انتی صهیونیست:
ضرت امام رضا(ع) به دنیا آمد.
پس از آنکه خانه حضرت موسی بن جعفر(ع) در مدینه با تولد این دختر، عطری تازه یافت امام هفتم، فرزند را در آغوش گرفت و پس از آنکه در گوش وی اذان و اقامه گفت، او را فاطمه نامید.
نجمه، بانوی پرهیزگاری که تقدیر الهی او را از قبایل شمال آفریقا به خانه امام هفتم(ع) آورده بود، از شادی در پوست خود نمیگنجید.
چرا که او، پس از افتخارِ مادری علی بن موسی الرضا(ع) اینک با ولادت فاطمه معصومه(س)، افتخار و شرافتی افزون یافت.
او هم مثل بسیاری از مردم مدینه، این بشارت امام صادق(ع) را شنیده بود که در خانه پسرش موسی بن جعفر(ع) دختری به نام فاطمه متولد خواهد شد که شیعیان با شفاعتش، به بهشت میروند.
فاطمه(س) در خانوادهای که همگی از دانایان، فرزانگان و پرهیزگاران عصر خویش بودند، تحت تربیت و ولایت پدر و مادر و برادر معصومش، دانش آموخت و به حدیث و سنت رسول اکرم(ص) تسلط یافت.
شش ساله بود که پدر بزرگوارش به دستور هارون الرشید، دستگیر و به عراق تبعید و زندانی شد و او به خانه برادر دلسوزش امام رضا(ع) منتقل گردید تا غم دوری پدر را کمتر احساس کند. به سال ۱۸۳ ه.ق ده ساله بود که خبر شهادت پدر را شنید.
او و دیگر فرزندان موسی بن جعفر(ع) به خاطر سختگیریهای شدید عباسیان نسبت به فرزندان امیرالمؤمنین(ع) هرگز نتوانستند در شهادت پدر و پیشوای خویش، مجلس سوگواری برگزار کنند و آشکارا بگریند.
در تمامی این سالها، تنها پناه فاطمه معصومه(س)، برادر مهربانش امام رضا(ع) بوده در پنج سال فتنه و جنگی که از [سال ۱۹۳ ه.ق] بر سر جانشینی هارون بر پا بود،
مدینه بیشترین خسارت را دید و باز هم سختترین فشارهای سیاسی و تنگناهای اقتصادی، متوجه امام رضا(ع) بود، تا مبادا به عنوان امام و جانشین پیامبر(ص) قیام کند و سپاهی گرد آورد.
با به حکومت رسیدن مأمون [به سال ۱۹۸] زندگی برای خانواده موسی بن جعفر(ع) دشوارتر گردید. تا جایی که سرانجام امام رضا(ع) با اکراه، به خواست مأمون تن دادند و جانشینی ظاهری، او را پذیرفتند.
وقتی امام هشتم(ع) را در شعبان ۲۰۰ هجری از مدینه به خراسان میبردند، خانواده خویش را جمع نمود و به آنها فرمود: این آخرین دیدار ماست من دیگر حرم جدّم را نخواهم دید.
و بدین سان، دیگر بار فاطمه معصومه علیهاسلام به رنج دوری عزیزترین کَسِ خویش مبتلا گردید.
حضرت معصومه سلام ا... عليها امام هشتم (ع) را بسيار دوست ميداشت. يکسال فراق برادر را تحمل کرد، ديگر قدرت شکيبايي نداشت!
امام رضا (ع) نيز بيشتر از آن نميتوانست دوري خواهرش را تحمل کند، از اين روي به حضرت معصومه (س) نامه اي نوشت و خواهرش را به خراسان دعوت نمود و آن نامه را توسط پيک مخصوصي به مدينه منوره ارسال کرد.
با دعوتنامه امام هشتم (ع)، حضرت معصومه سلام ا... عليها به شوق ديدار برادر، مدينه را به قصد مرو ترک نمود.
در اين سفر پنج تن از برادران حضرت معصومه (س) به نامهاي: فضل، جعفر، هادي، قاسم و زيد، و تعدادي از برادرزادگان، و تني چند از غلامان و کنيزان، آن حضرت را همراهي ميکردند.
🌸عزيمت به سوي ايران
در سال 200 هجري حضرت رضا (ع) از طرف مامون به مرو دعوت! بلکه فراخوانده شد و به اقامت اجباري در آنجا ناگزير گرديد.
هنگامي که موکب حضرت معصومه سلام ا.. عليها و همراهانش به ساوه رسيد، اهالي ساوه که در آن زمان از دشمنان سرسخت اهل بيت (ع) بودند، به آنها حمله ور شدند و جنگ سختي درگرفت، و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه به شهادت رسيدند.
به عقيده برخي از مورخان امامزادگاني چون سيداسحاق، سيد ابوالرضا و سيدعلي اصغر در ساوه و هارون بن امام کاظم (ع) در اطراف ساوه، جزو همراهان حضرت معصومه سلام ا.. عليها بودند، که به دستور مامون به شهادت رسيده اند.
🔵چگونگي رحلت؟
در اينکه آيا حضرت معصومه عليها السلام به مرگ طبيعي از دنيا رفت يا با شهادت؟ در پاسخ بايد گفت: بيشتر تاريخنويسان تصريح نمودهاند به اين که حضرت معصومه در مسير سفر از مدينه به خراسان وقتي به شهر ساوه رسيدند، بيمار شدند و از آن جا او را به قم آوردند
و پس از 17 روز، در تاريخ دوازدهم ربيع الثاني سال 201 هـ. ق پيش از آنکه چشم مبارکشان به ديدار برادر گراميشان امام هشتم (ع) روشن شود، در قم در ميان اندوه فراوان محبان اهل بيت (ع)، از دنيا رفتند و شيعيان را در ماتم خود به سوگ نشاندند، مردم قم هم با تجليل فراوان، پيکر پاکش را تشييع کردند و او را در باغ بابلان (محل فعلي حرم) به خاک سپردند.
🔵علت بيماري
کمتر کسي به علت بيماري وي اشاره نموده است! آن گونه که در بعضي از روايات و متون تاريخي آمده، هنگامي که کاروان حضرت معصومه عليهاالسلام و همراهانش به ساوه رسيدند، دشمنان خاندان نبوت، به کاروان حمله کردند، هارون بن موسي بن جعفر عليهالسلام (برادر حضرت معصومه عليها السلام) را که سرپرستي کاروان را به عهده داشت، به شهادت رساندند و جمعي را مجروح و مصدو
آذر که خود مردی بت ساز بود از کودکی ساختن و پرستش بت ها را به آن حضرت آموزش می داد و این برای حضرت ابراهیم سوال بزرگی بود که چگونه می توان بتی را پرستش کرد که ساخته ی دست انسان است.حضرت ابراهیم (ع) که به خدای یکتا اعتقاد داشت روزی که مشغول ذکر گفتن در دشتی بود ، حضرت جبرائیل بر او نازل شد و ایشان به پیامبری برگزیده شدند.چندی بعد در شبی که اهالی شهر برای انجام مراسمی به خارج از شهر رفته بودند،حضرت ابراهیم (ع) به بهانه ی بیماری در شهر ماند و به امر خدا وارد بت خانه شد و همه ی بت ها را در هم شکست و تبری را که با خود داشت بر دوش بت بزرگ گذاشت سپس خارج شداز آن جایی که خدمتکار بتکده ایشان را دیده بود،شکستن بت ها را به هارپاگ - وزیر نمرود - گزارش داد و به این ترتیب ابراهیم (ع) را نزد نمرود بردند.علت شکستن بت ها و اهانت به خدایان را سوال کردند.ایشان فرمودند: که کار بت بزرگ است؛نمرود در جواب گفت: بت ها قادر به حرکت نیستند و توانایی انجام کاری را ندارند. در این جا بود که حضرت ابراهیم (ع) گفتند: چگونه خدایانی رامی پرستید که قادر به انجام هیچ کاری نیستند. نمرود که از این پاسخ عصبانی شده بود دستور داد تا آن حضرت را به درون آتشی به بلندی افلاک در میدان شهر بیندازند،تا درسی برای عبرت دیگران باشد.
در آن شب در میان انبوه مردم حضرت ابراهیم (ع) را توسط منجنیقی در آتش انداختند ولی به اذن خداوند آتش بر وی سرد شد و هیزم ها به گلستان تبدیل شدند. او بانگ برآورد: خداوند بزرگ و بکتا خالق دنیا و مخلوقات می باشد،نه می زاید و نه زاده ی کسی است او بی نیاز و یکتاست و همتا و مانندی ندارد و اوست که جان می بخشد و جان می ستاند ...
به دستور نمرود ابراهیم را به زندان می آورند و در آن جا دو زندانی محکوم به مرگ را نمرود یکی را کشت و دیگری را آزاد کرد و گفت: من هستم که می توانم جان دهم و جان بستانم و فردا هم با خدای تو خواهم جنگید.
مختصری از حضرت ابراهیم در قران :
1 ـ «ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از صالحان است. در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور (در برابر حق تسلیم باش او فرمان پروردگار را از جان و دل پذیرفت) و گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.»#بقره : 13 و 131
2 ـ «خداوند وسیله رشد و هدایت او را از قبل به او داده و از (شایستگی) او آگاه بود.»#انبیاء : 51
3 ـ «او کسی است که روی دل را به پاکی و خلوص متوجه خدا کرد و هرگز شرک نورزید.»# انعام : 79
4 ـ «او کسی است که دلش به یاد خدا قوی و مطمئن شده و به همین جهت به ملکوتی که خدا از آسمان ها و زمین نشانش داد، ایمان آورد و یقین کرد.»# بقره : 260 ؛ انعام : 75
5 ـ «خداوند او را خلیل خود خوانده است.»# نساء : 125
6 ـ «خداوند رحمت و برکات خود را بر او و اهل بیتش ارزانی داشت و او را به وفاداری ستود.» نجم : 37
7 ـ «او بسیار بردبار، دلسوز و بازگشت کننده (به سوی خدا) بود.»# هود : 75
8 ـ «او به تنهایی امتی خداپرست و حنیف بود و هرگز شرک نورزید و همواره شکرگزار نعمت های خدابود و خدا او را برگزید و به راه راست هدایتش نمود و به او اجر دنیوی داد و او در آخرت از صالحان است.» نحل : 125 ـ 121
9 ـ «او پیغمبری صدیق بود.»#مریم : 41
10 ـ «او از بندگان مؤمن و از نیکوکاران بود و خداوند به او سلام فرستاده است.» #صافات : 83
11 ـ «او از نیرو و بصیرت خاص برخوردار بود و خداوند با یاد قیامت او را (از بندگان) خالص و مخلص گردانیده است.»# ص : 45 و 46
12 ـ «خداوند او را به شکل های گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش ها برآمد و به همین جهت خداوند او را «امام» قرار داد.»# بقره : 124
13 ـ «او یکی از پنج پیغمبری است که اولو العزم و صاحب شریعت بودند.»#شوری : 13 ؛ احزاب : 7
14 ـ «او کلمه توحید را کلمه پاینده در میان نسل خود قرار داد.»# زخرف : 28
15 ـ «خداوند کتاب و نبوت را در ذریّه او قرار داد.»# حدید : 26
16 ـ «خداوند برای او در میان آیندگان لسان صدق (نام نیک) قرار داده است.»#مریم : 41 ؛ شعرا : 84
17 ـ «او در قرآن به عنوان نماد مبارزه با بت پرستی و الگو و اسوه نیکو برای مؤمنان و امت اسلام معرفی گردیده است.»#ممتحنه : 4 و 6
مختصری از حضرت ابراهیم ع در تورات :
1 ـ او دارای اموال، گله و رمه های فراوان بوده است.# سفر پیدایش 13: 1 ـ 8
2 ـ از مهم ترین کارهای ابراهیم علیه السلام ساختن مذابح و تقدیم قربانی سوختنی به درگاه خدا بوده است.#همان 12: 7 و 8، 13: 18
3 ـ خداوند با او عهد کرده که سرزمین کنعان (فلسطین) را به او و نسلش ببخشد و نیز با او عهد کرده که وی پدر امت های بسیار باشد.
🔵چرا حضرت معصومه ازدواج نکردند؟
پرسشی که در مورد زندگانی حضرت معصومه (س) مطرح میشود، این است که با اینکه سنت ازدواج از مستحبات مؤکد اسلامی است، چرا آن حضرت ازدواج نکرد؟
لازم به ذکر است که نه تنها حضرت معصومه(س) ازدواج نکرد، بلکه طبق گواهی برخی منابع، دختران امام کاظم (ع) هیچکدام ازدواج نکردهاند.
احتمالات و نظریات مختلفی برای ازدواج نکردن آن حضرت بیان شده است👇👇👇
1⃣ وصیت موسی بن جعفر(ع)
در برخی از منابع آمده است که امام کاظم (ع) وصیت کردهاند که دخترانشان بعد از ایشان ازدواج نکنند! و زمینه ازدواج نیز تنها برای یکی از آنان به نام «امسلمه» در مصر فراهم شد.
قصه ابراهیم علیه السلام در تورات
داستان زندگی ابراهیم خلیل علیه السلام در تورات موجود هم، مفصل در فصل 11 ـ 25 از سفر پیدایش بیان شده است. اما چقدر فرق است میان ابراهیمِ تورات و ابراهیمِ قرآن.
از مجموع قصه ابراهیم علیه السلام در تورات چنین استفاده می شود که او مردی ثروتمند ـ و شاید ثروتمندترین فرد زمان خود#گر چه داشتن اموال و ثروت زیاد فی نفسه عیب نیست، اما ذکر این نوع مسائل به خصوص به آن نحوی که در تورات آمده ـ صرف نظر از صحّت و سقم آن ـ در شأن و منزلت شخصیتی مثل ابراهیم علیه السلام نیست. قرآن هم این مسایل را در مورد ایشان و سایر پیامبران ذکر نکرده است.ـ اهل دنیا بود و تمام همّ و غم او این بود که بتواند از خدا به نفع خود و نسلش عهد و امتیاز بگیرد و نیز مذبحی بسازد و برای خدا قربانی سوختنی تقدیم نماید!
این در حالی است که تورات کنونی چیزی از پیامبری و تلاش ابراهیم خلیل علیه السلام برای حاکم کردن توحید در زندگی بشر و مبارزه اش با بت پرستی و خلوص و بندگی وی در برابر خداوند و دیگر فضایل و مناقب ایشان مطرح نکرده است.
در تورات موجود اسم پدر ابراهیم علیه السلام «تارح»#سفر پیدایش 11: 25 و 30#و در قرآن «آزر» به عنوان «اب» (پدر) ابراهیم علیه السلام مطرح شده است.#انعام : 74
به همین دلیل برخی از معاندین، بر قرآن اشکال گرفته و گفته اند نام پدر ابراهیم علیه السلام آزر نیست و آن چه قرآن در این زمینه ذکر کرده، اشتباه و نادرست است.
برای جواب این اشکال مفسران و علمای اسلام مطالبی را مطرح کرده اند؛ از جمله «فخر رازی» و «بیضاوی»و مفسران شیعه اصل این مطلب را که پدر ابراهیم علیه السلام «آزر» باشد، قبول ندارند؛ زیرا طبق صریح برخی آیات قرآن، آزر بت پرست است.# انعام : 74
در حالی که بر اساس اصل مسلّم کلامی، در نزد «شیعه امامیه»، پدران انبیا نباید به شرک آلوده باشند، و حتی اتّصاف پدران انبیا به صفاتی که موجب پستی و دنائت است هم جایز نیست. علاوه بر دلایل عقلی (که در علم کلام ذکر شده) دلایل نقلی هم داریم که مشرک بودن پدران انبیا (و در بحث ما خصوص شرک پدر ابراهیم خلیل علیه السلام ) را نفی می کند:
از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: «نقلنی اللّه فی اصلاب الطاهرین إلی أرحام المطهّرات لم یدّنسنی بدنس الجاهلیّة»«خداوند مرا از اصلاب مردان پاک به رحم های زن های پاک منتقل کرده و هرگز به آلودگی های جاهلیت (از قبیل شرک و بت پرستی) آلوده ام نساخت.»
از این که پیامبر گرامی اسلام ـ که خود از نسل ابراهیم علیه السلام است ـ فرموده خداوند او را از اصلاب مردان پاک انتقال داده و هرگز او را به شرک و بت پرستی آلوده نکرده است، استفاده می شود که در میان پدران آن حضرت (پدر ابراهیم علیه السلام از اجداد پیامبر اسلام است) کسی کافر و مشرک نبوده است؛ چرا که همه آن ها را به طهارت وصف کرده و قرآن مشرکان و بت پرستان را پلید و نجس می داند: إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ .#توبه : 28.
علاوه بر این در تفسیر این آیه: وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدِینَ .#شعراء : 219«و (نیز) حرکت تو را در میان سجده کنندگان (می بیند)» روایاتی از طریق اهل سنت و شیعه رسیده که این مطلب (مشرک نبودن پدر ابراهیم خلیل) را تأیید می کند:
از پیامبر مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده که در تفسیر و تأویل آیه فوق فرمود:
«لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلی أرحام الطاهرات»«همواره از اصلاب مردان پاک به ارحام زن های پاک منتقل می شدم.»
قریب به این مضمون رویات متعددی نقل شده است.
بنابراین، «آزر» نمی تواند پدر ابراهیم علیه السلام باشد. اما این که در قرآن آزر به عنوان «اب» (پدر) ابراهیم مطرح شده: «وَ اِذْ قالَ إِبْراهِیمَ لاِءَبِیهِ آزَر» باید گفت که «اب» اعم است از «والد» چرا که «والده والده» کسی است که انسان از او متولد می گردد (یعنی به پدر و مادر حقیقی والده والده گفته می شود)، اما «اب» به پدر، مربی و معلم، جدّ مادری و عمو هم اطلاق می شود،و تنها اختصاص به پدر (پدر حقیقی) ندارد.
در قرآن هم از «عمو» تعبیر به «اب» شده است، آن جا که فرزندان یعقوب علیه السلام در جواب پرسش او که «بعد از من چه چیزی را پرستش می کنید؟» گفتند:
نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً .# بقره : 133
«خدای تو و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق که خدای یگانه است را می پرستیم.»
در این آیه «اسماعیل» به عنوان پدر (ابِ) یعقوب علیه السلام مطرح شده، درحالی که اسماعیل عموی یعقوب است. بنابراین، ممکن است آزر عمو و یا جدّ مادری ابراهیم خلیل علیه السلام بوده باشد نه پدر حقیقی او.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که در مورد عمویش عباس که در جنگ بدر اسیر شده بود چنین فرمود: «ردَّوا علیّ أبی»؛ «پدرم را به من برگردانید».
بنابراین اطلاق «اب» بر عمو، در لغت و در استعمالات عرفی، یک امر شایع و رایج بوده است.
مرحوم علامه طباطبایی در یک تحقیق ارزشمند، از آیات قرآن استفاده کرده که آزر پدر حقیقی ابراهیم علیه السلام نبوده است. وی می گوید: تا مدتی که ابراهیم علیه السلام در اور کلدانیان بود، برای پدرش چنین دعا و استغفار می کند:
وَ اغْفِرْ لاِءَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّینَ ؛#شعراء : 86
«و پدرم را بیامرز که او از گمراهان بود».
اما بعد از این که برایش روشن شد که او دشمن خداست از او تبرّی جست:
وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لاِءَبِیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ؛# توبه : 114
«و استغفار ابراهیم برای پدرش فقط به خاطر وعده ای بود که به او داده بود؛ اما هنگامی که برایش روشن شد که وی دشمن خداست از او بیزاری جست.»
3⃣ اختناق دوران عباسیان
منبع دیگری در این باره مینویسد: «علت ازدواج نکردن دختران موسی بن جعفر (ع) به شرایط اجتماعی حساس و پیچیده آن زمان بازگشت دارد. در آن دوران عباسیان بر علویان بسیار سخت میگرفتند. همین شرایط موجب شد تا زمینه ازدواج آنان فراهم نشود.»
اختناق هارونالرشید و وجود خفقان در آن دوران، چنان شدید بود که حتی کسی جرئت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر(ع) مراجعه کند،
تا چه رسد به اینکه به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر(ع) داشته باشد.
بنابراین علت عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او، وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد احدی جرئت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد.
از طرف دیگر، زندانیشدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا (ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.
بنابراین علت عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او، وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد احدی جرئت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد.
از طرف دیگر، زندانیشدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا (ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.
🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌺🌺🌺🌺🌺🌹
سلام بر مهدی یاوران
🍀دشمن شناسی🍀
🍀موضوع:
🌹جنگ نرم🌹
🍀 جناب محقق سعید🍀
🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌺🌺🌺🌺🌺🌹
👇👇👇👇
الحَمْدُ لِلّٰه الَذي جَعَلَنا مِنَ المُتمَسٍّکین بِولاية مُولٰانا امیرالمُؤمِنین عَلی بنِ اَبی طالب عَلیْه السَّلام و الائمَة المَعْصومْين عَلیْهم السَّلام
سلام خدمت تمام بزرگواران
مبحث امشب در مورد جنگ نرم هست
و سعی میکنم انشاءالله کامل و از جهت های مختلف بهش بپردازیم
من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم میزنیم؛ اینجوری نیست؛ منتها نوع شمشیرِ امروز و نوع میدانِ امروز با نوع میدانِ آن سالهای اوّل تفاوت دارد؛ ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و ارادهها دارند با هم میجنگند. امروز ما خیلی احتیاج داریم به ابزارهای مؤثّر و تأثیرگذار؛
تعریف جنگ نرم:
جان كالينز تئوريسين دانشگاه ملي جنگ آمريكا جنگ نرم اینگونه تعریف کرده است : استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن، براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري مي شود.
تعریف جنگ نرم در آيين رزمي ارتش ايالات متحده آمریکا :
جنگ نرم، استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تاثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بي طرف و يا گروههاي دوست است به نحوي كه براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي پشتيبان باشد.
بنابراين جنگ نرم را مي توان اینگونه تعریف کرد که اقدامات نرم رواني و تبليغاتی رسانه ها كه جامعه هدف را بدون درگيري و استفاده از زور به شكست وا مي دارد
به عبارت دیگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسياري در علوم سياسي و نظامي مي باشد.
در علوم نظامي از واژه هايي مانند جنگ رواني يا عمليات رواني استفاده مي شود و در علوم سياسي مي توان به واژه هايي چون براندازي نرم، تهديد نرم، انقلاب مخملين و اخيراً به واژه انقلاب رنگين اشاره كرد.
در تمامي اصطلاحات بالا هدف مشترك تحميل اراده گروهي بر گروه ديگر با استفاده از راه هاي غیر نظامي است.
امروزه جنگ ها شکل های مختلفی به خود گرفته اند از جمله جنگ نرم که شامل اقدامات روانی و تبلیغاتی می شود که هدف آن جامعه یا گروه خاصی است و عمده تفاوت آن با جنگ سخت عدم استفاده از سلاح های نظامی می باشد
زیرا در جنگ نرم از سلاح های تبلیغاتی استفاده می شود.
به تعبیر دیگر جنگ نرم استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن است، به منظور تاثیر گذاری بر عقاید ، فرهنگ ، سیاست ، احساسات ، تمایلات ، رفتار و مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی می شود است.
جنگ ها تا سال ۱۹۴۵ میلادی غالبا جنگ سخت بود.
بعد از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دوره ای جدید از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به جنگ سرد مشهور شد.
جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز میکردند.
جنگ های نرم مسئله ی تازه ای نیست و از سابقه ی تاریخی برخوردار است.
به این صورت که در ابتدا چهره ی ساده ای داشته مثلا شایعه پراکنی و دروغ پردازی
اما با گذشت زمان و تحولات و پیچیدگی های روز افزون اجتماعی، این رویکرد نیز پیشرفت نموده و از پیچیدگی های بیشتری برخوردار شده است.
بعضی از اهداف استفاده از جنگ نرم :
تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراستژیکی
کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن
حذف و یا مهار نظام های مخالف در برابر نظام تحمیل کننده جنگ نرم
ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در جامعه هدف
همسو کردن کشورهای هدف با سیاست های کشور تحمیل کننده جنگ نرم
فرصت سازی اقتصادی برای کشور تحمیل کننده جنگ نرم
مهار بیداری فکری جامعه هدف
مهم ترین اهداف جنگ نرم
👇👇👇👇
۱- تضعیف فرهنگي یک جامعه در جهت تأثيرگذاري شديد بر افكار عمومي مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رساني هدفمند و كنترل شده .
۲- تضعیف سياسي کشور مورد نظر به منظور ناكارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخريب و سياه نمايي اركان آن نظام.
۳- ايجاد رعب و وحشت در مواردی همچون فقر جنگ يا قدرت خارجي سركوبگر .
۴- اختلاف افكني در میان مردم و برانگيختن اختلاف ميان مقام هاي نظامي و سياسي كشور .
۵- ارائه روحيه ياس و نااميدي در اجتماع به جاي نشاط اجتماعي و احساس بالندگي از پيشرفت هاي كشور.
۶- بي تفاوت كردن نسل جوان به مسائل مهم كشور.
۷- كاهش روحيه و كارآيي در ميان نظاميان و ايجاد اختلاف ميان شاخه هاي مختلف نظامي و امنيتي.
۸- ايجاد اختلاف در سامانه هاي كنترلي و ارتباطي كشور هدف.
۹- تبليغات سياه به وسيله شايعه پراكني و جوسازي از راه پخش شب نام
- حضرت رضا (ع) فرموده است: «پاداش زیارت او بهشت است» و نیز فرمود: «کسی که مرقد مطهر حضرت معصومه (ع) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است.»
نکته قابل توجه اینکه متن زیارتنامه حضرت معصومه (ع) را امام رضا (ع) به سعداشعری آموخته است.