eitaa logo
سرباز شو
142 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
909 ویدیو
4 فایل
❣️با اهل خانواده برای امام زمانت، سرباز شو❣️ 🔥پیام ناشناس🔥(😎بدون اینکه شناخته بشید😉) https://harfeto.timefriend.net/16752678638969 ؛ @Ar_vahdani. :ادمین :
مشاهده در ایتا
دانلود
دختࢪےسہ‌سالہ‌بودڪہ پدࢪش آسمانے(شهید)شد . . دانشگاه ڪہ‌قبول‌شد، همہ‌گفتند: باسهمیہ قبول شده!!! ولے... هیچوقت نفهمیدند. ڪلاس او‌ل وقتی‌خواستندبہ‌اویادبدهند ڪہ‌بنویسد بابا! یڪ‌هفتہ دࢪتب سوخت.... (شهیدانه❣) ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در خواست جالب یک نوجوان از حضرت آقا😍 (دهه نودی 😉👏👏👏) ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
تصویری منحصر به فرد از پای سوسک زیر میکروسکوپ.😳😃 فکرشو می‌کردید انقد خوشگل باشه؟ فکرشم نمیکردم واقعا... 😂 ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
تلنگرانه💙 شما خودڪار رو مـی‌گیری ده تومن؛ ولـی لاڪ غلط‌گیـر رو دو برابر مـی‌گیری! تو این دنیا،حتی روی ڪاغذ هم اشتباه ڪنی برات گرون تموم میشه،چه برسه بـه زندگی! ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧔👱‍♂ماجرای سید کاظم و امیرحسین _چرا باید عربی نماز بخونم وقتی که من فارسی می تونم حرف بزنم 😅😳 _این داستان : نماز با سس کچاپ🍟 🙊دکتر برای شما وقتی میرین چی تجویز میکنه😂💉 🦋🌱🌱🌱🌱🦋 ┄┅┄┅ ~°~°~ ┅┄┅┄ @sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرباز شو
قسمت چهارم از رمان عاشقانه (کتاب یادت باشه🌴) 🌱 بخش اول زندگی نامه 🌱فصل اول یک کرشمه،یک تبس
5⃣قسمت پنجم از رمان عاشقانه 💞 🌱بخش اول زندگی نامه 🌱فصل اول یک کرشمه،یک تبسم،یک خیال 🌱برگ پنجم هنوز شیرینی قبولی دانشگاه را زیرزبانم درست مزه مزه نکرده بودم که خواستگاری های با واسطه و بی واسطه شروع شد،به هیچ کدامشان نمی توانستم حتی فکرکنم. مادرم در کار من مانده بود، می پرسید:«چرا هیچ کدوم رو قبول نمی کنی،برای چی همه خواستگارها رو رد می کنی؟»،این بلا تکلیفی اذیتم می کرد،نمی دانستم تکلیفم چیست. بعد از اعلام نتایج کنکور،تازه فرصت کرده بودم اتاقم را مرتب کنم،کتابهای درسی را یک طرف چیدم،کتابخانه را مرتب کردم،بین کتاب ها چشمم به کتاب«کتاب نیمه پنهان ماه»افتاد. روایت زندگی«محمد ابراهیم همت» از زبان همسر ایشان که همیشه خاطراتش برایم جالب و خواندنی بود، روایتی ماندگار بین سردارخیبر و همسرش خبر می داد. کتاب را که مرور میکردم به خاطره ای رسیدم که همسرشهید نیت کرده بود،چهل روز روزه بگیرد،به ائمه متوسل بشودو بعداز این چله به اولین خواستگارش جواب مثبت بدهد. خواندن این خاطره کلید گمشده سردر گمی های من در این چند هفته شد،پیش خودم گفتم من هم مثل همسرشهیدهمت نیت می کنم ،حساب وکتاب کردم دیدم چهل روز روزه آن هم با این گرمای تابستان خیلی زیاد است، حدس زدم احتمالاهمسرشهیددر زمستان چنین نذری کرده باشد، تصمیم گرفتم به جای روزه چهل روز دعای توسل بخوانم به این نیت که از این وضعیت خارج بشوم،هرچه که خیر است همان اتفاق بیفتد و آن کسی که خدا دوست داردنصیبم بشود. از همان روز نذرم را شروع کردم هیچ کس از عهدمن با خبرنبود حتی مادرم، هر روز بعد از نماز مغرب و عشاء دعای توسل می خواندم و امیدواربودم خود ائمه کمک حالم باشند. پنجم شهریور سال نود ویک، روزهای گرم و شیرین تابستان،ساعت چهار بعدازظهر،کم کم خنکای عصر هوای دم کرده را پس می زد،از پنجره هم که به حیاط نگاه می کردی می دیدی همه گل ها و بوته های داخل باغچه دنبال سایه ای برای استراحت هستند. در حالی که هنوز خستگی یک سال درس خواندن برای کنکور در وجودم مانده بود،گاهی وقت ها چشم هایم را می بستم و از شهریور به مهرماه می رفتم به پاییز،به روز هایی که سرکلاس دانشگاه بنشینم و دوران دانشگاه را باهمه بالا و بلندی هایش تجربه کنم،دوباره چشم هایم را باز می کردم و خودم را در باغچه بین گل ها و درخت های وسط حیاط کوچکمان پیدا می کردم . علاقه من به گل وگیاه بر می گشت به همان دوران کودکی که اکثرأ بابا مأموریت می رفت و خانه نبود،برای اینکه این تنهایی ها اذیتم نکندهمیشه سرو کارم با گل و درخت و باغچه بود. باصدای برادرم علی که گفت:«آبجی سبد روبده »به خودم آمدم،با کمک هم از درخت حیاطمان یک سبد از انجیرهای رسیده و خوشرنگ را چیدیم، چند تایی از انجیرها راشستم،داخل بشقاب گذاشتم و برای پدرم بردم،باباچند روزی مرخصی گرفته بود،وسط ورزش کاراته پایش در رفته بود،برای همین با عصا راه می رفت و نمی توانست سر کاربرود ،ننه هم چند روزی بودکه پیش ما آمده بود. مشغول خوردن انجیرها بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد،مادرم بعد از بازکردن در،چادرش را برداشت و گفت:«آبجی آمنه با پسراش اومدن عیادت». سریع داخل اتاقم رفتم،تمام سالی که برای کنکور درس می خواندم هرمهمانی می آمد می دانست من درس دارم واز اتاق بیرون نمی روم ،ولی حالا کنکورم را داده بودم وبهانه ای نداشتم!. مانتوی بلند وگشادقهوه ای رنگم را پوشیدم، روسری گلدارقواره ای کرم رنگم را لبنانی سرکردم و به آشپزخانه رفتم،از صدای احوالپرسی ها متوجه شدم که عمه،حمید،حسن آقا وخانمش به منزل ماامدند،شوهرعمه همراهشان نبود، برای سرکشی باغشان به روستای«سنبل آباد الموت»رفته بود.🍂 ادامه دارد.... ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅ @sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌جـانـــان...♡ مَن وارث لَبخَندِ تُواَم اینِ کافیستِ اینِ منحَنیِ سادِه لَبهایِ تُو اِرثِ کَمی نیستِ...^♥️✨^ (عاشقانه مذهبی💖) ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
(باهم بخندیم😉) منو اینهمه خوشبختی محاله 😂 ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
دلـم بیتابہ دیدنٺه؛ میشہ منو نگاه ڪنے اے رفیق راهم؟🙃🍃 شهید‌احمد‌مشلب🌷 ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️✨جانم آرام است... 🕊✨من زیر نگاه تو، چشم ⚪️✨گشوده‌ام و پایان همه 🕊✨قدم‌هايم را به تو سپرده‌ام ⚪️✨ویقین دارم که تو ... 🕊✨برای همه قدمهای من ⚪️✨بهترین سرانجام را نقاشی 🕊✨می‌کنی ...🌹🍂 ✨شب زمستونی تون بخیر همراهان همیشگی....💫✨ 🌙شب بخیر ☄✨ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°| آیه ١ سوره حدید |° 🌱سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 🌱ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﻭﺳﺖ ﻋﺰﻳﺰ ﺣﻜﻴﻢ. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ┄┅┄┅ ~°~°~ ┅┄┅┄ @sarbazsho
🌹 میگفت: در ڪوچه و خیابون سرتون را بالا نگیرید و با صدای بلند جلوی نامحرم صحبت نڪنید. 🚫 سعی‌ ڪنید سر به زیر باشید. 🔥با نامحرم زیاد و بی‌دلیل حرف نزنید، ڪه حیا و عفت از دست می‌رود...❤️ رفیق شهیدم شهید هادی ذوالفقاری 🕊 ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
رفیق خوب من 🌹 هیچوقت زندگی رو در بن بست نبین ... همیشه یڪ راه خوب برای رهایی وجود دارد!!❤️ پس روزت رو‌خوب شروع کن رفیقانه💞 ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
4_5830104060606286839.mp3
1.84M
📌‌در ظهور نقش داشته باشیم حتی یک دقیقه...! اللهم عجل لولیک الفرج💚 🌻استاد رائفی پور ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
38.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیا وکیلم؟! ویدیویی از جنس وکالت😊 ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
'💕✨ ‹ آنان که طالب فهم مقام زنند… • • ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
میان رمل های فکه یا گوشه ای از بقیع شرهانی را بگردید، شاید عشق را میان استخوان ها وپلاک ها پیدا کردید، ما که این شهر را هر کجا که بگویی گشتیم، اثری از عشــــق نبود! 🌿 ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
فرازی از وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید🕊 من سید حسن، بچه تهران و از لشکر حضرت رسول ص هستم پدرو مادر عزیزم، شهدا با اهل بیت ع ارتباط دارند؛ اهل بیت ع شهدا را دعوت میکنند من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم وجنازه ام هشت سال و پنج ماه و بیست‌وپنج روز دیگر درمنطقه می‌ماند. بعدازین مدت جنازه ام پیدا میشود آنگاه که دیگر امام خمینی در میانتان نیست. این اسراری است که ائمه ع بمن گفتند و من بشما میگویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم ؛ به آنان بگویید که مارا فراموش نکنند... (دقیقا پیکر شهید بعداز شب عملیات یعنی ۸سال و ۵ ماه و ۲۵ روز بدستمان رسید و کاملا آن وصیتنامه درست بود) ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقانه ترین دریاچه دنیا...💕 💙دریاچه قلب آبی در آمریکا💙 زیبایی آفرینش💖✨🌈 ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
🌹حمایت فروشگاه اتکا از حجاب👏👏 🦋✌️ پیامک شایسته و خداپسندانه فروشگاه‌های اتکا به مشتریان خود درباره رعایت اسلامی. ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
♥️ و تو آن حضرت یاری که وجودت، تمنای من است. 🍃🌹«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»❤️ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
همین بس شاهد یکرنگیِ معشوق با عاشق که بلبل عاشق است‌و‌گل ‌گریبان پاره میسازد...💕 صائب تبریزی (دلبرانه💕) ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
تذکر مهم در مورد تلفن همراهتان: آیا می دانید که (عج) به تمام محتوای گوشی ما دسترسی دارند؟ و از جزئیات آن آگاه هستند ؟ اگر مطلب بدی داری که حضرت را ناراحت میکنه، فردا دیره، همین الان پاکش کن. ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه حل استجابت‌دعاها🌱 🍃آیت الله العظمی جوادی آملی: «امام سجاد سلام الله علیه در صحيفه سجاديه، روش دعا کردن و حاجت خواستن را به ما می آموزد؛ در بسیاری از فقرات ادعیه آن حضرت، صلوات به چشم می‌خورد، هر مطلبی را که از خدا می‌خواهد قبل یا بعدش صلوات است، چون خدا در پرتو صلوات دعای همراه آن را نیز مستجاب می‌کند.» حکمت عبادات صفحه ٢۴۳ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @sarbazsho