eitaa logo
سـربـازان اراڪـے
1.2هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
17 فایل
محلـے براے گـزارش بـہ مـردم از فــعالیـت هاے فرهنگـے سـربـازان اراڪـے #روشنای_اراک
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🏴 📝 رقیه گریه می‌کرد اما نه مثل همیشه. دل سوز، جان گداز، وحشت زده. آرام نشد تا زینب رفت و پرسید: چی شده، عمه جان؟ رقیه گفت: بابا را خواب دیدم که به من گفت بیا. زینب سعی کرد آرامش کند اما نتوانست. آن‌قدر دخترک حسین گریه کرد و زبان گرفت برای خودش که همه اهل خرابه به گریه افتادند. يزید وقتی ماجرا را فهمید گفت: سر حسین را برایش ببرند. سر حسین را آوردند خرابه. رقیه سر پدر را بغل کرد. گریه کرد اما آرام. با پدرش حرف زد اما آرامتر. 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ 📕کتاب قصه کربلا 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
🏴 📝 حُر به بهانه آب دادن به اسب سوار شد و کم کم از لشکر عُمَر دور شد. یک نفر از سپاه گفت: چه کار میخواهی بکنی حر؟ میخواهی به حسین حمله کنی؟ جوابش را نداد. بدنش می‌لرزید.حالش عادی نبود. همان سپاهی گفت: هیچ وقت ندیده بودم از جنگ بترسی و بلرزی. به خدا اگر از من می‌پرسیدند شجاع ترین آدم کوفه کیست، تو را می‌گفتم، این چه وضعی‌ست که تو داری؟ حر گفت: خودم را بین بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا حتی اگر پاره پاره بشوم و بسوزانندم هیچ چیز را به بهشت نمی‌فروشم. بعد به اسبش هی زد و به تاخت رفت سمت سپاه کوچک حسین. 🌱الهی العفو به حق الحسین علیه‌السلام 📕کتاب قصه کربلا 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🏴 📝 قاسم خواست برود و بجنگد. مثل برادرش، عموها و پسر عموهایش. امام که از سه سالگی سرپرستی قاسم را به عهده داشت مخالفت کرد. قاسم گریه کرد، به دست و پای امام افتاد اما امام دلش نیامد به یادگار برادرش اجازه جنگیدن بدهد. می‌گفت: قاسم بالغ نیست و برای جنگیدنِ نابالغ اجازه پدر لازم است. قاسم سراغ مادرش رفت و گفت: همه پدر داشتند، رفتند و شهید شدند من اما ... مادرش نامه ای داد دست قاسم که تویش امام حسن(ع) نوشته بود به برادر، که قاسم را بپذیرد برای جان‌بازی و شهادت. قاسم خوشحال شد. امام کوتاه آمد. 🌱قاسم ابن الحسن علیه‌السلام 📕کتاب قصه کربلا 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🏴 📝 امام آمد به خیمه‌ها. پسرش علی‌اصغر را خواست تا خداحافظی کند. تشنگی‌اش را که دید برش داشت و برد سمت میدان. گفت: ای مردم! برادرم و بچه‌هایم و یارانم را کشتید. غیر از این بچه که از عطش به خودش می پیچد، کسی برایم نمانده بیایید بگیرید و آبش بدهید. حرمله تیری به سمت علی نشانه گرفت و تیر گلویِ پسرِ کوچکِ امام را پاره کرد. امام خون علی را به آسمان پاشید؛ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ.... 🌱یا باب الحوائج علیه‌السلام 📕کتاب قصه کربلا 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🏴 📝 علی‌اکبر(ع) که رفت سمت میدان، حسین(ع) نگاه ناامیدانه‌ای به او کرد، کمی دنبالش رفت. دست بلند کرد به آسمان و گفت: خدایا شاهد باش شبیه ترین انسان در صورت و سیرت و سخن به پیامبرت را به میدان می‌فرستم. ما هر وقت دلتنگ پیامبر(ص) می‌شدیم، او را نگاه می‌کردیم. خدایا برکات آسمان و زمین را از آنها بگیر. تفرقه‌شان بینداز. خدایا ..... حسین(ع) می‌مرد شاید، اگر زینب(س) سراغش نمی‌آمد و او را نمی‌برد. 🌱یا حضرت علی اکبر علیه‌السلام 📕کتاب قصه کربلا 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🏴 📝 شمر کاری را که خیلی‌ها نتوانستند انجام بدهند، با قساوت انجام داد. از گودال قتلگاه که بیرون آمد، لباس عربی اش را کنار زد، سر مبارک حسین(ع) در دستش بود. یک نفر گفت: تو که حسین(ع) را کشتی، پس چرا بدنت می‌لرزد؟ شمر گفت: وقتی روی سینه‌اش نشسته بودم، صدای زنی را شنیدم که می‌گفت: پسرم حسین! میوه دلم حسين! السلام علی المظلوم 🖤السلام علی العطشان 📕کتاب قصه کربلا در این روز عزیز ما را‌ هم از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید.🙏 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🏴 📝 اسرا را که از قتلگاه رد می‌کردند اما سجاد(ع) دید پدرش، جگرگوشه پیامبر (ص) و فاطمه(س) با آن وضع روی خاک افتاده، حالش عوض شد. نزديك بود روح از بدنش برود. زینب(س) حواسش جمع امامش بود. زود خودش را رساند و گفت: ای یادگار پدربزرگ و پدر و برادرهایم چرا ناراحتی. خودت را از بین می‌بری. به خدا این مصیبت‌ها را پدربزرگ و پدرت به ما خبر داده بودند و ما انتظار مثل امروزی را می‌کشیدیم.... به خدا کسانی می آیند این بدن‌های پاره پاره را جمع می‌کنند و به خاک می‌سپارند‌. در این سرزمین برای پدرت نشانه‌ای می‌سازند که با گذشت قرن‌ها محو نمی‌شود و پایدار می‌ماند.. از هر سو می‌آیند، برایش عزاداری می‌کند و مردهاشان مثل مادر جوان مرده گریه می‌کنند و ضجه می‌زنند. شاید زینب(س) از عاشقی امروز ما می‌گفت...... 🖤شهادت امام زین‌العابدین علیه السلام، وارث نهضت عاشورا تسلیت باد. 📕کتاب قصه کربلا 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh