eitaa logo
|🇵🇸シ︎جَـنّٺ‌اݪحُسِـيݩ|
903 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
126 فایل
بسم‌الله...💕 اَللهم‌عجل‌لوليڪ‌الفرج✨! گمنام بگو:)↓ https://daigo.ir/secret/655612503 براے‌تبادل‌ و...آیدےمدیر کانال 🌸🕶️↓ @t_p001 چیزایی که شاید ندونی🤫↓ @poshte_pardehh تلگرام مون🗿 https://t.me/nasle_z80 کپی؟! آزاده، همه جوره 🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محفل عاشقان کربلا💕 💠 تلنگرانھ‌ های‌ جذاب وو سیاسۍ🚶🏻‍♂... 💠 فایل های صوتی و تصویری 🎞 ••حس‌محرم‌داشته‌باش👌🏻 ••کانال‌امام‌حسینمون‌خالی‌نمونه💔 ==https://eitaa.com/tavasole_khanegi
‌ به به چہ ڪاناݪی!😻🙀 کانال مداحۍ !🎤 با نواے حسین غلامی🎙 منتظر چی هستۍ🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂ بکوب رو لینک🤓 مداحے های داغ داغ🔥🔥 بعد هیئت در کانال بارگزارۍ میشه💥 بیایید اگر نبود لفت بدید⛓🕳 @tavasole_khanegi اخہــ چے بــــگم🧐🤨 یعنــۍ بہ امتحان اش نمی ارزهــ😶
چه عروسک بافتنی قشنگی 😍🌈 کانالی پر از بافتنی های قشنگ های بافتنی✨ مخصوص بچه ها، و هدیه ای خاص برای دوستانتون🎁❤️ هم داریم😉 ❌حراج نکرده ایم، فقط کار باکیفیت را ارزان میفروشیم❌ 🤩🤩اینجا همونجاست🤩🤩👇👇 ╭─┅🍃🌸🍃┅─╮ @nanejon ╰─┅🍃🌸🍃┅─╯ 🌼همراهی شما افتخار ماست💛☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا جانم! نگاهی به دل خسته ما هم می کنی؟ ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علیه السلام: 💠 الغَفلَةُ أضَرُّ الأعداءِ ❇️ غفلت، زيانبارترين دشمن است. 📚 غررالحكم حدیث ۴۷۲ 🌙⃟🌸↯¦‹
‹🍑› ‌ •° دلتنگ شده ام نمیدانم شاید برای تو یا شاید برای دیروزهایی که باتو گذشت از اینجا صدایټ می کنم تو از آنــــــجا بغلم کن •° 🌙⃟🌸↯¦‹
باباے مھربان امام زمان'عج'😭😭 'ع'🖤
❁↝⁦🌧🚙⁩↜❁ - - مَحبـــوبِ من. صُبح ڪہ فرا مۍرسد لبریز از دلتنگۍ میشومـ و تنها دوست داشتنِ شماست ڪہ آراممـ مۍڪند... - - " ❁↝⁦🌧🚙↜❁ 🌙⃟🌸↯¦‹
|🇵🇸シ︎جَـنّٺ‌اݪحُسِـيݩ|
#رمان #عاشقانه_دو_مدافع #قسمت_ششم با خودم گفت اسماء باور کن تعقیبت کرده چی فکر میکردی چی شد با
از همون اول خانواده ی مذهبی داشتیم اما من مخالف اونا بودم _ اون زمان چادری نبودم و در عوض با مد پیش میرفتم از همون اول علاقه ی خاصی به نقاشی داشتم و استعدادمم خوب بود همیشه آخر هفته ها که میرفتیم بیرون بچه ها کاغذ و مداد میوردن تا من چهرشونو بکشم _ یه روز که با بچه ها رفته بودیم بیرون مینا(یکی از بچه ها مدرسه)اومد همراهش یه پسر جوون بود همه ما جا خوردیم اومد سمت من و گفت: سلام اسماء جان بعد اشاره کرد به اون پسر جوون و گفت ایشون برادرم هستن رامین رامین اومد سمت من دستشو آورد جلو و گفت خوشبختم با تعجب به دستش نگاه کردم و چند قدم رفتم عقب مینا دست رامین و عقب کشید و در گوشش چیزی گفت که باعث شد رامین ازم معذرت خواهی کنه گفتم خواهش میکنم و رفتم سمت بچه ها مینا اومد کنارمو گفت اسماء جون میشه چهره ی برادر منو هم بکشی _ خیلی مشتاقه لبخندی زدم و گفتم نه عزیرم اولا که من الان خستم دوما من تا حالا چهره ی یه پسرو نکشیدم... ببخشید رامین که پشت سرم داشت میومد وسط حرفم پرید و گفت ایرادی نداره یه زمان دیگه مزاحم میشیم بالاخره باید از یه جایی شروع کنی من باعث افتخارمه که اولین پسری باشم که شما چهرشو میکشید _ دست مینارو گرفت و گفت پس فعلا و ازم دور شدن اون شب خیلی ذهنم مشغول اتفاقاتی که افتاده بود.... _ اون هفته به سرعت گذشت آخر هفته با دوستام رفتیم بیرون مشغول حرف زدن بودیم که دوباره مینا و رامین اومدن ..... رامین پشتش چیزی قایم کرده بود... اومد طرف من و با لبخند سلام کرده یه دسته گل و گرفت سمت من _ با تعجب به بچه ها نگاه کردم زیر زیرکی نگاهمون میکردن و میخندیدن جواب سلامشو دادم وگفتم:بابت!!! چند قدم رفت عقب و گفت بابت امروز که قراره چهره ی منو بکشید اما... _ دیگه اما نداره اسماء خانم لطفا قبول کنید این گل ها رو هم بگیرید اگه قبول نکنید ناراحت میشم _ گل هارو ازش گرفتم دسته گل قرمز بزرگ.... گل و گذاشتم رو صندلی و کاغذ و تخته شاسی رو برداشتم رامین کلی ذوق کرد و پشت سرهم ازم تشکر میکرد _ خندم گرفته بود بچه ها ازمون دور شدن و هر کس به کاری مشغول بود فقط منو رامین موندیم به صندلی روبروم که ۶-۵متر با صندلی من فاصله داشت اشاره کردم وازش خواستم اونجا بشینه و در سکوت شروع کردم به کشیدن رامین شروع کرد به حرف زدن اسماء خانم میدونید گل رز قرمز نشانه ی علاقست _ با سر حرفشو تایید کردم وقتی به یه نفر میدی یعنی بهش علاقه داری به روی خودم نیوردم و خودمو زدم به اون راه من دانشجوی عکاسی هستم و ۲۳سالمه وقتی مینا گفت یکی از دوستاش استعداد فوق العاده ای تو طراحی داره مشتاق شدم که ببینمتون شما خیلی میتونید به من کمک کنید حرفشو قطع کردم و گفتم: ببخشید میشه حرف نزنید شما نباید تکون بخورید وگرنه من نمیتونم بکشم. بله بله چشم. معذرت میخوام نیم ساعت بعد کارم تموم شد رامین هم تو این مدت چیزی نگفت به نقاشی یه نگاهی کردم خیلی خوب شده بود از جاش بلند شد و اومد سمتم تخته شاسی و ازم گرفت و با اخم نگاهش کرد بعد تو چشام نگاه کرد و گفت: این منم الا _ با تعجب گفتم بله شبیهتون نشده خوب نشده خندید و گفت: یعنی قیافه ی من انقد خوبه وای عالیه کارت اسماء مینا الکی ازت تعریف نمیکرد تشکر کردم و گفتم محمدی هستم خندید و گفت نه همون اسما خوبه نویسنده:سرکار خانم علی آبادی 🌙⃟🌸↯¦‹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Γ♥️🍃•• واما . . . هنوزهم‌آرزویم‌دیدنِ‌توست💔 بیچارھ‌حال🙃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کشف پیکرهای مطهر دو شهید در شب شهادت امام حسن عسکری علیه السلام 📍شرق دجله عراق ⏰پنج شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰
🔴شهادت زن لبنانی و مادر پنج فرزند در تیراندازی دیروز بیروت 🔹یک زن لبنانی در حالی که در منزل خود منتظر بازگشت فرزندش از مدرسه بود هدف تیر تک‌تیراندازان افراد مسلح وابسته به «القوات اللبنانیه» قرار گرفت و به شهادت رسید.💔
بانوےپہلوشڪستھ!(: @Hazrat_Fatima_18
هدایت شده از ‌
-
هدایت شده از - HiAm | هیام -
امࢪوز‌لایو‌زنده‌داࢪیم‌از‌حࢪم‌امام‌ࢪضا‌؏ حوالےِ‌بعد‌از‌ظهࢪ‌منتظࢪ‌ما‌باشید:))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهرم... بادومتر قد رفتم نیم متر برگشتم😔 حالا حاضر نیستی بخاطرمن روسری ات را۲سانت جلوتربکشی؟😔 به یادهمه شهدایی که علی اکبر رفتند و علی اصغر برگشتند...
✨ یآدمون‌بآشہ‌یڪ‌روز،جوونایۍ ازچشمـاۍخوشگلشون‌گذشتن تا،امـروزمـا ‌چشمامون‌غرقِ‌خدآباشـہ نہ‌غرق‌گنـاه ...‹ ♥️🌿 ›