eitaa logo
سرباز کوچک(کتاب شهید pdf)
657 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
409 فایل
کتاب شهدای دفاع مقدس pdf به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید برای خاطر خدا شما ادامه ام دهید! مدیر کانال: @sarbazekoochak1 @alimohammadi213 کانال دیگر ما دانشنامه قرآن کریم @Qoranekarim
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۸ خرداد ۱۳۹۷
هدایت شده از سرباز کوچک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش امام خمینی(ره) به تخریب ایشان توسط رسانه‌های صهیونیست @sarbazekoochak
۱۸ خرداد ۱۳۹۷
هدایت شده از سرباز کوچک
عکسی که صفحه اینستاگرام سردار سلیمانی به مناسبت روز قدس منتشر کرد @SarbazeKoochak
۱۸ خرداد ۱۳۹۷
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
23 آفرین بر حسادت! چه عادل است. ابتدا از صاحبش شروع می کند و او را می کشد. 🍃از شرح خطبه 23🍃
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
حضرت آیت الله خامنه ای ( رهبر معظم انقلاب اسلامی): “کتاب «دا» حقا و انصافا کتاب بسیار خوب و قابل طرح در سطح جهانی است.” ♻️کتاب را بشنوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 @sarbazekoochak
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
هدایت شده از سرباز کوچک
معرفی کتاب: مسافر (قصه فرماندهان / 10) @sarbazekoochak
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
سرباز کوچک(کتاب شهید pdf)
معرفی کتاب: مسافر (قصه فرماندهان / 10) @sarbazekoochak
⭕️ مشخصات شناسه کتاب✅ "مسافر"، کتابی با نثر بسیار ساده و به صورت داستان است که در آن نویسنده، زندگی شهید باقری را از آغاز با زبان خود با توصیف حالات و رفتار و با نحوه تولد وی آغاز کرده و به صورت داستان، سرگذشت زندگی این شهید بزرگوار را بیان می‌کند. وقایع مهم زندگی ایشان به قلم نویسنده به صورت داستان ـ نه نقل خاطره ـ نوشته و در پایان نیز نحوه شهادت ایشان به همان نحو بازگو شده است. زندگینامه، روز تولد، مسافر، اخراج، یک روز و یک عهد، روز پیروزی، میهمان ناخوانده، حسن آقا!، نامه‌ای برای بهشت و آخرین شناسایی؛ عناوین داستان های کتاب هستند که در هر یک به گوشه‌ای از زندگی شهید باقری پرداخته شده است. «... مرد چمباته زده جلوی در مسجد نشسته است و غرق در فکر، ریش را می‌خاراند با دیدن بچه‌ها که دوره‌اش کرده‌اند، هول کرده از جا کنده می‌شود. چهره‌اش خسته و درمانده است، لبش ریزریز می‌لرزد ـ من ... یک امشب را اینجا می‌مانم ... صبح، بعد از نماز می‌روم. غلامحسین یک قدم جلو می‌رود و به صورت مرد زل می‌زند ـ غریبی؟ ـ آره ... مسافرم ساک و وسایلم را گم کرده‌ام. دل آسمان منفجر می‌شود و رعدی آن را به دو نیم می‌کند. چند تا از بچه‌ها می‌دوند داخل مسجد،‌ مرد سرجایش پا به پا می‌شود. غلامحسین دست روی شانة مرد می‌گذارد، می‌رویم خانة ما ... گرم‌تر از اینجاست. مرد لب باز می‌کند که چیزی بگوید. غلامحسین مچ دست استخوانی مرد را می‌گیرد و دنبال خود می‌کشد، مرد مسافر جلوی در ایستاده است. پدر و مادر غلامحسین از توی اتاق به مرد که یکی از پیراهن‌های غلامحسین را به تن دارد، نگاه می‌کنند. باید بروم ... از شام و جای گرم ممنون ... ان‌شاءالله بتوانم جبران کنم. خداحافظ. مادر نگاهی به غلامحسین و به مرد می‌اندازد. مرد توی کوچه به راه می‌افتد. غلامحسین خود را به مادرش نزدیک می‌کند، دستش را می‌گیرد و پیشانی‌اش را می‌بوسد. بعد زیر لب می‌گوید: خدا از ما قبول کند!» قابل ذکر است که این کتاب دارای 88 صفحه است و جلد دهم از مجموعه فرماندهان می باشد. @sarbazekoochak
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
هدایت شده از دانشنامه قرآن کریم
24 ای بنده خدا، در اظهار عیب هیچ کس درباره گناهی که مرتکب شده است، شتاب مکن. زیرا شاید برای او بخشیده شده باشد. و برای خود درباره معصیت کوچک احساس امان مکن؛ شاید برای همان معصیت کوچک دچار عذاب شوی. پس هر کس از شما که به عیب دیگری اطلاع پیدا کرده است، به جهت اطلاعی که از عیب خود دارد از ابراز آن خودداری نماید. و شکر و سپاسگزاری برای محفوظ ماندن از خطا او را از توجه به آنچه که دیگری به او مبتلا شده است، منصرف سازد. 🍃خطبه 140🍃
۲۰ خرداد ۱۳۹۷
هدایت شده از علیمحمدی
monajat.MP3
1.26M
💌 بخشی از مناجات نامه شهید چمران با خداوند با صدای خود شهید @sarbazekoochak
۲۰ خرداد ۱۳۹۷