■ #شہیدانہ🕊💫
مادرشمیگفت:یکهفته
قبلازشهادت؛شبازلایدر
دیدمسرسجادهدارهگریه
میکنهوباامامزمانحرفمیزنه
رفیقچیگفتیکهدلآقاروبردی؟
سفارشماروهممیکنی...؟
•#شهیدجهادمغنیه•
Ⅱ 🕊⇄♥Ⅱ⇨@sarbazmahdee
امامرضا(؏) :
آنکہ از خدا توفیق بخواهد اما تلاش نڪند ، خود را مسخره ڪرده است…
#حدیـــــث🖇🕊
#حاجحسینیکتا:
بچهها! اگه آدم بشید، گریه کنید، توسل کنید، مراقبت کنید؛ میرسیم به نقطه ظهور؛ میرسیم به نقطه امام زمان علیهالسلام. چون آقا لَنگِ آدما نیست که بیان، آقا یه جا وایساده میگه بیا! ما باید بِکِشونیم خودمونو برسونیم به اون بالای قلّه🍃
شبتــــــون امــــــامِ زمــــــانـــــے✨
التمــــــاسِ دعــــــاےفــــــرجْـــــ📿
حــــــلال کنیــــــد
وقتـــــــــ تــــــونُ گرفتــــــم✋
صلّــــــے اللّـــــہُ ؏لیـــــکـِـــ یــــــازهــــــرا🥀
🌹اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌹
نمــــاز شــــب خونــــا التمــــاس دعــــا🌙✨
خدایا درد امام زمان ارواحناه فداه را درد ما هم قرار بده.
بگذار دغدغه هایمان فقط لبخند مهدی فاطمه باشد....
اگه بهت بگن امام زمان عج فردا ظهور میکنه🌺🌺🌺چقد آمادگی داری؟؟؟؟توسپاهشی یا....😔😔
یا صاحب الزمان
خوشا راهی که پایانش تو باشی ...
شب جمعه✨
به عشق کربلایت 🕌
دیده بر هم می گذارم
دلم را دست رویا می سپارم😌
که شاید
بر ضریحت یابن الزهرا
سر گذارم🙏
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ
وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ
وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ
دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#شب_جمعہ ✨
#شب_زیارتےارباب_بےڪفݧ 💚
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله 💚
#اللهم_ارزقنا_کربلا🙏
#آجرکاللهیاصاحبالزمان 🥀🍂
امشب که صاحبِ عزایت زهراست
چشم همه از غم تو دریا دریاست
داغ تو شکست قامت عالم را
تو رفتی و «سُرَّ مَن رَأی» بی معناست
#شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)🍂
#بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
#هیئت_تعطیلی_ندارد #هیئت_آنلاین
محفل عاشقان کربلا💕
💠 تلنگرانھ های جذاب وو سیاسۍ🚶🏻♂...
💠 فایل های صوتی و تصویری 🎞
••حسمحرمداشتهباش👌🏻
••کانالامامحسینمونخالینمونه💔
==https://eitaa.com/tavasole_khanegi
به به چہ ڪاناݪی!😻🙀
کانال مداحۍ !🎤
با نواے حسین غلامی🎙
منتظر چی هستۍ🚶♂🚶♂🚶♂
بکوب رو لینک🤓
مداحے های داغ داغ🔥🔥
بعد هیئت در کانال بارگزارۍ میشه💥
بیایید اگر نبود لفت بدید⛓🕳
@tavasole_khanegi
اخہــ چے بــــگم🧐🤨
#چرانمیاے
یعنــۍ بہ امتحان اش نمی ارزهــ😶
چه عروسک بافتنی قشنگی 😍🌈
کانالی پر از بافتنی های قشنگ#عروسک های بافتنی✨
مخصوص بچه ها، و هدیه ای خاص برای دوستانتون🎁❤️
#آموزش_رایگان هم داریم😉
❌حراج نکرده ایم، فقط کار باکیفیت را ارزان میفروشیم❌
🤩🤩اینجا همونجاست🤩🤩👇👇
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@nanejon
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
🌼همراهی شما افتخار ماست💛☺️
#حمایت_از_کالای_ایرانی
#دست_بافته_های_ننجون
امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
💠 الغَفلَةُ أضَرُّ الأعداءِ
❇️ غفلت، زيانبارترين دشمن است.
📚 غررالحكم حدیث ۴۷۲
#حدیث_روز
🌙⃟🌸↯¦‹#پناهــــــــــــــــــــــــــ›
‹🍑›
•°
دلتنگ شده ام
نمیدانم شاید برای تو
یا شاید برای دیروزهایی که باتو گذشت
از اینجا صدایټ می کنم
تو از آنــــــجا بغلم کن
•°
#شهید_بابک_نوری
🌙⃟🌸↯¦‹#پناهــــــــــــــــــــــــــ›
❁↝🌧🚙↜❁
-
-
مَحبـــوبِ من.
صُبح ڪہ فرا مۍرسد
لبریز از دلتنگۍ میشومـ
و تنها دوست داشتنِ شماست
ڪہ آراممـ مۍڪند...
-
-
#منتظرانه"
#امام_زمان
❁↝🌧🚙↜❁
🌙⃟🌸↯¦‹#پناهــــــــــــــــــــــــــ›
|🇵🇸シ︎جَـنّٺاݪحُسِـيݩ|
#رمان #عاشقانه_دو_مدافع #قسمت_ششم با خودم گفت اسماء باور کن تعقیبت کرده چی فکر میکردی چی شد با
#رمان
#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_هفتم
از همون اول خانواده ی مذهبی داشتیم اما من مخالف اونا بودم
_ اون زمان چادری نبودم و در عوض با مد پیش میرفتم از همون اول
علاقه ی خاصی به نقاشی داشتم و استعدادمم خوب بود همیشه آخر هفته
ها که میرفتیم بیرون بچه ها کاغذ و مداد میوردن تا من چهرشونو بکشم
_ یه روز که با بچه ها رفته بودیم بیرون
مینا(یکی از بچه ها مدرسه)اومد
همراهش یه پسر جوون بود
همه ما جا خوردیم اومد سمت من و گفت: سلام اسماء جان
بعد اشاره کرد به اون پسر جوون و گفت ایشون برادرم هستن رامین
رامین اومد سمت من دستشو آورد جلو و گفت خوشبختم
با تعجب به دستش نگاه کردم و چند قدم رفتم عقب
مینا دست رامین و عقب کشید و در گوشش چیزی گفت
که باعث شد رامین ازم معذرت خواهی کنه
گفتم خواهش میکنم و رفتم سمت بچه ها
مینا اومد کنارمو گفت اسماء جون میشه چهره ی برادر منو هم بکشی
_ خیلی مشتاقه
لبخندی زدم و گفتم
نه عزیرم اولا که من الان خستم دوما من تا حالا چهره ی یه پسرو نکشیدم...
ببخشید
رامین که پشت سرم داشت میومد وسط حرفم پرید و گفت ایرادی نداره
یه زمان دیگه مزاحم میشیم بالاخره باید از یه جایی شروع کنی من باعث
افتخارمه که اولین پسری باشم که شما چهرشو میکشید
_ دست مینارو گرفت و گفت پس فعلا و ازم دور شدن اون شب خیلی
ذهنم مشغول اتفاقاتی که افتاده بود....
_ اون هفته به سرعت گذشت
آخر هفته با دوستام رفتیم بیرون
مشغول حرف زدن بودیم که دوباره مینا و رامین اومدن .....
رامین پشتش چیزی قایم کرده بود...
اومد طرف من و با لبخند سلام کرده یه دسته گل و گرفت سمت من
_ با تعجب به بچه ها نگاه کردم زیر زیرکی نگاهمون میکردن و میخندیدن
جواب سلامشو دادم
وگفتم:بابت!!!
چند قدم رفت عقب و گفت بابت امروز که قراره چهره ی منو بکشید
اما...
_ دیگه اما نداره اسماء خانم لطفا قبول کنید این گل ها رو هم بگیرید اگه
قبول نکنید ناراحت میشم
_ گل هارو ازش گرفتم
دسته گل قرمز بزرگ....
گل و گذاشتم رو صندلی و کاغذ و تخته شاسی رو برداشتم
رامین کلی ذوق کرد و پشت سرهم ازم تشکر میکرد
_ خندم گرفته بود
بچه ها ازمون دور شدن و هر کس به کاری مشغول بود فقط منو رامین
موندیم
به صندلی روبروم که ۶-۵متر با صندلی من فاصله داشت اشاره کردم وازش
خواستم اونجا بشینه و در سکوت شروع کردم به کشیدن
رامین شروع کرد به حرف زدن اسماء خانم میدونید گل رز قرمز نشانه ی
علاقست
_ با سر حرفشو تایید کردم
وقتی به یه نفر میدی یعنی بهش علاقه داری
به روی خودم نیوردم و خودمو زدم به اون راه
من دانشجوی عکاسی هستم
و ۲۳سالمه وقتی مینا گفت یکی از دوستاش استعداد فوق العاده ای تو
طراحی داره مشتاق شدم که ببینمتون شما خیلی میتونید به من کمک
کنید
حرفشو قطع کردم و گفتم:
ببخشید میشه حرف نزنید شما نباید تکون بخورید وگرنه من نمیتونم
بکشم.
بله بله چشم. معذرت میخوام
نیم ساعت بعد کارم تموم شد
رامین هم تو این مدت چیزی نگفت
به نقاشی یه نگاهی کردم خیلی خوب شده بود
از جاش بلند شد و اومد سمتم تخته شاسی و ازم گرفت و با اخم نگاهش
کرد
بعد تو چشام نگاه کرد و گفت: این منم الا
_ با تعجب گفتم بله شبیهتون نشده
خوب نشده
خندید و گفت:
یعنی قیافه ی من انقد خوبه
وای عالیه کارت اسماء
مینا الکی ازت تعریف نمیکرد
تشکر کردم و گفتم محمدی هستم
خندید و گفت نه همون اسما خوبه
نویسنده:سرکار خانم علی آبادی
🌙⃟🌸↯¦‹#پناهــــــــــــــــــــــــــ›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞⃟🍇
🎥 قلب مرا تا حرمت میبری، آه امام حسن عسگری