خدارو چه دیدی شاید امشب ذره‌ای دلمون خنک شد.... ناسلامتی با رقیبمون پدر کشتگی داریم🙂 #پلاڪ

پرچم جمهوری اسلامی آمریکا در دستان هواداران ایرانی 😁 این بمونه اینجا یادگاری تا حسینیه کردن کاخ سفید 😎 🍃@sarbazanjangnarm

از صمیم قلب دوست دارم حقیقت باشه:) آخ اگر بشه چی میشههه😍😂

چه در روز خوب و چه در روز بد هواداری ات میکنم تا ابد💔🇮🇷 #برای_ایران 🍃@sarbazanjangnarm

نا امیدی گناه کبیرس پس ما هیچ وقت ناامید نمیشیم🙂 #تاپای_جان_برای_ایران #برای_ایران 🍃@sarbazanjangnarm

بسـم‌اللھ‌ِ‌الذۍخَݪـقَ‌الرَعـوف؏ :)!』

『🌙⃟💛』 سـلآم🙂⃟✋🏻 صـبحتون‌منوࢪبہ‌رایحہ‌؎خدآ💙⃟✨ متن‌دعآۍ‌فرج...♥️⃟🥀 𖣔---------------------<☁️🌸>---------------------𖣔 إِلٰهِےعَظُمَ‌الْبَلاءُ،وَبَرِحَ‌الْخَفاءُ،وَانْڪَشَفَ‌الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ‌الرَّجاءُ،وَضاقَتِ‌الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ‌السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَإِلَیْڪَ‌الْمُشْتَڪٰے، وَعَلَیْڪَ‌الْمُعَوَّلُ‌فِے الشِّدَّةِوَالرَّخاءِاللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلےٰمُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍأُولِے الْأَمْرِالَّذِینَ‌فَرَضْتَ‌عَلَیْناطاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنابِذَلِڪَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ‌عَنّابِحَقِّهِمْ‌فَرَجاًعاجِلاًقَرِیباًڪَلَمْحِ الْبَصَرِأَوهُوَأَقْرَبُ‌یَامُحَمَّدُیَاعَلِےُّ، یَاعَلِےُّیَامُحَمَّدُ اڪْفِیانِےفَإِنَّڪُماڪافِیانِ،وَانْصُرانِےفَإِنَّڪُماناصِرانِ یَامَوْلانایَاصاحِبَ‌الزَّمانِ،الْغَوْثَ‌الْغَوْثَ‌الْغَوْثَ،أَدْرِڪّنِے أَدْرِڪْنِےأَدْرِڪْنِے، السَّاعَةَ‌السَّاعَةَالسّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ‌الْعَجَلَ،یَاأَرْحَمَ‌الرَّاحِمِینَ‌بِحَقِّ‌مُحَمَّدٍوَآلِهِ الطَّاهِرِینَ. 𖣔---------------------<☁️🌸>---------------------𖣔 ان‌شاءلله‌ڪہ‌روز‌خوبے‌داشتہ‌باشین☺️⃟ مارو‌ازدعآۍ‌خیرتوݩ‌محروم‌نڪنین.🤞🏻⃟👀 #التمآس‌دعآ🧡⃟📙

🔴بچه‌ها خدا قوت 🇮🇷❤️ #برای_ایران #جام_جهانی #لبیک_یا_خامنه_ای 🍃@sarbazanjangnarm

بیچاره‌ها نمی‌دانند وحی با "اقراء: بخوان" شروع شد و ماموریت پیامبرش "یعلّمهم‌ الکتاب والحکمة" است. دینی که ساعتی تفکر رو بهتر از هفتاد سال عبادت می‌دونه و سراسر کتاب مقدسش دستور به تعقل و تدبّر و سیر در تاریخ برای کسب آگاهی و حکمته أفلم يسيروا في الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

. زینت خانھ‌ی مهتاب بھ دنیا آمد🎉 زینب خانھ‌ی ارباب بھ دنیا آمد..🥰

آن سوی بُرد و باخت ها ، نامی که میمانَد تویی :) #برای_ایران 🍃@sarbazanjangnarm

سعید عزت‌اللهی: من فقط امیدوارم که مردم ایران ما را ببخشند. از طرف تمام بازیکنان بابت این باخت عذرخواهی می‌کنم. متأسفم ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ 🍃@sarbazanjangnarm

و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید:)! #لبیک_یا_خامنه_ای 🍃@sarbazanjangnarm

﷽ 「عـمـٰاࢪ‌حلب」 "شهید‌محمدحسین‌محمدخانے" #پارت_42 قسمت دوم:"شاید مرا بخری، نوکرت شوم" در رفتار. حسینی بودنش بحث مهمی را مطرح می‌کرد. می‌گفت که این‌ها تکلیف است. خیلی دنبال تکلیف بود. دوسه تا تکیه کلام هم داشت که در معراج شهدا ازش یاد گرفتیم؛ مغزِ کار. این کار، مغز داشته باشد. تکلیف چیست؟ مغزش چیست؟ هیچ کس اندازه محمد حسین احساس تکلیف نمی‌کرد. این عبارت را لابلای حرفهایش زیاد به کار می‌برد :«إن کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی.» دیگر چه کسی بیشتر از امام حسین "علیه السلام" احساس تکلیف میکند که می‌گوید:« اگر دین جدم محمد (ص) جز با کشته شدن من اقامه نمی‌شود ، پس ای شمشیر ها مرا دریابید.» چیزی بود که در هیأت می‌خواندیم و بعدش هم با شور سینه می‌زدیم. یکی از کلید واژه هایش اهم و مهم بود. می‌گفت که کارهایتان را اهم و مهم کنید. توجیه می‌کرد مارا. وقتی یک کاری میکردیم و لو می‌دادیم، می‌گفت که اشتباه کردید، هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. پشت موتور ، روضۀ دونفره می‌خواندیم. در یزد دو دهۀ محرم از شش تا هشت شب هیئت می‌گرفتند و تمام. ما می‌رفتیم انصار ولایت. خدا بانی های این هیئت را خیر بدهد ، خیلی خوب کار می‌کنند. محمد حسین خیلی با آنها حال می‌کرد مخصوصا با آقای مهدوی نژاد. میرفتیم این هیأت. واقعیتش سیر نمی‌شدیم. خیلی عطش داشتیم. آن ها مراسمشان بزرگ شده بود و ضوابط خاص خودشان را داشتند. ما نمی‌توانستیم با آنها قاطی شویم. اهل دیوانه بازی بودیم. آن موقع هنوز فتوای آقا به این صراحت نبود برای لخت شدن. لخت می‌شدیم و می‌زدیم‌ توی سر و کلۀ خودمان. در ایام فاطمیه می‌رفتیم پشت پرده شان سینه می‌زدیم که نگویند این عامل و چل هستند یا باید بغ می‌کردیم و یک گوشه می‌نشستیم. به قلم: محمد‌علی‌جعفری ادامه دارد...🍃

﷽ 「عـمـٰاࢪ‌حلب」 "شهید‌محمدحسین‌محمدخانے" #پارت_43 قسمت دوم:"شاید مرا بخری ، نوکرت شوم بعد گفتیم این چه کاری است، خب ما همین جمع پنج شش نفره که هستیم، برای خودمان هیئت بگیریم و سینه بزنیم. هرکس هم دوست داشت بیاید. این روضه های کوچک بزرگ شد، شد هیئت علم‌دار. محمد حسین اهل موسیقی و این‌ها نبود؛ فقط روضه. کنار معراج هم که می‌نشست با خودش واگویه داشت. در انصار ولایت می‌نشستیم، آقای مهدوی نژاد روضه می‌خواند، او کله اش را می‌کرد پایین و یک بیت شعر می‌خواند. روضه تو روضه بود به عبارتی. شاید خیلی ها که کنارش نشسته بودند، این را بارها تجربه کرده باشند. توی هیئت بود، ولی برای خودش می‌رفت جلو. من اسم اورا ندیدم، چشم قرمزش را دیدم ، همه اش ضجه و ناله می‌کرد. همیشه سال می‌انداخت روی صورتش. داد و بیداد هم زیاد داشت. موقع روضه در هیئت علم‌دار پنج‌تا میکروفون روی زمین بود. هرکدام یکی را برمی‌داشتیم، چیزی می‌خواندیم. تقریبا سبک بوشهری سینه می‌زد و آن شکستن و خم شدنش برایم خیلی جالب بود. در اوج کار کافی بود یکی یک نخ روضه بخواند. لخت می‌شد و شروع می‌کرد سینه زدن. توی دفتر بسیج استاد می‌آمد که چه خبر است. می‌دید لخت شده این و داریم سینه می‌زنیم. اگر یک سخنرانی یا چیزی می‌شنید که دلش می‌شکست، شروع می‌کرد روضه خواندن و سینه زدن. به قلم: محمد‌علی‌جعفری ادامه دارد...🍃

حضرت محمّد(ص) نوزاد را در آغوش گرفت سر تا پای نوزاد را غرقِ بوسه کرد اشک های پیامبر جاری شد فاطمه(س) پرسید: بابا جان، چرا گریه میکنی؟! حضرت فرمود: از خدا اجازه گرفتم که به او کنیه بدهم، فاطمه(س) پرسید: کنیه ی دخترمان چیست؟! پیامبر همانطور که اشک میریخت فرمود: "ام المصائب" #حضرت_زینب❤️ #میلاد_حضرت_زینب

🌱🎉

یا زینب کبری😍✨ میلاد باسعادت حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار را بر همه شیعیان تبریک عرض میکنیم✨ #میلاد_حضرت_زینب 🍃@sarbazanjangnarm

تنها کاری که پاش اشک ریختم… باختیم، ولی غیرت رو “نه” ببینید و به خودتون افتخار کنید “زنده باد ایران🇮🇷” 🍃@sarbazanjangnarm

ڪ به ایشون میگید دیڪتاتور؟☺️🌹:/