سربداران؛ حامیان جبهه مقاومت
#مقاومت_طلایی 🔹در پاسخ به فرمان «جهاد» ولی زمان دعوتید به نهضت مردمی اهدای طلا به #جبهه_مقاومت 🔻 پس
💠 اهدای گوشواره با قلبی مطمئن
اگر تمام خانهی ما را زیر و رو کنی و شخم بزنی، یک گرم طلا پیدا نمیکنی. نه خودم و نه دخترهایم علاقهای به طلا نداریم و البته پولش را هم نداریم. از زمانی که طلاهای ازدواجم را دزد برد، یکی دو بار پول روی پول گذاشتم، هزار تومان هزار تومان جمع کردم و گوشواره و انگشتر ارزانقیمتی خریدم که همانها را هم فروختم برای سفر اربعین. از آن زمان به بعد سر و گردن من و دخترهایم، رنگ طلا به خود ندیدهاند. تا وقتی که مادرم یک جفت گوشواره خیلی کوچک به دخترم هدیه داد. روزی که میخواستیم به پویش "مهربانی طلایی" دختران ماهتاب برویم، دخترم یکی از گوشوارههایش را درآورد و گفت: مامان! اینو میخوام بدم برای جبهه مقاومت. گل از گلم شکفت. پرسیدم: مطمئنی دخترم؟ جواب داد: بله مطمئنم. بغلش کردم و دعا کردم همیشه قلبش مطمئن باشد تا زمانِ " یا ایتها النفس المطمئنه! ارجعی الی ربک راضیه مرضیه"
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#روایت
@madaranemeidan
#مقاومت_طلایی
🔹در پاسخ به فرمان «جهاد» ولی زمان دعوتید به نهضت مردمی اهدای طلا به #جبهه_مقاومت
🔻 پس از اعلام حکم شرعی امام خامنهای؛ چند روزی است اهدای طلا و نقره توسط مردم غیور #سبزواری
در لبیک به فرمان جهاد ولی زمان
برای جبهه مقاومت؛ آغاز شده است...
مراکز جمعآوری:
▪️پاتوق کتاب، خیابان کاشفی، بالاتر از چهارراه دادگستری
▪️حسینیه هنر، روبروی مسجد پامنار، بیهق18، انتهای بن بست اول
▪️چاپ غفوری، ضلع جنوب غربی میدان دکترعلی شریعتی
▪️مسجد حضرت ولیعصر(عج)؛ شهرک جهاد؛ خ شهید صالحی
💠حامیان جبهه مقاومت در سبزوار🔻
✊ @sarbedar_moghavemat
سربداران؛ حامیان جبهه مقاومت
📌 وقتی فلافل به کمک تربیت می آید!
اطلاعیه بازارچه نصر منتشر شد و مادران گروه جوانه، همراه بچههاشون دوباره به تکاپو افتادند. قرار شد همون همیشگی رو دوباره درست کنیم! یعنی ساندویچ فلافل.
اما با این تفاوت که تصمیم داشتیم در کنار آماده کردن ساندویچها، یه کارگاه هم برای بچهها برگزار کنیم که بچهها دلیل کارشون در بازارچه رو متوجه بشن.
کتاب تعلیم و تربیت شهید مطهری رو با دوستان همخوانی میکنیم. در کتاب، استاد مطهری از اهمیت ارزشمندی انسانها و وجود آدمی میگن.
این که چطور این ارزشمندی رو به بچهها منتقل کنیم، دغدغه بعدیم شده بود.
حالا که بحث کارگاه شد، تصمیم گرفتیم داستانی رو برای بچهها طراحی کنیم که این مفهوم ارزشمندی رو به بچهها منتقل کنه که چقدر وجودشون و کارشون میتونه مهم و اثربخش باشه.
کارگاه با یه داستان برای بچه ها شروع میشد.
به این صورت که توی یکی از شهرهای زیبا و با صفای ایران، چند تا مواد خوراکی مثل فلافل، کاهو، خیارشور، سس و نان برای خودشون توی آشپزخونه نشسته بودن و حسابی غصهدار بودن که چرا همه مردم دارن برای مقاومت یه کاری انجام میدن ولی ما نمیتونیم و کاری از ما برنمیاد.
حالا قابلمهی باتجربه میاد و به این موادِ خوراکی میگه که چرا ناراحتین و غصه دار؟!
هر کسی و هر موجودی که آفریده خداست وجودش با ارزشه چون هر کدوم برای خودشون، یه خاصیتهایی دارن و برای این دنیا مفید و ارزشمند هستن.
اما بعضی وقتا، بعضی کارها، بعضی آدمها، مهمتر و با ارزشتر میشن.
باید بگردیم اونا رو پیدا کنیم.
حالا میخوام بهتون بگم، یه کسایی هستن که میتونن شما مواد خوراکی که ناراحت هستین رو کمک بدند و از این حال دربیارن.
اونا چه کسانی هستن؟
همین شما بچههایی که الان اینجایین!
(تعجب زیادی در چهره بچهها نمایان شد)
و از اینجا به بعد، مکالمه بین من و بچه ها شکل گرفت:
- چطوری؟
- اگه شما باهم کمک بدین و این مواد رو قاطی کنین، چی درست میشه؟
- یه ساندویج خوشمزه.
_ حالا چطور میشه با این ساندویچها یه کار خیلی خیلی باارزش و مهم انجام داد؟
(با کمی فکر)
- اگه بفروشیم و پولش رو کمک کنیم به مقاومت...
اینطوری بود با کمک خود بچهها، اهمیت کار پیدا شد و بچهها با انگیزه و روحیه بیشتری به مادران کمک میکردن تا زودتر ساندویچها رو آماده کنیم و برسونیم به محل برگزاری بازارچه یعنی جایگاه نماز جمعه...
اونجا پسرای جوانه رو گذاشتیم پشت دخل و ما، مادران برای نظارت همون حوالی بودیم.
گاهی هم میز رو کلا میسپردیم به بچه ها و میرفتیم تا گشتی بزنیم توی غرفههای دیگه...
و یا موقع شروع نماز، برای خواندن نماز به داخل رفتیم.
بچهها همه ساندویچها رو فروختن و صد در صد فروش رو به مقاومت هدیه کردیم.
بچهها خوشحال از همکاری، بازی، فروش، حساب و کتاب و خوردن حاصل دسترنج خودشون، به خونه هاشون برگشتن...
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
@madaranemeidan
✊شهید محمد محرومی:
جوانان به پا خیزید و به کمک رزمندگان بشتابید که قدس در انتظار شماست
💠 حامیان جبهه مقاومت در سبزوار🔻
✊ @sarbedar_moghavemat
♨️ امسال قصه اش فرق دارد...
صددانه یاقوت دسته به دسته
با نظم وترتیب یکجا نشسته
یادش بخیر شعر کودکی هایم را!
هروقت که انار دون میکنم،زیرلب زمزمه میکنم...
اما انارهای امثال سرنوشت شان خیلی خیلی با سال های پیش فرق دارد...
هر دانه شاید از دل این درختان بیرون آمدند تا شاید بتوانند با قلب کوچک شان،در یک همدلی بزرگ شریک باشند.
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان،امسال حال مساعدی ندارم!
ضعف عمومی بدن و دست و پای ناتوان...
اما عشق به کمک به یک مسلمان،مانع نشد که فقط از زیبایی انارهای باغ لذت ببرم و دخالتی در سرنوشت شان نداشته باشم.
به هرسختی که بود با کمک بچه ها انارها را دانه دانه سپردیم شان به دیگ وسط حیاط،شعله ها از ما حرارت شان بیشتر بود برای به ثمر رساندن انارها...
بعد از چندساعتی رب انارها آماده شدند برای فروش،برای نشستن پای سفره های شما...
امسال تصمیم گرفتیم بخشی از کل فروش انار و رب انارهایمان را به نفع جبهه مقاومت در نظر بگیریم،ان شاءالله.
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
@madaranemeidan
🔹ستاد مردمی پشتیبانی جبهه مقاومت در سبزوار
💠حامیان جبهه مقاومت در سبزوار🔻
✊ @sarbedar_moghavemat