هدایت شده از کتابستان هور
🔴 #ملانصرالدین و دختر زیبایش
ملا كوزه ای برداشته و آنرا به دست دختر زیبایش داد و به دنبال آن سيلی سختی هم بر گونه وی نواخت...😳😳
و گفت: حالا به سر چشمه ميروی و كوزه را پر از آب كرده و مياوری. مبادا آنرا بشكنی....
زنش وقتی آن صحنه را ديد و چشمان اشک آلود و صورت زیبای دخترش که با سیلی سرخ شد را مشاهده كرد ، ناگهان......😱👇👇👇
💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉
💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉
💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉
هدایت شده از کتابستان هور
🔴 #ملانصرالدین و دختر زیبایش
ملا كوزه ای برداشته و آنرا به دست دختر زیبایش داد و به دنبال آن سيلی سختی هم بر گونه وی نواخت...😳😳
و گفت: حالا به سر چشمه ميروی و كوزه را پر از آب كرده و مياوری. مبادا آنرا بشكنی....
زنش وقتی آن صحنه را ديد و چشمان اشک آلود و صورت زیبای دخترش که با سیلی سرخ شد را مشاهده كرد ، ناگهان......😱👇👇👇
💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉
💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉
💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉
دارم از خنده #میترررررکم😂🔥💦
میدونی چرا؟😐😂
چون تو #کانال عضو شدم👌🙈💦👇
https://eitaa.com/joinchat/2059665474C16f563d99d
جوکاش یه کوچولو #ترسناکه😨
#ملانصرالدین و ایزی تو این کانال پست میزنن😝😝😝😝😝🤣👆
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
🔴 #ملانصرالدین و دختر زیبایش
ملا كوزه ای برداشته و آنرا به دست دختر زیبایش داد و به دنبال آن سيلی سختی هم بر گونه وی نواخت...😳😳
و گفت: حالا به سر چشمه ميروی و كوزه را پر از آب كرده و مياوری. مبادا آنرا بشكنی....
🔴زنش وقتی آن صحنه را ديد و چشمان اشک آلود و صورت زیبای دخترش که با سیلی سرخ شد را مشاهده كرد ، ناگهان......😱👇👇👇
💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉
💠ادامه داستان👈 کلیک کنید 👉👉