين گشته است، آنان با خوشي ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحتند.🍬
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
به نامِ خداوندِ خالقِ #فرقانِحقوباطل 🌴
به نامِ خداوندِ خالقِ #رسولاللهوصادقآلمحمد صلوات الله علیهما 🌸