💛
🛵💛
💛🛵💛🛵
🛵💛🛵💛🛵💛
💛🛵💛🛵💛🛵💛
🛵💛🛵💛🛵💛🛵💛
بسـمربّالزهـرا﴿ﷺ﴾
#قسمت_هشتم
#رمان_تنها_میان_داعش
آمرلی در زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ امیر من علی (ع)است!
- -- --- ----‹آغـاز👇🏻›---- --- -- -
و بیشرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتالن پدر و مادرم
بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای
آرامشبخش حیدر دوباره در گوشم نشست :»دخترعمو! من اونروز حرفت
رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط غیرتم قبول نمیکرد حتی یه
لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.« کلمات
آخرش بهقدری خوشآهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛
سرم را باال آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر میخواهد.
سپس نگاه مردانهاش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا
کرد :»منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده
بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار میکنم! وقتی گریهات
گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اونروز روم نمیشد تو
چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات
عزیزتره!« احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که به لا فاصله ساکت
شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش خجالت کشید! میان دریایی از
احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت
برادرانهاش بود؛ به این سادگی نمیشد نگاه خواهرانهام را در همه این
سالها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :»ببین دخترعمو!
ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم میخواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای
خودم، چون شما امانت عمو بودید! اما تازگیها هر وقت میدیدمت دلم
میخواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، میخواستم تا آخر عمرم
مراقبت باشم! نمیفهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری
گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمیتونم تحمل کنم کس
دیگهای...« و حرارت احساسش بهقدری باال رفته بود که دیگر نتوانست
ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای عاشقی برد :»همون شب حرف
دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که میخواست بهت بگه. اما من
میدونستم چیکار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعالً حرفی نزنن
تا یجوری از دلت در بیارم!« سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی
سرش خندهاش گرفت و زیر لب ادامه داد :»اما امشب که شربت ریخت،
بابا شروع کرد!« و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را
پایین انداخت. دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی
شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :»چقدر این شربت امشب خوشمزه
شده!« سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خندهای که لبهایش را ربوده
بود، پرسید :»دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزهاس؟« من هم
خندهام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد
:»فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزهای شده!« با دست مقابل دهانم را گرفتم
نویسنده✍🏻 : "فاطمه ولی نژاد💛"
💛
🛵💛
💛🛵💛
🛵💛🛵💛🛵
💛🛵💛🛵💛🛵💛
🛵💛🛵💛🛵💛🛵💛🛵
.⛔️.
#تلنگرانہ♨️
رفیق زندگے فقط دنیا نیست
همه ما مسافریم باید بریم🚶🏻♂
دنیا مسافرخانه هست 🏢
مقصد اصلے دنیا نیست❌
به جاے فرار از خودت وانکار اون دنیا تلاش کن دست پر از این دنیا برے
میگفت:
عشقی که به گریه رسیده باشه
هرگز دروغ نیست..
امام حسینِ دلشکستهها!
من برات خیلی گریه کردم، خیـلی!:)💔
#سلطـٰانکربلا
در قیامت از ما سؤال نمیکنند ، اصول گرا بودیم یا اصلاح طلب ....
اما از تو سوال میکنند : در سایه انتخاب تو ، علی به قدرت رسید یا معاویه....؟؟؟؟
#انتخابات
#لبیک_یااباصالح_المهدی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج🇮🇷
✅جهاد تبیین
🔹شبکه اسرائیل فارسی: رای ندید
🔹شبکهصهیونیستیاینترنشنال:رای ندید
🔸شبکه بهایی منو تو: رای ندید
🔹شبکه رادیو فردای آمریکا: رای ندید
🔸شبکه سازمان مجاهدین: رای ندید
🔸شبکه سلطنت طلب خارج نشین: رای ندید
🔹شبکه تروریستی کوموله: رای ندید
🔹شبکه وهابی جدایی طلبان بلوچ: رای ندید
🔹شبکه جدایی طلب پان ترک: رای ندید
🔹شبکه پان کرد ها : رای ندید
🔹شبکه نفاق بی بی سی: رای ندید
🔹شبکه ووآ فارسی: رای ندید
🌹 شهید همت:
هر وقت در مناطق جنگی راه را گم کردید، به آتش دشمن نگاه کنید که کجا را می کوبد؛ همانجا جبهه ی خودیست!
هر وقت دیدید تجزیه طلبا و افراد اجنبی پرست و مزدورای اجنبی میگن رای ندید، و شما هم رای نمیدی، حتما راه رو داری برای اون ها باز میکنی و کاری میکنی که اون ها میخوان..
"@Sarbazeharamm"
_کَِاَِنَِالَِ ̨ڪــمۭــٻۧــڸ
✅⭕️ دیدن فیلم مستهجن
✍🏻 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده وزشت و بی حجابی پخش می کردند😕
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ 📺 ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...😶
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،
ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،😔
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،🥺
ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ😔
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.🥺
اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی می کنیم😕 و نمی دانیم یه روز همان شهید رو می آرن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده و غصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته وشهادت رو بجون خریده تا خود ودوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشن~ ~👌🏻
وصیتنامه شهیدمجیدمحمودی
شهدا چه کردند وما....
"@Sarbazeharamm"
_کَِاَِنَِالَِ ̨ڪــمۭــٻۧــڸ
🇱🇧🇵🇸"کانال کمیل"
_
🏴سیاهپوشی حرم مطهر حضرت رضا علیهالسلام به مناسبت سالروز شهادت پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم(ع)
دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر
عالم فدای حضرت موسی بن جعفر
قلب تمام شیعیان گردیده امروز
ماتمسرای حضرت موسی بن جعفر
▪️ شهادت جانسوز امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد.
"@Sarbazeharamm"
_کَِاَِنَِالَِ ̨ڪــمۭــٻۧــڸ