🌹پارت واقعی🌹
💓تاریکے شب💓
پارت ۱۷
منم دستگیره درو سمت خودم کشیدم دیدم یکی هم سمت من هول داد چون درش شیشه ایی نبود معلوم نبود اون پشت چه خبره وقت هول دادن من نقش زمین شدم . ساره دوید سمتم مصطفی هم اومد بالا سرم
-ساره:وای خدای من پاشو ببینم چیزیت شد آجی .
+نه خوبم فقط سر خوردم همین
-ساره:آقا حواستون کجاست کی اینجوری درو هل میده یه موقع خواهرم نبودو یه بچه بود میخواستین چیکار کنید .
-مصطفی:ببخشید حلال کنید خواهرم شرمنده چشم ار این به بعد حواسم هست ،روشو کرد سمت منو سرشو آورد پایین رو به من گفت :خوبید چیزیتون نشد خواهر شرمنده به خدا.
منم که هول کرده بودم با برخورد دوباره مون گفتم :نه نه چیزیم نشده الحمدالله
این و که گفتم انگار صدام میلرزید متوجه شد و سرشو آورد بالا به چشمام نگاه کرد منم هول بلند شدم
+ساره بریم دیگه •••••••
اولین اثر از 👇
به قلم:#بانوی_دمشق(علیجانپور)
کاملا واقعی خودت میتونی ببینی رفیق امام زمانی ❤️
با یه یا زهرا بیا داخل چرا که ما بدون اجازه پسرش کاری نمیکنیم 👌
https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10