eitaa logo
سرباز گمنام امام زمان (عج)
8.2هزار دنبال‌کننده
47.5هزار عکس
18.3هزار ویدیو
91 فایل
﷽♥️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرج♥️ ــــــــــــــ ✨️ما وارثــ عشق و شرف واحساسیم.. ✨️یعنے بہ نجف بہ کربلا حساسیم... #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️❤️❤️ ترمه دختر ۱۷ ساله ای که پدرش اون رو برای بدهیش به ارباب پیر میفروشه ... ترمه هم از عروسی فرار میکنه و تو فرارش به روستای بالای با کیان ارباب روستای دیگه بر میخوره که اون هم از عروسیش فرار کرده و حالا تصمیم میگیرن.... http://eitaa.com/joinchat/449773580C5244c1c88d http://eitaa.com/joinchat/449773580C5244c1c88d 😈👆 😱♨️♨️♨️
تا حالا اسم رمان حکم نظربازی مست عشق به گوشتون خورده؟ یکی از رمانایی که این روزا خیلی جاها تعریفش هست و از روی واقعیت نوشته میشه. به قلم نویسنده برجسته و خانزاده و دلبر ... از دستش ندید https://eitaa.com/joinchat/3360358432Ce9b5dbe1dd
کاری از نویسنده 😍👆 تازه شروع شده بیاید از اول بخونید😍♥️
دست خودم نبود.. از خوشحالی داشتم بال در میاوردم.. بلاخره پسری که کلی تو رویا هام تصورش کرده بودم، داشتیم تو خونه خان به هم میرسیدیم 😅 خطبه عقد تموم نشه از هیجان بالا بله رو دادم و دل تو دلم نبود ک یه دل سیر نگاهش کنم.. چادرم رو زدم کنار.. انگار دنیا رو سرم خراب شد.. عه این که پسر خان نیست؟!خود خانه یعنی من با یه پیرمرد 60 ساله که همسن پدرمه باید ازدواج کنم!! 😳 ماااااماااااااااااان.. 👇 https://eitaa.com/joinchat/370737215Cede3955f4b
از خوشحالی اینکه دارم به عشقم و پسری که کلی تو خونه نقشه کشیده بودیم ازدواج کنم دارم عقد میکنم رو پای خودم نبودم!! از خجالت لپام گل انداخته بود و عرق کرده بودم.. با هول و عجله بله رو دادم و روی پای خودم نبودم.. چادرمو زدم کِنار و یه نگاهی کردم.. از تعجب خوشکم زد عشقم کو؟! این که همسن بابامه.. 😰👇 https://eitaa.com/joinchat/370737215Cede3955f4b
طوری که فقط خودم بشنوم گفت ممنون که اعتماد کردی زن دوم بشی خوشبختت می کنم خوشبخت کنه ماتم برد تمام غمای دنیا یهو به قلبم اومدن یعنی چی زن دوم؟؟؟؟ خدایا این مرد یه زن دیگه داره اومده سراغ من و منه احمق ندیده و نشناخته و اعتمادی که به پدر و مادرم کردم باعث این ازدواج شدم چه اشتباهی کردم زندگیم را خراب کردن و حالا جشن گرفتند رسم مسخره گذاشتم در دهان هم را اجرا کردیم خان ارام انگشتم را گاز گرفت شاید قبلا از این رسم خوشم می امد اما حالا یک رسم زننده و بی خود بود نوبت حلقه در دست هم کردن شد عذاب زیادی بود حلقه در دست مردی کنی که علاقه ای بهش نداری این حلقه شبیه حلقه بردگیه برای من خان با ظرافت تمام دستانم را میگیرد دستم از ناراحتی میلرزد و او حتما در دلش میگذارد پای نجابتم ..... https://eitaa.com/joinchat/370737215Cede3955f4b
دست خودم نبود.. از خوشحالی داشتم بال در میاوردم.. بلاخره پسری که کلی تو رویا هام تصورش کرده بودم، داشتیم تو خونه خان به هم میرسیدیم 😅 خطبه عقد تموم نشه از هیجان بالا بله رو دادم و دل تو دلم نبود ک یه دل سیر نگاهش کنم.. چادرم رو زدم کنار.. انگار دنیا رو سرم خراب شد.. عه این که پسر خان نیست؟!خود خانه یعنی من با یه پیرمرد 60 ساله که همسن پدرمه باید ازدواج کنم!! 😳 ماااااماااااااااااان.. 👇 https://eitaa.com/joinchat/370737215Cede3955f4b
از خوشحالی اینکه دارم به عشقم و پسری که کلی تو خونه نقشه کشیده بودیم ازدواج کنم دارم عقد میکنم رو پای خودم نبودم!! از خجالت لپام گل انداخته بود و عرق کرده بودم.. با هول و عجله بله رو دادم و روی پای خودم نبودم.. چادرمو زدم کِنار و یه نگاهی کردم.. از تعجب خوشکم زد عشقم کو؟! این که همسن بابامه.. 😰👇 https://eitaa.com/joinchat/370737215Cede3955f4b