eitaa logo
انتی صهیونیست
88 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
203 ویدیو
98 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠مطلب سوم 6- با آن‌که هرتزل بعد از کنگره سال 1897 تا زمان مرگش در سال 1904 از برنامه‌های خود دست شست، اما آشر گینزبرگهمچنان برعقیده خود مبنی بر خلق روحیه‌ی یورش استوار بود و در این راه تلاش می‌کرد. روحیه‌ی یورش یعنی خونریزی و آدمکشی و ویرانی و تشکیل هیأت‌های محرمانه و اموری از این دست. او برای تحقق بخشیدن به اهداف خود دو کتاب نوشت و سازمان بنی موسی را به وجود آورد. هدف از تشکیل این سازمان آن بود که سالانه شماری از جوانان یهودی را بر اساس روحیه و عقاید خود تربیت و فارغ التحصیل کند. و وایزمن یکی از افرادی بود که در زمره‌ی شاگردان گینزبرگ درآمد. 7- برای روشن شدن تفاوت میان گینزبرگ و هرتزل، می‌گوییم که فرد اخیر پس از نوشتن کتاب دولت یهود و برگزار کردن کنگره 1897، برنامه خود را بر پایه دو نکته استوار کرد: الف. مهاجرت گسترده و دامنه‌دار ب. به دست آوردن سرزمینی که یهودیان در آن آزاد باشند. از این‌رو، در آغاز با این موضوع که سرزمین مورد نظر در آرژانتین باشد یا در شرق آفریقا مخالفتی نکرد، اما بعداً از این نظر خود منصرف شد و به فلسطین چسبید؛ زیرا، یهودیان روسیه به او حمله کردند و فقط خواستار فلسطین شدند و نه هیچ جای دیگر. بنابراین، هرتزل یا می‌بایست به خواسته آنها تن بدهد و یا استعفا کند. ولی او شق اول را برگزید. در اثنای کنگره، خانمی یهودی به هرتزل نزدیک شد و به او که از پشت تریبون پایین می‌آمد خائن خطاب کرد. به احتمال زیاد این خانم از سوی گروهی که وایزمن جوان رهبری آنان را در کنگره به عهده داشت، تحریک شده بود. عقیده‌ی وایزمن آمیخته‌ای بود از نظریه گینزبرگ و هرتزل. روحیه‌ی یورش را از احد هاعام گرفته بود و مهاجرت گسترده و به دست آوردن سرزمین را از هرتزل. نخستین کسی که بذر این عقاید را پس از جنگ جهانی اول در فلسطین افشاندژابوتینسکی استاد مناخیم بگین و اشترن و دیگر کسانی بود که در کارگاه ترور و خون و ویرانی کار می‌کنند. 8- عملیات تروریستی یهود از سال 1942 به بعد در فلسطین و پیدایش سازمان ملی نظامی ( ایرگون زوای لئومی ) به ریاست تروریست و سفاک مشهور مناخیم بگین و شاخه منشعب شده از این باند به ریاست اشترن خون آشام، همه‌ی اینها با برنامه احد هاعام کاملاً انطباق و هم‌خوانی دارند. کشتارهای وحشیانه‌ای که این تیره‌بخت‌ها در سال 1948 به راه انداختند، و نیز تمام قتل‌عام‌های دیگری که پس از کشتار دیر یاسین و طبریا و ناصرالدین (1948) به وقوع پیوست از همین روحیه نشأت می‌گیرند. کشتارهای وادی عربه (1950)، قتل عام شرفات (1951)، کشتارهای عید میلاد در منطقه بیت لحم (1952)، قتل عام قبیه (1953)، اقدامات ویرانگرانه در نحالین (1954)، قتل عام کودکان در وادی فوکین و دیر ایوب (1954)، یورش وحشیانه به غزه (1956) و کشتار هولناک کفر قاسم در آخر همین سال و در شب هجوم سه جانبه به سینا، سپس تجاوز یهودی‌ها به روستای التوافیق (1960)، تجاوز به روستای النقیب (1962)، تکرار تجاوز به روستاهای المثلث و سرانجام تجاوز به اردن و سوریه، همه و همه حامل روحی واحد و نشأت گرفته از عقیده‌ی احد هاعام است. 9- در این‌جا نکته بسیار مهمی وجود دارد و آن این است که در دوران قیمومت تا سال 1948 آژانس یهود و پس از آن اسرائیل – که هر دو پشت و روی یک سکه اند – همواره در پشت حوادث ناشی از برنامه‌ی ترور و ایجاد وحشت قرار داشته و مجری این برنامه بوده‌اند. وسیع‌ترین این قتل‌عام‌ها که از روی حقیقت مذکور پرده برمی‌دارد، کشتار کفر قاسم است. این روح در پیکر سازمان‌های صهیونیستی جریان داشت و زمانی که این سازمان‌ها به اسرائیل مبدل یا در آن جذب و ادغام شدند، عقاید وحشیانه به سمت اهداف خود به حرکت در آمدند و در این راستا از سوی سازمان بزرگ یا همان به اصطلاح اسرائیل حمایت و پشتیبانی می‌شدند. 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
💠 مطلب چهارم ✅ احد هاعام کیست؟ احد هاعام که شهرت او به این نام مستعار نام حقیقی‌اش – آشر گینزبرگ – را تحت‌الشعاع خود قرار داده است، در شهراودسا (واقع در ساحل دریای سیاه در منطقه اوکراین که از قرن‌ها پیش یکی از پایگاه‌های خشونت ترور یهود بوده است) نشو و نما یافت. در سال 1856، یعنی چهار سال پیش از تولدهرتزل به دنیا آمد و در سال 1927، بیست و سه سال پس از مرگ هرتزل (1904)، در تل آویو درگذشت. زمانی که او مشغول فعالیت در نهضت یهودی شد، جذب گرایی – یکی شدن یهودیان هر کشور با مردم آن سرزمین از لحاظ زبان و فرهنگ و اهداف و گرایش‌ها و منحصر شدن زبان عبری در نماز و نیایش – رواج داشت. سپس این گرایش مطرود شد و در معرض حملات پراکنده و ممتدی قرار گرفت. اما هرتزل در آغاز جذب‌گرا بود ولی پس از محاکمه‌ی یهودی خائن،دریفوس، به صهیونیسم سیاسی روی آورد. احد هاعام با مقالات عمیق خود جریان روسی را زیر سیطره و نفوذ خویش درآورد و نیروی جذب کننده‌ی جوانان افزایش یافت. پس از مرگ هرتزل، منزلت احد هاعام روز به روز بیشتر شد و در تأثیرگذاری و جذب افراد، جای دلباختگان صهیون را گرفت. یکی دیگر از متفکران یهودی معاصر احد هاعام که او نیز اهل اودسا و در جهت بخشی به یهودیان مؤثر بود، دکتر لئون پینسکر  است. این اندیشمند یهودی که تحت تأثیر اصطلاحات تزار الکساندر دوم (1855-1881) قرار داشت، معتقد به پذیرفتن فرهنگ روسی و نهادن آن به جای زبانیدیش در شرق و جنوب اروپا بود (یدیش زبانی است آمیخته که بیشتر آن را عبری و آلمانی تشکیل می‌دهد، نظیر این کلمه در زبان انگلیسی جویش است). بدین ترتیب زبان روسی جای یدیش و نیز جای زبان عبری را گرفت. این گرایش پینسکر به ایده‌ی جذب، زمینه‌اش در آلمان فراهم بود چرا که در این کشور جذب صورت می‌گیرد و زبان عبری در نمازها و آیین‌های دینی محدود می‌شود. اما بعد از کشته شدن تزار در سال 1881، که یهودیان متهم به ترور او بودند، و به دنبال سخت‌گیری حکومت تزاری نسبت به یهودیان، پینسکر از برنامه خود و دعوت به یهودیت کاملاً عقب‌نشینی نمود؛ چنان که 23 سال بعد هرتزل نیز به دنبال محاکمه‌ی دریفوس چنین کرد. 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
💠 مطلب پنجم در سال 1882 پینسکر کتابی تحت عنوان «خود آزادی» نوشت و در آن از یهودیان خواست تا پیش از آن که خواهان ایجاد یک وطن مادی باشند، به خود آیند و از خواب غفلت بیدار شوند. او با انتخاب فلسطین به عنوان کشور یهود مخالف بود؛ زیرا عقیده داشت که برای این منظور باید زمینی انتخاب شود که خالی از سکنه بوده و بر سر آن درگیری و نزاعی نباشد و در امنیت به سر برد و دستیابی به آن آسان و ساده و بدون توسل به زور و خشونت صورت گیرد. وی خواهان تشکیل یک کنگره عمومی برای بحث و بررسی این اصل شد. کتاب پینسکر بازتاب گسترده‌ای داشت، اما به برداشتن گام‌های عملی نینجامید. پس از آن پینسکر در حاشیه‌ی این نمایش قرار گرفت ولیاحد هاعام در راه خود باقی ماند و به روش خویش ادامه داد. کنگره‌ی پیشنهادی پینسکر برگزار نشد، در حالی که نقشه‌ی وی از این پیشنهاد آن بود که این کنگره به پیدایش یک مؤسسه بزرگ بینجامد که وظیفه آن جمع‌آوری پول و پیداکردن سرزمین مناسب برای یهودیان باشد و سپس مسئوولیت طرح را طرف‌های بین‌المللی به عهده گیرند. این تعبیری پیچیده و توضیح آن دشوار است. پینسکر و هرتزل در این موضوع اتفاق نظر دارند که سرزمین مورد نظر تحت کفالت و ضمانت بین‌المللی قرار داشته باشد. وجود احد هاعام لبریز از روح تلمود است. از مطالعه‌ی تمام تحقیقات کتاب‌های یهودی به این واقعیت دست می‌یابیم که کلیه‌ی یهودیان سرشناس در حرکت یهودی از فرق سر تا نوک پا تلمودی بوده‌اند و تلمودسرچشمه‌ی روحیه‌ی هرگونه ویرانگری است. هر خانه‌ی یهودی که تلمود در آن باشد آکنده از سنت‌ها و گرایش‌های تلمودی است. در چنین خانه‌ای تورات چندان رنگی ندارد. زمانی که خواننده‌ای کتاب پروتکل‌های دانشوران صهیون را می‌خواند به درستی این گفته بیشتر پی می‌برد و در خواهد یافت که چرا نویسنده پروتکل‌ها از غیر یهود با واژه‌های حیوانات یا چهارپا تعبیر کرده است. احد هاعام شغل بازرگانی داشت. او نماینده شرکت یهودی وسوتزکی بود. این شرکت بزرگترین شرکت چاپ در اودسا بود که در خارج نیز برای خود شعبه‌هایی داشت. با رشد و توسعه‌ی شعب خارجی شرکت، مسئوولیت اداره‌ی امور آنها در لندن به احد هاعام سپرده شد. معلوم نیست که آیا این تجارت شغل واقعی او بوده یا وی به عنوان پوششی برای فعالیت‌های مخفی خود از آن استفاده می‌کرده است؟ مدت‌ها پیش از آن‌که احد هاعام به لندن برود با وایزمن ارتباط داشت و نقطه‌ی شروع این ارتباط زمانی بود که وایزمن در آلمان درس می‌خواند. وایزمن در سال 1894، یعنی زمانی که هرتزل در محاکمه‌های دریفوس خائن در پاریس حاضر می‌شد، از پینسک روسیه به آلمان رفت. وی زمانی که خاطراتش را در آلمان می‌نوشته است، از استاد معنوی و روحی خود به ایجاز و اختصار سخن می‌گوید و تنها زمانی درباره‌ی او داد سخن می‌دهد که در سال 6-1905 در لندن با احد هاعام تجدید دیدار می‌کند. این دو نفر با هم 21 سال تفاوت سنی داشتند. ✅ منبع: عجاج نویهض (1387)، پروتکل‌های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، چاپ پنجم (1387). 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
💠 مطلب پنجم در سال 1882 پینسکر کتابی تحت عنوان «خود آزادی» نوشت و در آن از یهودیان خواست تا پیش از آن که خواهان ایجاد یک وطن مادی باشند، به خود آیند و از خواب غفلت بیدار شوند. او با انتخاب فلسطین به عنوان کشور یهود مخالف بود؛ زیرا عقیده داشت که برای این منظور باید زمینی انتخاب شود که خالی از سکنه بوده و بر سر آن درگیری و نزاعی نباشد و در امنیت به سر برد و دستیابی به آن آسان و ساده و بدون توسل به زور و خشونت صورت گیرد. وی خواهان تشکیل یک کنگره عمومی برای بحث و بررسی این اصل شد. کتاب پینسکر بازتاب گسترده‌ای داشت، اما به برداشتن گام‌های عملی نینجامید. پس از آن پینسکر در حاشیه‌ی این نمایش قرار گرفت ولیاحد هاعام در راه خود باقی ماند و به روش خویش ادامه داد. کنگره‌ی پیشنهادی پینسکر برگزار نشد، در حالی که نقشه‌ی وی از این پیشنهاد آن بود که این کنگره به پیدایش یک مؤسسه بزرگ بینجامد که وظیفه آن جمع‌آوری پول و پیداکردن سرزمین مناسب برای یهودیان باشد و سپس مسئوولیت طرح را طرف‌های بین‌المللی به عهده گیرند. این تعبیری پیچیده و توضیح آن دشوار است. پینسکر و هرتزل در این موضوع اتفاق نظر دارند که سرزمین مورد نظر تحت کفالت و ضمانت بین‌المللی قرار داشته باشد. وجود احد هاعام لبریز از روح تلمود است. از مطالعه‌ی تمام تحقیقات کتاب‌های یهودی به این واقعیت دست می‌یابیم که کلیه‌ی یهودیان سرشناس در حرکت یهودی از فرق سر تا نوک پا تلمودی بوده‌اند و تلمودسرچشمه‌ی روحیه‌ی هرگونه ویرانگری است. هر خانه‌ی یهودی که تلمود در آن باشد آکنده از سنت‌ها و گرایش‌های تلمودی است. در چنین خانه‌ای تورات چندان رنگی ندارد. زمانی که خواننده‌ای کتاب پروتکل‌های دانشوران صهیون را می‌خواند به درستی این گفته بیشتر پی می‌برد و در خواهد یافت که چرا نویسنده پروتکل‌ها از غیر یهود با واژه‌های حیوانات یا چهارپا تعبیر کرده است. احد هاعام شغل بازرگانی داشت. او نماینده شرکت یهودی وسوتزکی بود. این شرکت بزرگترین شرکت چاپ در اودسا بود که در خارج نیز برای خود شعبه‌هایی داشت. با رشد و توسعه‌ی شعب خارجی شرکت، مسئوولیت اداره‌ی امور آنها در لندن به احد هاعام سپرده شد. معلوم نیست که آیا این تجارت شغل واقعی او بوده یا وی به عنوان پوششی برای فعالیت‌های مخفی خود از آن استفاده می‌کرده است؟ مدت‌ها پیش از آن‌که احد هاعام به لندن برود با وایزمن ارتباط داشت و نقطه‌ی شروع این ارتباط زمانی بود که وایزمن در آلمان درس می‌خواند. وایزمن در سال 1894، یعنی زمانی که هرتزل در محاکمه‌های دریفوس خائن در پاریس حاضر می‌شد، از پینسک روسیه به آلمان رفت. وی زمانی که خاطراتش را در آلمان می‌نوشته است، از استاد معنوی و روحی خود به ایجاز و اختصار سخن می‌گوید و تنها زمانی درباره‌ی او داد سخن می‌دهد که در سال 6-1905 در لندن با احد هاعام تجدید دیدار می‌کند. این دو نفر با هم 21 سال تفاوت سنی داشتند. ✅ منبع: عجاج نویهض (1387)، پروتکل‌های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، چاپ پنجم (1387). 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
💠 مطلب ششم دفاع وایزمن از احد هاعام در سال 1948 که وایزمن خاطراتش را نوشت وظیفه‌ی خود دید تا حق احد هاعام را نیز ادا کند، اما نه به لحاظ حقی که استاد بر شاگردش دارد و شاگرد باید آن را ادا نماید، بلکه منظورش دفاع از احد هاعام در برابر این اتهام بود که او نویسنده‌ی پروتکل‌های دانشوران صهیون است. وایزمن می‌بایست این اتهام را دفع کند؛ زیرا سزاوار نیست که شاگرد در کتاب خاطرات خود به این موضوع اشاره‌ای نکند، وگرنه مردم می‌گفتند که خالی بودن خاطرات از نفی چنین اتهام بزرگی نسبت به احد هاعام به منزله‌ی سکوتی می‌باشد که متضمن مفهوم اثبات است. چاره‌ی دیگری نبود. زمانی که وایزمن خاطرات خود را نوشت بیست و یک سال از مرگ احد هاعام در تل‌آویو می گذشت. در این‌جا توصیفی را که وایزمن از استاد خود کرده است گاه به ایجاز و در مواردی به طور کامل نقل می‌کنیم: 1- او انسانی نرم‌خو، مهربان، انزواطلب و فروتن بود. از خودنمایی بدش می‌آمد و به همین دلیل نام مستعار احد هاعام، به معنای یکی از مردم را برای خود برگزید. 2- متفکری ژرف‌اندیش بود و در قضایا و مسائل به جزئیات اعتنا نمی‌ورزید، بلکه آنچه برایش اهمیت داشت اصول و مبانی و اهداف بود. 3- هدف او انتقاد، سازگاری و اصلاح نهضتصهیونیسم بود. همان‌طور که گرایش‌هایدلباختگان صهیون را نقد کرد، هرتزل و پیشنهاد بریتانیا در مورد «اوگاندا» را نیز به باد انتقاد گرفت. عباراتش موجز، زبانش نو و دست اول و سبکش جذاب و دلرباست، از همان زمان که شروع به نوشتن و نشر اندیشه‌های خود کرد خوانندگان به او روی آوردند و به گفته‌هایش توجه نشان دادند. 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
✅ مطلب هفتم (احد هاعام تئوریسن دکترین خشونت یهودی و نویسنده پروتکل‌های صهیون) وایزمن اعتراف می‌کند وایزمن می‌بایست در حد توان از استاد خود دفاع کند، این نکته نیز بر او که اینک نوشتن خاطرات خود را به پایان برده بود – 1948 – پوشیده نبود که جهان به صحت محتویات پروتکل‌ها قانع شده و شکی برایش باقی نمانده است که این برنامه‌ای است از سوی یهودیت جهانی. با این حال، وایزمن بی‌پروا جانب انکار و استهزا را گرفت. اما در این راستا به قول معروف از چاله درآمد و در چاه افتاد؛ زیرا اعتراف کرد که این توطئه یک توطئه‌ی پلیدیهودی برای سلطه بر جهان است. یاد کردن از این توطئه با صفت «پلید» و این اعتراف وایزمن به هرگونه بحث و مجادله‌ای پیرامون این نکته‌ی مهم پایان داد، به طوری که از حال به بعد دیگر جای هیچ بحثی در این زمینه باقی نمی‌ماند. برای جهان مهم نیست که استاد او، آشر گینزبرگ نویسنده‌ی پروتکل‌ها باشد یا هر یهودی دیگری هم‌سنگ و هم‌طراز او. حتی برای جهان اهمیتی ندارد که نیروهای شر و پلیدی از این قماش گرد هم آیند و با استمداد از تلمود خود را برای عملی ساختن وحشتناک‌ترین طرحی که به یک اندیشه اهریمنی خطور می‌کند آماده سازند: <<طرح سلطه‌ی یهود بر تمامی جهان پس از نابود کردن مسیحیت و پایان دادن به قلمرو پاپ و اسلام از طریق استانبول و برقرار کردن سلطنت داودی در اروپا و فلسطین.>> آری، جهان به این موضوع اهمیتی نمی‌دهد؛ زیرا در دنیای امروز که بیش از هفت میلیارد نفر جمعیت و ده‌ها دین آسمانی و غیرآسمانی در آن وجود دارد و تکنولوژی و تمدن و علم و عقل و تاریخ تماماً از آن ایشان است و کره‌ی زمین را در قبضه‌ی خود دارند، یهودیت جهانی به کمک مشتی یهود که قطره‌ی کوچکی هستند در این اقیانوس بشری، نمی‌تواند به این هدف دست یابد. بگذار این عده در گمراهی خود سرگردان باشند. یهودیت جهانی در پروتکل‌ها پیش‌بینی کرده است که طی صد سال – از 1897 به بعد – برنامه‌اش به اتمام خواهد رسید. حال آن‌که کاروان انقلاب‌های بشری که از آغاز این قرن به حرکت در آمده و همچنان پیش می‌رود – هر اندازه هم دست پنهان و لعنتی یهودیت جهانی سعی کند برای جهان مشکلاتی از قبیل جنگ و بحران به وجود آورد – بزودی شیره‌ی جان یهودیت جهانی را خواهید کشید و بتدریج آن را عقیم خواهد کرد. یهودیت جهانی با دوازده الی چهارده میلیون یهود هرگز نخواهد توانست جریان قافله‌ی بشری را در کام خود فرو برد. 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
✅ مطلب هشتم ✍آنچه برای جهان اهمیت دارد اینهاست: 💠1- چرا احد هاعام و وایزمن و دیگر همپالکی‌های آنها محتوای پروتکل‌ها را تقبیح نکردند؟ 💠2- چرا این دو نفر از پروتکل‌ها تبری نجسته‌اند؟ 💠3- نویسنده‌ی پروتکل‌ها یکی از مغزهای بزرگ یهود است و ماهیت او بر وایزمن پوشیده نیست. پس چرا وایزمن نخواسته است این مغز را معرفی و دقیقاً او را مشخص کند؟ چه کسی باور می‌کند که وایزمن صاحب این مغز بزرگ را نمی‌شناسد، در صورتی که یهودیتماهرترین و چیره‌دست‌ترین مخلوقات خداوند در سرقت اسرار سلاطین، رؤسای جمهور، احزاب، جمعیت‌ها، کاخ‌ها و قراردادها می‌باشد؟ آری، وایزمن نام طراح این – به تعبیر خودش – توطئه‌ی پلید را می‌داند. چرا که این شخص استاد اوست. همه‌ی این‌ها در این توطئه دست دارند. با وجود این آیا باز هم وایزمن اعتراف می‌کند؟ هرگز! 💠4- وایزمن در دفاع از استاد متهم خود همین اندازه گفته است که پروتکل‌ها توطئه‌ی پلید یهودیت است. اما آیا در سال 1948 که وی مشغول نوشتن خاطرات خود بود، به فکرش خطور نمی‌کرد که جهان خواهد پرسید: کدام گروه از یهودیان نویسنده‌ی این پروتکل‌ها هستند؟ زیرا توطئه‌ای این‌چنین که هدف آن نابودی قلمرو پاپ، مسحیت و اسلام است، از عهده‌ی مغزهایی بر می‌آید که کمتر از آن «اندیشه‌ی فروزان» نیستند. در پروتکل‌ها عنصری از انیشتین  وجود دارد و عنصر دیگری از باروخ اسپینوزا و عنصری از موسی بن میمون و عناصری از خانواده‌یروچیلد . بنابراین، پروتکل‌ها عصاره‌ی یک اندیشه و تفکر یهودی است، اما کسی که این عصاره را جمع کرده و در قالب پروتکل‌ها ریخته است، طبق گفته‌ی منتقدان اروپایی، آشر گینزبرگ یا همان احد هاعاماست. 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
✅ مطلب نهم «تجمع و یورش»، «باشگاه بنی موسی» و آثار احد هاعام سخن خود را درباره احد هاعام با بحث از آثار قلمی و کتاب‌های او و فعالیت‌های تشکیلاتی‌اش تکمیل می‌کنیم: 1- وی مقاله‌های انتقادی و جهت‌بخش مشهوری دارد که یهودیان سراسر جهان با شور زایدالوصفی آنها را مطالعه می‌کردند. خوانندگان او با بی‌صبری در انتظار رسیدن پستچی بودند تا نوشته‌های احد هاعام را بخوانند. این مقالات در بازآفرینی روحیه خون‌آشامی در یهودیان تأثیر گسترده‌ای داشت و نشانه‌های آن در تمامی حرکت‌های مخفیانه‌ای که از آغاز انتشار اعلامیه بالفوردر فلسطین به وقوع پیوست، بروز کرد.هاگانا(دفاع ملی) و حزب ژابوتینسکیو مناخیم بگین و اشترن، همه‌ی اینها بر پایه‌ی اصول یورش وحشیانه عمل کرده و می‌کنند. نیروی نظامی فعلی اسرائیل نیز تماماً متکی به این عقاید و باورهاست. 2- احد هاعام دو کتاب مهم به زبان عبری دارد. یکی با عنوان موسی و دیگری تحت عنوان بر سر چهارراه. کتاب اول به زبان فرانسه نیز ترجمه شده اما دومی، تا جایی که ما می‌دانیم، هنوز به هیچ زبانی برگردانده نشده است. این دو کتاب که خیلی‌ها هنوز درباره‌ی آنها چیزی نمی‌دانند، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند؛ زیرا روح حاکم بر آنها با تمام کتاب‌های دیگری که امثال «موسی هس»، «موسی مندلسن»، «پینسکر»، نویسندگان «دلباختگان صهیون»، «هرتزل»، «زانگویل»، «سوکولف»، « نتویچ» و دکتر «خاخام گاستر» نوشته‌اند، بکلی فرق می‌کنند. شاید بتوان این تفاوت را به طور خلاصه در یک نقطه منحصر کرد و آن تکیه‌ی احد هاعام بر ایده‌ی تجمع و یورش است. 3- احد هاعام در کنار نوشتن کتاب و مقاله، به جنبه‌ی عملی بی‌نهایت مهمی توجه نشان داد. او با گروهی از دوستانش باشگاه یا انجمنی یهودی به نام بنی موسی ایجاد کرد. هدف او از این حرکت تربیت جوانان یهودی بر مبنای روحیه‌ی جدید تجمع و یورش بود. از مجموع نوشته‌های متفرقه در این زمینه برمی‌آید که باشگاه مذکور در کنار چهره‌ی ظاهریش، سرّی و مخفیانه بوده است و حکومت تزاری روسیه در برابر آن شدیداً محتاط و برحذر بود. وایزمن در خاطرات خود از این باشگاه با عبارتی بسیار کوتاه یاد کرده و فقط گفته است که آشر گینزبرگ جمعیتی به نام بنی موسی تأسیس کرد که هدف از آن تربیت جوانان برای به عهده گرفتن رهبری نهضت صهیونیسم روسیه بود. تعداد جوانانی که آشر گینزبرگ در هر دوره‌ی آموزشی می‌پذیرفت از صد نفر بیشتر نمی‌شد و در این کار دوستان برگزیده‌ی گینزبرگ او را کمک می کردند. وایزمن بیش از این چیزی نمی‌گوید. از گفته‌های وایزمن در خاطراتش، آن‌جا که از همکارش مناخیم مندل اوسشکین (از رهبران یهودی روسیه و کسی که به جای وایزمن برای رهبری نهضت صهیونیسم نامزد شده بود) سخن می‌گوید چنین برمی‌آید که همان‌طور که احد هاعام باشگاه بنی موسی را به وجود آورد، اوسشکین نیز برای ایجاد واحدهای سرّی فعالیت می‌کرده است. به گفته‌ی وایزمن، این شخص رهبر عملی صهیونیسم روسیه بود، چنان‌که احد هاعام رهبری روحی و معنوی آن را به عهده داشت. پیش از آن، اوسشکین وابسته به سازمان دلباختگان صهیون و الگوی مجسمی از روح این سازمان بود. اما هم زمان به عضویت باشگاه بنی موسی نیز درآمد. نکته‌ی مهم در خاطرات وایزمن این است که هرگاه از یکی از همکارانش سخنی به میان می‌آورد می‌گوید که وی آموزش‌دیده و فارغ‌التحصیل باشگاه بنی موسی – تجمع و یورش است. 💠 منبع: عجاج نویهض (1387)، پروتکل‌های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، چاپ پنجم (1387) 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
✅ مطلب دهم نقش پنحاس روتنبرگ در تأسیس دولت یهود پنحاس روتنبرگ از یهودی‌های روسیه و فردی انقلابی و سرسخت بود. به شهرها و مناطق مختلف روسیه رفت و آمد می کرد. ناگهان سروکله‌اش در شهری پیدا می‌شد و یکباره غیبش می‌زد و باز از شهری دیگر سر در می‌آورد و جاسوسان حکومت نمی‌توانستند او را پیدا کنند. زمانی که باالکساندر کرنسکی در انقلاب 1917 فعالیت می‌کرد، کارش آدمکشی و تخریب و ویرانی بود. در تلمودی بودن نظیر نداشت و روح تلمود بر او حاکم بود. در ابتدا زبان عبری هیچ نمی‌دانست. بخش اول زندگی او تا پایان جنگ جهانی اول مبهم است و اطلاعات ما درباره‌ی این بخش از حیات او به همان مقداری محدود می‌شود که از طریق یادداشت‌های وایزمن و نیز از طریق استورس در دست است. وی در پایان جنگ اول روسیه را ترک کرد و در فلسطین مستقر شد و با پشتیبانی صهیونیسم در راه عملی ساختن پروژه‌ی بزرگ برق‌رسانی در فلسطین، به نام پروژه‌ی روتنبرگ تا سال 1942 فعالیت کرد. این طرح حیاتی بیش از آن که به نام «شرکت برق فلسطین» معروف باشد به نام شخصی او شهرت دارد. بنا به گفته‌ی هربرت ساموئل، سرمایه‌ی این شرکت بالغ بر سه میلیون لیره فلسطین بود. بعد از سال 1936، ساموئل رئیس شورای اداری این شرکت در لندن شد. پیش از او ریاست آن را لرد ریدینگ یهودی که پیشتر فرماندار و نایب السلطنه‌ی هند بود، به عهده داشت. آری، هربرت ساموئل یهودی و کمیسر عالی انگلیس در فلسطین و بلکه نخستین کمیسر از آغاز سال 1920، چنین شخصی بود، او با نامه‌ای از جانب پادشاه جرج پنجم برای مردم فلسطین مبنی بر این‌که بزودی این سرزمین در سایه‌ی پرچم انگلستان از ثروت و پیشرفت برخوردار خواهد شد! به این کشور آمد. اما در واقع این یهود بود که هربرت ساموئل را برگزید. او به‌طور رسمی کمیسر عالی حکومت بریتانیا و نماینده پادشاه انگلیس در فلسطین بود، اما یهودیت صهیونیستی وی را به چشم نخستین فرمانروای اسرائیل و عزرای دوم پس از اسارت بابلی می‌نگریست! دانشوران صهیون دو چهره دارند: آشکار و پنهان. چرا که آنان حکومت‌گرند، سیاست‌مدارند، توطئه‌گرند، رئیس شرکت‌های مختلف‌اند و… 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
✅ مطلب 11 بخش دوم از زندگی روتنبرگ تا زمان مرگ او در سال 1942، در فلسطین سپری شد. از تاریخ تولدش اطلاعی به دست نیاوردیم ولی به هر حال او در زمره‌ی نخستین شخصیت‌های صهیونیستی است که در ربع اخیر سده‌ی گذشته پدید آمدند و پیوند صهیونیستی، پس ازظهور  هرتزل و سپس دستیابی به اعلامیه بالفور، آنها را گرد هم جمع کرد. بجز هرتزل که از یهودی‌های اهل اتریش بود، بقیه همگی از یهودی‌های روسیه، معروف به اشکنازی هستند. اشکنازی‌ها یهودی‌های مراکز اروپا و شرق و قسمت‌هایی از جنوب آن هستند و در مقابل آنها یهودی‌های غربی و اسپانیایی الاصل، معروف به سفاردی قرار دارند. از آن‌جا که روتنبرگ یکی از استوانه‌های فعال صهیونیسم می‌باشد، آگاه شدن از ویژگی‌های زندگی او درخور اهمیت است. او شاگرد احد هاعام و معتقد به اصل تجمع و یورش است. یک نکته هست که مایلیم آن را در ذهن خواننده جای دهیم و آن این است که روتنبرگ پس از جنگ و مستقر شدن در فلسطین نتوانست کار انقلابی را به شیوه‌ای که در روسیه با آن مأنوس بود، در این سرزمین دنبال کند و به فعالیت از پشت پرده، تا حدی که برایش میسر بود، رضایت داد. اما پس از آن که غرق کار در پروژه‌ی برق شد تمام وقت و همّ خود را مصروف آن کرد. این است قسمت آشکار و دانسته‌ی زندگی روتنبرگ پس از سال 1922. می‌ماند بخش پنهان زندگی‌اش که باید به بررسی و کشف آن پرداخت. هم اندامش استوار و نیکو بود و هم اخلاقش. بدنی پُر داشت. به گفته‌ی رونالد استورس، فرماندار بیت‌المقدس تا 1926 و نویسنده کتاب خاطرات معروف به شرقیات، کله‌اش سخت‌تر از سنگ خارا بود. استورس نویسنده‌ای زبردست به شمار می‌آید و در ادبیات کلاسیک انگلیسی حتی ریشه‌های یونانی و لاتینی آن بسیار عمیق است. او استاد لورنس و یا یکی از اساتید او در مصر بود. در سال 1905 به مصر رفت و تا جنگ بین‌الملل اول در آن‌جا باقی ماند. سپس در زمره‌ی اعضای دایره‌ی انگلیسی که کارهای انقلاب را با حسین بن علی در حجاز سازمان می‌داد، در آمد. او که افسر نظامی بود بعد از اشغال فلسطین به این کشور آمد و تا سال 1920 فرمانداری نظامی بیت‌المقدس را داشت و پس از آن تا سال 1926 به عنوان فرماندار غیرنظامی همچنان روی کار بود و سپس به عنوان فرماندار قبرس عازم این سرزمین شد. 💠کانال انتی صهیونیست ✅ https://telegram.me/joinchat/BNwHWjvkH3JcArJiaArsCg
✅ مطلب 12 شیوه‌ها و روش‌های استورس، فرماندار قدس، او را در میان فرمانداران انگلیسی فلسطین که در مکتب کرومر و گورست و کیچنر در مصر تربیت یافته بودند، منحصر به فرد کرده بود. او در تجربه‌ی شخصی خود میان جدّ و هزل، حکمت و نیرنگ و براهین محکم و روشن‌گویی در هم آمیخته است. برای مثال، مشاهده می‌کنیم که در نشستی واحد با دیدارکنندگان خود اوج می‌گیرد و به حضیض می‌آید، آتشی می‌شود و سرد می‌گردد. به نام و عنوان عشق می‌ورزید، در ظاهر با عرب‌ها و یهودی‌ها آمد و شد داشت، حال آن‌که در واقع یکی از عوامل تبدیل فلسطین به کشوری یهودی بود. به هر حال، او یکی از بارزترین شخصیت‌های انگلستان در فلسطین تا سال 1926 بود. در این مقاله به استورس گریزی زدیم تا خواننده پی‌ببرد که استورس اطلاعات ژرف و فراوانی از خفایاییهود دارد. پس، حالا اگر بگوییم که گوینده‌ی این سخن یا روایت استورس است، در واقع آن را به کسی نسبت داده‌ایم که از مسائل مربوط به صهیونیسم و شخصیت‌های آن آگاه‌ترین فرماندار بریتانیایی است. 💠کانال انتی صهیونیست @sarbaze110
✅ مطلب 13 اینک به بیان خصوصیات  روتنبرگ از زبان استورس می‌پردازیم. استورس برایژابوتینسکی و روتنبرگ اهمیت و ارزش یکسانی قائل است، با این تفاوت بزرگ که روتنبرگ بعد از شروع کار پروژه‌ی برق، دست‌کم در ظاهر، به آن بسنده کرد و از فعالیت‌های دیگر دست کشید، حال آن‌که ژابوتینسکی همچنان فعال در صحنه باقی ماند. روتنبرگ همیشه لباس سیاه می پوشید. چنان آهسته حرف می‌زد که گویی نجوا می‌کند. طنین صدایش رشحه‌ای از لحن یک انسان تهدیدگر را داشت و این از درون جانش می‌جوشید. دندان‌های بالا و پایینش روی هم قرار داشت به طوری که وقتی صحبت می‌کرد گویی کلمات، مثل اسیری که از زندان می‌گریزد، از بین لبهایش فرار می‌کنند. در ابتدای اشغال فلسطین و زمان حکومت نظامی (1920-1917) و آغاز گردنکشی وددمنشی یهود، روتنبرگ وژابوتینسکی سعی کردند از اسلحه استفاده کنند و تا حدی هم این کار را کردند. در آن هنگام، استورس یعنی همان کسی که این اطلاعات را در اختیار ما گذاشته است، فرماندار قدس بود. بعد از مشورت با مسئوولین رده‌ی اول انگلیس، حکومت نظامی تصمیم گرفت این دو نفر را خلع سلاح کند. اما به جای آن‌که روتنبرگ و ژابوتینسکی بلافاصله دستگیر شوند و اسلحه‌ی آنها مصادره شود و تحویل دادگاه گردند، استورس با لحنی بسیار ملایم و لطف‌آمیز به آن دو پیغام داد که: اسلحه‌ی خود را تحویل دهید و گرنه دستگیر خواهید شد! ژابوتینسکی و روتنبرگ هر دو یهودی بودند لذا اسلحه‌ی خود را تحویل دادند! از آن به بعد، دوستی استورس و روتنبرگ در لفافه‌ای از نیرنگ و دغل تا آخر راه ادامه یافت. گفتیم که استورس، ژابوتینسکی و روتنبرگ را در دو کفه‌ی یک ترازو می‌داند اما وایزمن، روتنبرگ را حد وسط میان ژابوتینسکی و احد هاعام می‌شمارد. 💠کانال انتی صهیونیست @sarbaze110
✅ مطلب 14 از گفتار وایزمن برمی‌آید که روتنبرگ در انقلابی‌گری پیشینه‌ای طولانی دارد؛ زیرا، در انقلاب سال 1905 روسیه تا اندازه‌ای شرکت داشت که وایزمن از آن اطلاعی ندارد. از زندگی و فعالیت‌های روتنبرگ در فاصله‌ی 1905 تا آغاز جنگ جهانی 1914 هیچ نمی‌دانیم. بعد از این 9 سال او را در لندن می‌بینیم و داستان را از زبان وایزمن می‌شنویم که می‌گوید وقتی روتنبرگ در سال 1914 به لندن آمد، در اولین دیدار نتوانست او را بشناسد. وایزمن در منچستر اقامت داشت. در شبی تاریک و ظلمانی که همه‌ی خدمتکاران رفته بودند و منزل از وجود آنها خالی بود، زنگ در حیاط به صدا درآمد و هنگامی که وایزمن در را باز کرد با شبحی که گویی ماسکی به صورت داشت و خود را در هم کشیده بود، روبه‌رو شد. او با صدایی ضعیف شروع به صحبت کردن با زبان روسی کرد. وایزمن آن مرد را نشناخت و به یاد نیاورد که قبلاً چهره‌ی او را دیده است. میهمان وارد خانه شد و توصیه‌نامه‌ای به دست وایزمن داد. وقتی وایزمن نامه را خواند متوجه شد که از مارسیل کاشانسوسیالیست فرانسوی است. خیال وایزمن آسوده شد، اما به گفته‌ی خودش، همچنان محتاط بود چرا که وی در آن زمان گرایش‌های سیاسی مخالف با روسیه داشت. روتنبرگ شروع کرد به صحبت کردن از وضعیت روسیه، یهودی‌های روسیه، پیشنهاد خود درباره‌ی ایجاد ارتش یهودی و موضوعات دلچسبی از این قبیل. وایزمن می‌گوید: اما از حمیّت و اهداف و آرزوهای او خوشم آمد. در او نوعی نبوغ وجود دارد لکن آرای او در زمینه‌ی فلسطین، به دلیل مطالعات کم، سطحی است. نکته‌ی خاصی که وایزمن ملاحظه کرده این است که روتنبرگ، برعکس اوسشکین به پیروزی بریتانیا و متحدانش ایمان دارد. وایزمن می‌گوید: در حالی‌که مشغول صحبت بودیم ناگهان گفت که وقتش تنگ است؛ زیرا باید در این ساعت از شب تاریک در منزل باشد تا بتواند در مراسم عید یهودی فطیر شرکت جوید. وایزمن می‌گوید:من از او تعجب کردم زیرا او که جز لحن انقلاب چیزی نمی‌شناسد این‌گونه به جشن فطیر اهمیت می‌دهد. آن دو قرار گذاشتند که در آینده‌ای نزدیک در منزل احد هاعام ملاقات کنند. وایزمن زودتر از موعد به منزل احد هاعام رفت تا نظر استادش را درباره‌ی روتنبرگ بپرسد و حتی‌الامکان از کنه حقیقت آگاه شود. احد هاعام اطلاعات متیقنی در این مورد داشت؛ چه، همه‌ی سرنخ‌ها، از آشکار و پنهان و دور و نزدیک، به او ختم می‌شد. وایزمن از سخنان و مباحثی که میان او و احد هاعام پیرامون نکات عمیق گذشته است، اطلاعی در اختیار ما نمی‌گذارد، اما می‌گوید که اعتماد او به روتنبرگ و اهداف و آرزوهایش افزایش یافت و لذا همکاری خود را با وی آغاز کرد. 💠کانال انتی صهیونیست @sarbaze110
✅ مطلب 15 بنابه اظهار وایزمن انتظار می‌رفت روتنبرگ کاری را که شروع کرده بود همچنان دنبال کند اما یک‌دفعه ناپدید می‌شود. آیا او بدون اطلاع احد هاعام و وایزمن ناپدید شد؟ بهتر بود که وایزمن می‌گفت: روتنبرگ پس از مدتی طبق برنامه ما را ترک کرد. اما کجا رفت؟ او رهسپار روسیه شد و در آن جا با به فعالیت پرداخت. مطلب به همین‌جا ختم نمی‌شود، بلکه از او شنیده شده که در سال 1917 مدتی فرماندار پتروگراد بوده است. هنگامی که بلشویک‌ها قدرت را به دست گرفتند بار دیگر روتنبرگ آب شد و ناپدید گشت. تا این‌که باز سر و کله‌اش در  پیدا می‌شود و به یهودی‌ها کمک می‌کند تا از کشور فرار کنند. او سپس به لندن بازگشت و معلوم نیست که آیا بار دیگر به روسیه برگشته است یا نه. در این‌جا دو مطلب هست که یکی را از زبان  می‌شنویم. او می‌گوید: اگر دوره‌ی کرنسکی پایدار می‌ماند و بلشویک‌ها بر ضد او قیام نمی‌کردند روتنبرگ هرگز به زندگی یهودی بازنمی‌گشت. مطلب دوم را از زبان  می‌شنویم. او با آن تعبیر خاص خود که در بسیاری از جاها ریشخندآمیز است و نشانی از سبک ادبی – بیانی او دارد، می‌گوید: روتنبرگ در صحبت‌هایش با من می‌گوید که وی سیاسی نیست و با سیاست آشنایی ندارد و از امور دنیا جز کار و ایجاد و سازندگی و عمران چیز دیگری نمی‌داند! جل‌الخالق! روتنبرگ با سیاست آشنایی ندارد! در حالی‌که او قبل از دوره‌ی شوراها با کرنسکی بود و چون فرصت به کرنسکی دست داد، دوست صمیمی و محبوب او، روتنبرگ، وی را نصحیت کرد که بهترین کاری که باید کرنسکی فوراً انجام دهد بریدن سر مخالفان است. اگر کرنسکی این کار را کرده بود شاید بر روسیه وضعیت دیگری جز هرج و مرج حاکم می‌شد. از این عبارت استورس می‌توان معنای طبیعی در برنامه‌ی  را استنباط کرد و آن این است که هدف روتنبرگ از رفتن به روسیه به همکاری با کرنسکی این بود که در صورت سیطره یافتن کامل کرنسکی بر اوضاع و حاکمیت بی‌رقیب او، بتواند به نفع  کرنسکی کار کند. کما این‌که در همان زمان صهیونیست‌ها به شکل دیگری در صفوف بلشویک‌ها پراکنده شده بودند تا هر طرف پیروز شود آنها نیز با او باشند و داستان بر وفق مراد آنها تمام شود. البته برای یهودی‌هایی که با گروه شکست خورده هستند، به شرط این‌که آنها علت شکست نباشند، دشوار نیست که گلیم خود را از آب بیرون بکشند. آیا رفتن روتنبرگ از لندن به روسیه‌ی آشوب‌زده‌ی سال 1917 بدون برنامه‌ریزی و نقشه‌ی مشترک میان او و احد هاعام و وایزمن بود؟ شاید مقصود استورس از آن عبارت خود، حاکمیت برنامه‌ی دانشوران صهیون بر روسیه باشد، استورس این اطلاعات عمیق خود را از وایزمن اخذ نکرده، بلکه به احتمال زیادتر آنها را از منابع خود که دستگاه‌های تبلیغاتی آنها به همه‌جا نفوذ می‌کنند، گرفته است.  سپس می‌گوید: چنانچه روتنبرگ در یک روز مصیبت‌بار تصمیم بگیرد که یهودی‌های فلسطین را به طرف خود بکشاند بی‌گمان همه‌ی آنها بویژه کارگران که از رفتار خوب او با خود راضی هستند، به وی خواهند پیوست. 💠کانال انتی صهیونیست @sarbaze110
[11] معجزه قرآن در یهود شناسی: نشانه دائمی شناخت حاملان تفکر یهودی 1⃣ گفته‌های پسر داوود حاوی مفاهیمی است که امید می‌رود مطالعه‌ی آن شما خواننده‌ی فهیم را به راز پیچیدگی شخصیت رهنمون سازد. 2⃣ می‌گوید: پس برو و نان خود را با لذت بخور و شراب خود را با شادی بنوش و بدان که این کار تو مورد قبول خداوند است. همیشه شاد و خرم باش. در این روزهای بیهوده‌ی زندگیت که خداوند در زیر این آسمان به تو داده است با زنی که دوستش داری خوش بگذران، چون این است پاداش همه‌ی زحماتی که در زندگیت، زیر این آسمان می‌کشی (سفر جامعه شماره‌های 7 و 8 و 9 فصل 8). 3⃣ عدم اعتقاد به آخرت و در نتیجه توقع پاداش و جزاء در این دنیای حقیر و از این دنیایی که پر از محدودیت است، معجونی از زیاده‌خواهی حریصانه و سیرناشدنی در ضمیر و در نهاد یهودی خاص و یهودی عام قرار داده است. 4⃣ از خصلت‌های غیر قابل انکار که آنان را در ادعای مالکیت انحصاریشان بر خانه‌ی آخرت، رسوا ساخته است، است. 5⃣ این خصلت نیز آنان را در دوستی و محبتشان به خالق یکتا به چالشی سخت کشانده است. آرزوی مرگ ندارد و یهودیان بواسطه‌ی اینکه می‌دانند چه اندازه مرتکب جرم و جنایت شده‌اند و چه اندازه مرتکب فسق و فجور گردیده‌اند، در مرگ راحتی نمی‌بینند، قیامت را برای خود نزهت نمی‌دانند و بهشت را جایگاهی برای آرامش اجساد پلیدشان قلمداد نمی‌کنند. 6⃣ مفهوم و معنای آیه 95 سوره بقره «بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِم» از آنان موجوداتی زبون، ترسو، مضطرب و دروغگو در مقابل ملک‌الموت و قابض‌الارواح ترسیم کرده است. 7⃣ خداوند حکیم ادعای یهودیان، که آخرت ویژه آنان است و سعادت همیشگی اختصاص به آنها دارد و دیگران سهمی از آن ندارند را در آیه 94 سوره بقره بدین‌گونه می‌آورد: «قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ»! و از رسول خدا (ص) می‌خواهد که به آنان بگوید: «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِين [94 بقره] آرزوی مرگ کنید». 8⃣ حال ای یهودیان به معنای خاص و ای یهودیان به معنی عام [همانانی که جسد غیریهودی‌تان حامل تفکر یهودی است] طبق فرمایش خدای حکیم اگر راست می‌گویید که آخرت اختصاصی شماست، تمنی مرگ کنید. نمی‌فرماید: بمیرید یا خود را بکشید، صرفاً تمنی و آرزوی مرگ داشتن برای اثبات ادعایتان کفایت می‌کند. 9⃣ و آنگاه خدای علیم و آگاه به ذات صدور در مقام پاسخ می‌فرماید: «وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً [95 بقره] آنان هرگز تمنای مرگ نخواهند داشت». 🔟 این عبارت کوتاه «وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً» که نفی همیشگی تمنای مرگ در یهودیان را در بر دارد، علاوه بر این‌که از معجزات قرآن در است از نشانه‌های دائمی برای شناخت آنانی است که حامل تفکر و خصلت‌های یهودیان‌اند. 🔹 ادامه دارد... ✍ علی خلیل اسماعیل @sarbaze110
💠 @sarbaze110 #دوران_پدران #یهود_شناسی
💠 @sarbaze110 #دوران_پدران #یهود_شناسی
🔴 مسیر هجرت حضرت ابراهیم از شهر اور به سمت حران و از آنجا به کنعان را مشاهده می کنید. ✅ عبرانی یعنی آن سو✅ تصویر: حسین کامل 💠 @sarbaze110 #دوران_پدران #یهود_شناسی
🔴 #یهودیان بر این عقیده اند که حضرت یعقوب با خداوند کشتی گرفته و اسرائیل یعنی کشتی گیرنده با خدا✅ تصوير از: #حسين_كامل ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠 @sarbaze110 #دوران_پدران #یهود_شناسی
🔴 مقبره حضرت #یوسف (ع) ➖➖➖➖➖➖➖➖ تصویر: #حسین_کامل 💠 @sarbaze110 #دوران_پدران #یهود_شناسی
🔴 مسیر هجرت حضرت ابراهیم از شهر اور به سمت حران و از آنجا به کنعان را مشاهده می کنید. ✅ عبرانی یعنی آن سو✅ تصویر: حسین کامل 💠 @sarbaze110 #دوران_پدران #یهود_شناسی
💠 @sarbaze110 #دوران_پدران #یهود_شناسی
💠 @sarbaze110 #دوران_پدران #یهود_شناسی