بازگشت پیکر شهید مدافع حرم پس از ۷ سال
🔹پیکر شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون «سید مصطفی حسینی» هفت سال پس از شهادت به میهن اسلامی بازگشت.
🔹این شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون در سال ۹۵ در منطقه خان طومان سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمده بود.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#سیدمصطفی_حسینی
🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟۳۶ فصل چهارم هجرت🌸 نمیدانم میتوانم اسم این تغییر موقعیت مکان زندگی را هجرت بگذارم
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟قسمت ۳۷
شهید مدافع حرم شهید محمد حسن خلیلی
مواقعی که تهران بودم،با بچه های پایگاه بسیج دارالسلام که مربوط به مسجد محله میشد و حوالی میدان منیریه بود،رده ها و دوره های مختلف را یا شرکت میکردم و چیز تازه ای یاد میگرفتم و چیزهایی که بلد بودم را آموزش میدادم.دنبال راه حلی برای بیشتر خلوت کردن با شهدا میگشتم، یک راه خاص.
چیزی جز زدن عکس های شهدا به دیوار،کتاب خواندن،باید راهی پیدا میکردم که بتوانم خودم را به آن ها نزدیک کنم.تمرین صبوری و سکوتی که لازم داشتم را میتوانستم با این حس قرابت به شهدا انجام دهم.یک برنامه به برنامه های خودم اضافه کردم.پنج شنبه ها صبح زود،بعداز نماز،بهشت زهرا.🌸قطعه شهدا بهترین محل بود.با اینکه صبح زود میرفتم،ولی همیشه چند پدرومادر شهید بین مزارها نشسته بودند.آن ها را که میدیدم ،بیشتر درک میکردم که عشق تنها چیزی است که با رفتن و نبودن،کم رنگ و فراموش نمیشود.سعی میکردم خلوتشان را به هم نزنم.😔همیشه اول به سراغ نظرکرده های حضرت زهرا س میرفتم.آن ها که حتی از جا ماندن اسمشان هم گذشتند.
برای بیشتر شدن رفاقتم با شهدا،باهم قرار گذاشتیم،من خاک از مزار آن ها بگیرم و آن ها غبار از دل من.می نشینم کنارشان باهم حرف میزنیم،من سنگ مزارشان را پاک میکنم ،رنگ نوشته ها و حکاکی های روی سنگ ها را پررنگ تر میکنم.آن ها هم در عالم رفاقت سنگ تمام میگذارند و برایم مسیر را مشخص میکنند که عاقبتم ختم به خیر شود.🙏🙏
از وقتی به تهران آمده بودیم،رابطه من و صابر نزدیک تر شده بود.خانه خاله ام شهرک شهید محلاتی بود و خانه ما حوالی میدان منیریه.همین هم باعث شد من با دوست های صابر آشنا شوم.بین دوستان صابر اول با رضا آشنا شدم.صابر برای من گقته بود،؛چندماهی است که در برنامه های مسجد امیرالمؤمنین ع شهید محلاتی با رضا دوست شده.
یکی از اصرارهای صابر آشنا شدن من با رضا بود و بالاخره هم موفق شد.
اویل پاییز بود.صابر به من زنگ زد،گفت:رسول بیا،جلوی مهدیه میخوام بیام دنبالت بریم دور بزنیم.فکر میکردم مثل همیشه صابر میآید همین جا درمحل دوری میزنیم،یک پیراهن دو جیب مشکی تنم بود،با شلوار کتان،دمپایی هایم را پایم کردم و به سمت مهدیه آمدم.وسط راه بودم که صدای مداحی به گوشم خورد.صدای مداحی مربوط به بیت الزهرا بود.پیرمردی جلوی در بیت الزهرا ایستاده بود.به سمت پیرمرد رفتم و گفتم،سلام حاجی جان.مراسم از چه ساعتی شروع میشه؟پیرمرد یک مشت اسپند دستش بود،همه را ریخت روی زغال های سرخی که داخل یک منقل کوچک طلایی کم کم داشتن رخت خاکستر می پوشیدن.
پیرمرد گفت:سلام بابا جونم .دهه ی سوم محرم ،یعنی از امشب تا شب اول ماه صفر.بعد از نماز مغرب و عشاء..بفرمایید داخل.
تشکر حاج آیا.حتما یک شب میام
زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹
#رسول_خلیلی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های شهید مدافع حرم مسیب زاده چد روز قبل از شهادت در مناطق جنگی سوریه
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مرتضی_مسیب_زاده
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سامرا،غزه،حلب،تهران چه فرقی میکند؟
#حاج_قاسم
🔴@sarbazanzeynab🔴
📢 دانشمندی که حضورش کابوس دشمنان بود
مروری بر کتاب شنبه آرام که به زندگی شهید محسن فخری زاده
💠 شاهد ترور
#شهید_محسن_فخریزاده در پائیز ۱۳۹۹ به شهادت رسید و پس از گذشت دو سال، کتاب «شنبه آرام» که به زندگی این شهید دانشمند از منظر همسرش میپردازد، منتشر شد. «شنبه آرام» به قلم محمدمهدی بهداروند ، توسط انتشارات حماسه یاران در پائیز ۱۴۰۱ به بازار کتاب آمده و کمک زیادی به شناخت بهتر #شهید_فخریزاده میکند.
📚 کتاب از ۱۶ فصل تشکیل شده و ما زندگی شهید را از زاویه دید همسرشان مرور میکنیم .
لحظه شهادت شهیدفخریزاده هنوز برای بسیاری با ابهامات بسیاری روبهروست و نحوه دقیق شهادت ایشان به طور واضح در رسانهها گفته نشد. بهداروند با توجه به حساسیت مردم نسبت به ترور شهید فخریزاده، کتابش را با لحظات حساس و دردناک ترور شروع میکند. همسر شهید به عنوان شاهد در محل شهادت حضور داشته و همین حضور و بیان به یکی از نقاط قوت کتاب تبدیل شده است .
🌐 سفارش کتاب شنبه آرام 👇👇👇
https://b2n.ir/s45381
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🕊مدیر بانکی که شهید مدافع حرم شد
💠حاج حمید مختاربند معروف به «ابوزهرا»، مسئول سابق ستاد تیپ یکم حضرت حجت اهواز و از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که در مرداد سال ۹۳ به سوریه اعزام شد و در مهر ماه سال ۹۴ و یک هفته پس از شهادت شهید همدانی، در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید
📜در سایت بخوانید:
🔗https://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/3316
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حاج_حمید_مختاربند
🔴@sarbazanzeynab🔴
در جاری رود عشق تطهیر شدند
چون چشمه، رها ز خاک دلگیر شدند
شفاف، به شکل آبشاری بشکوه
از خویش گذشتند و سرازیر شدند...
شهید مدافع حرم🕊🌹
#رضا_الوانی
🔴@sarbazanzeynab🔴
برای ترمیم سنگرها رفته بودیم که وقت نماز شد. شهید باقری گفتند: اول نماز بخوانیم.یکی از بچهها گفت: اینجا خطرناک است،بهتر است وقتی به جای امنی رفتیم نماز بخوانیم.شهید باقری در جواب گفتند: کسی که به جبهه میآید نماز اول وقت را رها نمیکند.سپس خود شروع به خواندن نماز کرد.
آتش دشمن بر سر ما لحظهای قطع نمیشد.ما وحشت زده شده بودیم ولی او به آرامی و بدون عجله نمازش را میخواند.نمازش سرشار از لذت و عشق به خدا بود...
شهید#حسن_باقری🕊🌹
سلام صبحتون شهدایی...❣
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 زیارتنامه تصویری شهدا
هدیه بروح مطهر شهدا دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و ... صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟قسمت ۳۷ شهید مدافع حرم شهید محمد حسن خلیلی مواقعی که تهران بودم،با بچه های پایگا
⭐️#رفیق_مثل_رسول 🌟۳۸
باقیمانده کوچه را سریع تر آمدم،رسیدم جلوی مهدیه،دیدم یک پیکان پارک کرده،صابر با یکی دو نفر دیگر داخل ماشین بودند،صابر به من گفت:بیا بریم رضا و ببین.امشب با دوتا از دوستان اومده.صابر دست من را کشید و گفت:من رضا و جلوی مسجد دیدم.گفتم :میخوام برم پیش پسرخالم،با من اومد.بیا دیگه.
دستم را از دست صابر کشیدم گفتم ؛باشه بریم.راننده رضا بود.در برخورد اول پسری لاغر با صورتی کشیده و نسبتا سبزه.
صابر نشست جلو ،من در عقب را باز کردم،نشستم کنار پسری که خودش را میثم معرفی کرد.پسری از سمت چپ میثم سرش را خم کرد ،گفت :منم علی هستم.
آن شب رفتیم شهرک محلاتی و بعد از چند ساعتی دومرتبه با ماشین رضا برگشتم خانه خودمان.این اتفاق ساده،شروع آشنایی و رفاقت من با بچه های شهرک محلاتی شد.
از آن هر هفته شب های جمعه رضا و صابر همراه با علی و میثم می آمدند دنبال من تاباهم به حرم امام رحمة الله علیه یا حضرت عبدالعظیم حسنی برویم.
روح الله اکثر اوقات نبود ،این ارتباط ها برای پرکردن تنهایی من خوب بود.هرچند که هنوز به شدت دل تنگ فرید و دوستانم بودم.
صابر خیلی خوب این تنهایی من را فهمیده بود،برای همین خیلی برای برقراری ارتباط با دوستانش تلاش میکرد.وقتی وارد جمعی میشدم،سعی نمیکردم جلب توجه کنم یا کاری کنم که خیلی مطرح شوم.به قول بچه ها خیلی خشک و جدی بودم.بعدها که با رضا صمیمی تر شدم ،به من گفت:رسول تو خیلی آدم معمولی هستی.یک مذهبی که در برخورد اول جذاب نیست.تنها چیزی که بخوام برای کسی ازت تعریف کنم، اینه که وقتی میخندی اشک از چشمات راه میفته.یکم که از آشنایی میگذره،رفیق خوبی برای آدم میشی.این تعریف رضا برایم جالب بود.☺️
فکر کنم حداقل هفته ای دو مرتبه به شهرک شهید محلاتی میرفتم.
ماه های پاییز و زمستان با تمام بارش و سرمایی که داشت،فصل گرمی برای آشنایی من با رضا،میثم،علی و چندنفر دیگر از بچه های شهرک شد.هم زمان آزمون ورودی دانشکده را شرکت کردم.سالی که پیش روی من بود،با سروسامان گرفتن وضعیت کاری ام میتوانست مهم ترین سال زندگی ام رقم بخورد..اواخر اسفند ماه بود.صابر به من خبر داد:رضا با یکی از دوستانش که از بچه های کادر مسجد صاحب کوثر هستند،هماهنگ کرده برای سفر جنوب،تو هم بیا باهم بریم.
از شنیدن این پیشنهاد خیلی خوشحال شدم.باهم برای رفتن به این سفر هماهنگ کردیم.
زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹
#رسول_خلیلی
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگینامه شهید مدافع حرم🕊🌹
#بابک_نوری❤️
سالروز ولادت 7/21❣
🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از وصیت نامه
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حامد_کوچک_زاده
🔴@sarbazanzeynab🔴
💢 _کجاییی ببینی موشکهایت به اسرائیل رسیدند..
#شهید_حسن_تهرانیمقدم...🌷🕊
#فلسطین
#طوفان_الأقصى
🔴@sarbazanzeynab🔴
بسم رب الشهدا و الصدیقین
#علیرضا_قنواتی
نام پدر:حمداله
تاریخ تولد:۱۳۴۵/۱۰/۱۱
مـحل تـولـد :خوزستان_رامهرمز
تاریخ شهادت ۱۳۹۴/۰۷/۱۱
مـحل شـهادت :سوریه حماص
محل مزار:جایزان
📜 #وصیت_نامه
✍ _از نصایح همیشگی این بزرگوار به فرزندانشان این بود که انان را به صداقت توصیه میکرد و میگفت: صداقت حرف اول زندگیتان باشد. اول با خدا بعد با خود و خانواده. اگر صداقت باشد هر چیزی پشتبندش میآید.
🕊 شهید قنواتی همیشه می گفت:
وقتی حضرت یوسف را برای فروش به بازار بردهفروشها آوردند، عدهای برای خرید ایشان به صف ایستادند، در میان آنها مرد فقیری بود. به او گفتند تو برای چه اینجا ایستادی؟ تو که پول خرید یوسف را نداری. مرد فقیر گفت: من پولی برای خرید یوسف ندارم اما اینگونه حداقل نامم در لیست خریداران یوسف ثبت میشود. حالا حکایت بچههای رزمنده مدافع حرم هم همین است، اگر شهید نشوند لااقل اسم شان در لیست مدافعان حرم حضرت زینب (سلام الله) ثبت خواهد شد. ما هم به این نیت راهی شدیم.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#علیرضا_قنواتی
🔴@sarbazanzeynab🔴
✅بهترین روزم، روز نابودی صهیونیستهاست
💠نکته کلیدی وصیتنامه شهید مسلم خیزاب از نگاه همسرش: «بر روی سنگ قبرم بنویسید تشنه نابودی صهیونیستها بوده و هستم و بهترین روزم، روز نابودی صهیونیستهاست»
📜در سایت بخوانید:
🔗https://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/3315
🔴@sarbazanzeynab🔴