فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#سخنرانی_مذهبی 💠#درخواستی
⚠️ غرور 🤨 عامل غفلت 💨
🎧 حجت الاسلام حدائق
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#سیره_شهدا
🌠#شهید_مدافع_حرم
🌹🕊شهید بابک نوری هریس
هوا خیلی سرد بود ☃. ما همه مون تو چادرای ۷ یا ۸ نفری می خوابیدیم
واقعا وحشتناک بود سرمایِ اون شبا...😬
ساعت ۳ شب بود، پا شدم رفتم بیرون،
دیدم یکی کنار ماشین با همون پتو داره
#نماز_شب می خونه!
این چیزا رو ما تو واقعیت ندیدیم، تو فیلما 📽 دیدیم! اما من در مورد بابک دیدم؛ یه جوون عاشق 🌺
بابک داشت تو اون سرما با خداش حرف
می زد
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#کلام_امام (ره)
دنیا بر ضد ما 📛 دارد تبلیغات می کند.
همهٔ قلم های خارج بر ضد ماست!
همهٔ رادیوهای خارج 📻 برخلاف ما تبلیغات می کنند!
💡مع ذلک یک معجزه ای است که در عین حالی که همه دارند برخلاف عمل می کنند، باز هم این قافله دارد جلو می رود 🌊 و جلوتر خواهد رفت 🤲🏻 ۲۸ آذر ۱۳۵۸
✨حضرت #امام_خمینی (ره)
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
#طنز 🤣
رفتم خونه کسی برای تعمیر کولر. اومدم پایین و به صابخونه گفتم کولر موتور می خواد 🧐
گفت: کجا می خواد بره؟ 🙄
گفتم: هیچی ولش کن
خودم حلش می کنم.🙋🏻♂
یه ساعت تکیه داده بودم به پوشالای کولر و گریه می کردم 😭
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#وصیت_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊شهید مهدی زین الدین
🔅در زمان غیبت #امام_زمان (ع) چشم و گوشتان به «ولی فقیه»💚 باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی💎 چه دستوری صادر می شود ✊🏻
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
#نوای_دلتنگی💔
جا مانده ز خوبان شده ام،😭 گریه ندارد؟! / مجنون و پریشان شده ام،😭 گریه ندارد؟!
دیگر ز لبم خاطره ای از شهدا نیست 😞 / من ننگ شهیدان شده ام، 😫 گریه ندارد؟!
🦋🌺 #سردار_دلها #حاج_قاسم سلیمانی
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#سخن_بزرگان 🌛#شب_جمعه
🎶✨ آیت الله جاودان:
امام حسین (ع) کاری کرد که خوبی 🌱 خوب و بدی بد بماند؛ مردمِ مدینه را قتل عام کردند و فکر کردند که ثواب کردند 🤭
اگر خون امام حسین نبود این کارِ بد، ثواب می ماند 😣 اما الان بدی بد است.
وهابیت 👻 هم اگر کاری می کند می گوید یزید این کار بد را نکرده است
وهابیون می گویند: شیعیانِ کوفه امام را شهید کردند و الّا در بدیِ این کار دیگر حرفی نیست 🙌🏻🚫
🌃#شب_زیارتی_ارباب
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌤#حضرت_مولا 💦#جمعه
🌹🌕#امام_زمان (عج)
تو بيا عزيز زهرا که تو سيد جهانی 😍 / که تو هم بهار مردم که تو هم بهار جانی ☀️
تو بيا که چشم مردم به رهِ عنايتِ ☁️ توست 🤗 / که تو هم طبيب دلها 🌱، که تو نور دیدگانی 🤩
🌈🤲🏻 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب (س)
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🍀#حدیث
🌟🌼 امام صادق (ع):
☂ ناخن گرفتن در روز #جمعه 💦 انسان را در برابر بيماری هاى خوره، كورى و پيسى بيمه می كند ☺️ و اگر در روز جمعه نياز به گرفتن ناخن ها نباشد، آن را سوهان بكش تا ريزه هايى از آن جدا شود.🍃
📚 کافی / ج ۶ / ص ۴۹۰
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#سیره_شهدا
⭐️#شهید_مدافع_حرم
🌹🕊شهید محمدتقی سالخورده
آنقدر کم توقع و مظلوم بود که حتی روی صندلی 💺 هم نمی نشست.
🏞 صبح ها با سرویسِ لشکر می رفتیم پادگان. محمد تقی هم با روحیهٔ شاد هم سفر هر روزمون بود 😊
همیشه حواسش جمع بود 🤓
وقتی که همهٔ صندلی ها پر می شد، می رفت قسمت آخر ماشین که شبیه پله بود روی زمین می نشست تا یه صندلی هم که شده برای بقیهٔ پاسدارهایی که میان باز بشه 👏🏻
رفقایی که تازه می رسیدن و می دیدن محمد روی زمین نشسته 🙄 می گفتن: محمد! تو بیا سر جات بشین ما هم یه کاریش می کنیم🎍
محمد هم با همون لبخند همیشگیش و با زبون شیرینِ محلی جواب می داد: همین جا نشستم ... ببین! من نشستم داداش 😄
تا رسیدن به پادگان با شوخ طبعی 😉 و خوش اخلاقی صحبت می کرد، با اینکه روی زمین نشسته بود و خاکی 🌬 شده بود اصلا به روی خودش نمی آورد 🙌🏻
🍀#حدیث
🌟پیامبر مهربانی ها (ص):
نيت خوب✌️🏻صاحبِ خويش را به بهشت 🌳🌊 مى برد.
📚 نهج الفصاحه / ص ۱۴۳ / ح ۳۱۶۳
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#خاطرات_آقا❤️
حضرت #امام_خامنه_ای💜💛
گاهی شام برای خوردن نداشتیم!
🔅ما نان گندم نمی توانستیم بخوریم، نان جو گندم می خوردیم، چون نان گندم گران تر بود، البته یک دانه نان گندم می خریدیم برای پدرم فقط ✋🏻 ولی ما نان جو گندم می خوردیم، گاهی هم نان جو. 🌊
وضعمان خیلی خوب نبود و شب هایی اتفاق می افتاد در منزل ما که شام نبود. 🤭
💎 مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام می شد، برای ما شام تهیه می کرد. آن شام هم که تهیه می شد و با زحمت تهیه می شد، نان و کشمشی بود.
آن وقت ها از لحاظ مالی در فشار بودیم،
🕯یعنی خانواده مان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود اما خیلی پارسا و گوشه گیر بود، لذا زندگی مان خیلی به سختی می گذشت.
در دوران کودکی با زحمت بسیار، برای ما کفش 👞👞 خریده بود که تنگ ☹️ بود.
پدرم دیگر قادر نبود که این ها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خب این کفش ها را می شکافیم، اندازه می کنیم و برایش بند می گذاریم. یک عالمه خوشحال شدیم که کفش هایمان بندی شد.
آمدند شکافتند و بند گذاشتند اما زشت شد، چون بندهایش خیلی فرق داشت با کفش های دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود.😩 چقدر غصه خوردیم ولی خلاصه چاره ای نداشتیم.
📚 برگرفته از کتاب ۱۳۱۸ / خاطرات خودگفتهء رهبر انقلاب💕
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani