eitaa logo
|🇵🇸シ︎جَـنّٺ‌اݪحُسِـيݩ|
903 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
126 فایل
بسم‌الله...💕 اَللهم‌عجل‌لوليڪ‌الفرج✨! گمنام بگو:)↓ https://daigo.ir/secret/655612503 براے‌تبادل‌ و...آیدےمدیر کانال 🌸🕶️↓ @t_p001 چیزایی که شاید ندونی🤫↓ @poshte_pardehh تلگرام مون🗿 https://t.me/nasle_z80 کپی؟! آزاده، همه جوره 🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
ماشالا‌ب‌غیرتت‌خاهرم‌ 🚶🏿‍♂️✌🏿
‍ خاطره‌ای جالب از شهید حمیدرضا الداغی به نقل از هم‌دانشگاهی او مهدی عرفاتی: شهید حمیدرضا الداغی هم‌دانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات می‌خوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشی‌ها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو می‌نوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ... رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوش‌هامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوش‌بریده‌ها… شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه. پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم وطن غیور شیرازی به یک هنجارشکن : تا من هستم نمی‌گذارم هم‌وطن غیور شیرازی که از قضا ظاهر متعارف مذهبی نیز ندارد در برابر پوشش نامناسب و زننده تعدادی از طرفداران زن‌زندگی‌آزادی ایستاده و به آن‌ها می‌گوید «تا من هستم نمی‌گذارم کسی اینطور[با پوشش نامناسب ] بیرون بیاید.» غیرت‌مندی این شهروند شیرازی دقیقا از جنس همان و شجاعت شهید الداغی است. یکی از نوامیس این ملت در برابر اشرار حمایت می‌کند و دیگری با صلابت از حیا و امنیت اخلاقی جامعه در برابر پیاده‌نظام رسانه‌های ضد ایرانی دفاع می‌کند این «من»، شخص نیست، هویت ایرانی اسلامی است که این‌چنین به جوش می‌آید. در ظاهر یک شهروند با صدای رسا می‌گوید تا «من هستم نمی‌گذارم» اما این صدای ناخوداگاه جمعی است که این چنین از دهان شهروند شیرازی خارج می‌شود «تا من هستم» یعنی «تا ما هستیم» یعنی «تا ایران هست» نمی‌گذاریم.