eitaa logo
روضه سردار سلیمانی وشهید اکبرلو
525 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
532 فایل
اشعار مناسبت‌های مختلف مذهبی وسردار سلیمانی وشهید اکبرلو
مشاهده در ایتا
دانلود
تو عزیز مرتضایی زینب دختر خیرالنسایی زینب ای گل گلشن آل عصمت تو گل باغ ولایی زینب از تبار علی و فاطمه ای اسوه ی شرم و حیایی زینب گلی از گلشن عترت هستی خواهر خون خدایی زینب ای صفابخش حریم عترت تو ز نسل مصطفایی زینب من کجا مدح و ثنای تو کجا فوق هر مدح و ثنایی زینب فخر دارد به تو زهرای بتول بس که پر قدر و بهایی زینب همچنان فاطمه ام النجبا مظهر صبر و رضایی زینب ای گل فاطمه با اذن خدا می کنی گره‌گشایی زینب در کنار پدر و مادر خود شافع روز جزایی زینب تا صف محشر و در روز جزا چون حسین قبله نمایی زینب ما همه ریزه خور خوان توایم منشاء جود و سخایی زینب ما همه درد و تو هستی درمان درد ما را تو دوایی زینب در کنار بدن غرق به خون داشتی حال و هوایی زینب به روی نیزه ی دشمن دیدی سر پرخون جدایی زینب در کنار همه ی اهل حرم داشتی بزم عزایی زینب وقت رفتن به سوی کوفه و شام در کنار شهدایی زینب بی حسین در سفر کوفه و شام دیده ای جور و جفایی زینب ای گل فاطمه، در روز جزا دستگیر این (رضایی) زینب کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
من زینبم دخت علی مرتضایم من خواهر مظلومه ی خون خدایم از نسل احمد خاتم پیغمبرانم بر فاطمه دخت نبی آرام جانم بر فاطمه خیرالنسا نور دو عینم جان علی اخت الحسن اخت الحسینم اسطوره ی صبر و رضا هستم چو حیدر در خصلت و خلق و خویم زهرای اطهر بر من نهاده ختم مرسل نام زینب گردیده با صبر و جهادم زینت اب بر مادر مظلومه ام گردیده نایب بس دیده ام غم گشته ام ام المصائب در کودکی داغ پیمبر دیده‌ام من اشک فراق و سوز مادر دیده ام من من دیده ام تنها امیر المومنین شد از بعد ختم المرسلین خانه نشین شد در کودکی دیدم زدند آتش به خانه از جور و کین در را شکستند ظالمانه دیدم به اشک دیده ام در پشت آن در نقش زمین از ظلم دشمن گشته مادر من دیده ام حق ذوی القربی ادا شد حامی حیدر مادرم جانش فدا شد دیدم شبانه مادرم غسل و کفن شد هم ناله با من هم حسین و هم حسن شد چون مادرم رنگ خوشی هرگز ندیدم از داغ بابای غریب خود خمیدم دیدم که اهل کوفه از مولا گسستند در بین محراب دعا فرقش شکستند با داغ بابا قسمتم رنج و محن شد هنگام درد و غربت مولا حسن شد از دشمنان و آشنا خون جگر خورد زخم زبان او را چنان آلاله پژمرد آخر به دست همسرش با زهر کینه شد کشته مولای جهان ماه مدینه اندر کنار مرقد ختم رسولان جسم شریف و پاک او شد تیرباران این لحظه های آخرم در شور و شینم اما چه گویم از غم داغ حسینم در کربلا داغ دلم را تازه کردند ظلم و ستم ها بیش از اندازه کردند دیدم به چشمم ماجرای کربلا را تن های غلطیده به خون سر جدا را دیدم علی اکبر عزیز ام لیلا با تیغ دشمن پیکرش شد اربا اربا دیدم حسینم را کنار جسم اکبر زد بوسه با گریه بر آن صد پاره پیکر دیدم فدای دین گل ام البنین شد دیدم کنار علقمه نقش زمین شد دیدم که بر جان می رسد عطر گل یاس افتاده بر روی زمین دستان عباس دیدم که عباسم به راه دین فدا شد دست علم گیر وی از پیکر جدا شد دیدم عمود آهنین فرقش شکسته تیر عدو چشمان زیبایش ببسته دیدم به روی دست بابا اصغرش را دیدم بریده تیر کینه حنجرش را بالاترین دردم وداع آخرم بود وقت جدا گردیدن از دلبرم بود فرمود ای بر فاطمه نور دو دیده وقت جدایی من ای خواهر رسیده با صبر خود ای خواهرم حق را رضا کن زینب مرا هم در نماز شب دعا کن دل برده بود از من حسین با عطر و بویش بوسه زدم با گریه بر زیر گلویش من غربت او را به چشم خویش دیدم من ناله ی هل من معینش را شنیدم آن نانجیبان بر حسینم راه بستند با سنگ از کینه جبینش را شکستند دیدم جهنم را به جان خود خریدند با تیر قلب نازنینش را دریدند ناگه بدیدم ماتم عظمی بپا شد چون روز محشر صحنه ی کرب و بلا شد دیدم که آن نامردمان خنجر کشیدند از پشت سر رأس حسینم را بریدند دیدم میان موج خون او دست و پا زد قامت خمیده مادرش را او صدا زد دیدم زدند از ظلم و کین آتش به خیمه رأس حسینم را زدند بر روی نیزه دیدم به چشمم دشمن دین وحشیانه بر کودکان بی پدر زد تازیانه دیدم که رخسار یتیمان گشته نیلی از بس زدند بر رویشان با ضرب سیلی زخم دل من زین مصیبت ها نمک خورد اهل حرم از دشمن بی دین کتک خورد اما امان از کوفه و از مردم شام زخم زبان و طعنه و سنگ از لب بام شام غم افزا بهر ما شام عزا بود شام بلا بدتر ز داغ کربلا بود چون شمع سوزان این مصیبت کرده آبم همراه طفلان عازم بزم شرابم رأس حسینم داخل تشت طلا بود مست غرور و مست می آن بی حیا بود در پیش چشمم بر لب قاری قرآن می زد یزید بی حیا با چوب خزران امشب دگر راحت شوم از رنج و غم ها گردم ز لطف کبریا مهمان زهرا خواهم ز درگاه خداوند تعالی بخشد غلام روسیاه ما (رضا) را کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
من زینبم دخت علی مرتضایم من خواهر مظلومه ی خون خدایم از نسل احمد خاتم پیغمبرانم بر فاطمه دخت نبی آرام جانم بر فاطمه خیرالنسا نور دو عینم جان علی اخت الحسن اخت الحسینم اسطوره ی صبر و رضا هستم چو حیدر در خصلت و خلق و خویم زهرای اطهر بر من نهاده ختم مرسل نام زینب گردیده با صبر و جهادم زینت اب بر مادر مظلومه ام گردیده نایب بس دیده ام غم گشته ام ام المصائب در کودکی داغ پیمبر دیده‌ام من اشک فراق و سوز مادر دیده ام من من دیده ام تنها امیر المومنین شد از بعد ختم المرسلین خانه نشین شد در کودکی دیدم زدند آتش به خانه از جور و کین در را شکستند ظالمانه دیدم به اشک دیده ام در پشت آن در نقش زمین از ظلم دشمن گشته مادر من دیده ام حق ذوی القربی ادا شد حامی حیدر مادرم جانش فدا شد دیدم شبانه مادرم غسل و کفن شد هم ناله با من هم حسین و هم حسن شد چون مادرم رنگ خوشی هرگز ندیدم از داغ بابای غریب خود خمیدم دیدم که اهل کوفه از مولا گسستند در بین محراب دعا فرقش شکستند با داغ بابا قسمتم رنج و محن شد هنگام درد و غربت مولا حسن شد از دشمنان و آشنا خون جگر خورد زخم زبان او را چنان آلاله پژمرد آخر به دست همسرش با زهر کینه شد کشته مولای جهان ماه مدینه اندر کنار مرقد ختم رسولان جسم شریف و پاک او شد تیرباران این لحظه های آخرم در شور و شینم اما چه گویم از غم داغ حسینم در کربلا داغ دلم را تازه کردند ظلم و ستم ها بیش از اندازه کردند دیدم به چشمم ماجرای کربلا را تن های غلطیده به خون سر جدا را دیدم علی اکبر عزیز ام لیلا با تیغ دشمن پیکرش شد اربا اربا دیدم حسینم را کنار جسم اکبر زد بوسه با گریه بر آن صد پاره پیکر دیدم فدای دین گل ام البنین شد دیدم کنار علقمه نقش زمین شد دیدم که بر جان می رسد عطر گل یاس افتاده بر روی زمین دستان عباس دیدم که عباسم به راه دین فدا شد دست علم گیر وی از پیکر جدا شد دیدم عمود آهنین فرقش شکسته تیر عدو چشمان زیبایش ببسته دیدم به روی دست بابا اصغرش را دیدم بریده تیر کینه حنجرش را بالاترین دردم وداع آخرم بود وقت جدا گردیدن از دلبرم بود فرمود ای بر فاطمه نور دو دیده وقت جدایی من ای خواهر رسیده با صبر خود ای خواهرم حق را رضا کن زینب مرا هم در نماز شب دعا کن دل برده بود از من حسین با عطر و بویش بوسه زدم با گریه بر زیر گلویش من غربت او را به چشم خویش دیدم من ناله ی هل من معینش را شنیدم آن نانجیبان بر حسینم راه بستند با سنگ از کینه جبینش را شکستند دیدم جهنم را به جان خود خریدند با تیر قلب نازنینش را دریدند ناگه بدیدم ماتم عظمی بپا شد چون روز محشر صحنه ی کرب و بلا شد دیدم که آن نامردمان خنجر کشیدند از پشت سر رأس حسینم را بریدند دیدم میان موج خون او دست و پا زد قامت خمیده مادرش را او صدا زد دیدم زدند از ظلم و کین آتش به خیمه رأس حسینم را زدند بر روی نیزه دیدم به چشمم دشمن دین وحشیانه بر کودکان بی پدر زد تازیانه دیدم که رخسار یتیمان گشته نیلی از بس زدند بر رویشان با ضرب سیلی زخم دل من زین مصیبت ها نمک خورد اهل حرم از دشمن بی دین کتک خورد اما امان از کوفه و از مردم شام زخم زبان و طعنه و سنگ از لب بام شام غم افزا بهر ما شام عزا بود شام بلا بدتر ز داغ کربلا بود چون شمع سوزان این مصیبت کرده آبم همراه طفلان عازم بزم شرابم رأس حسینم داخل تشت طلا بود مست غرور و مست می آن بی حیا بود در پیش چشمم بر لب قاری قرآن می زد یزید بی حیا با چوب خزران امشب دگر راحت شوم از رنج و غم ها گردم ز لطف کبریا مهمان زهرا خواهم ز درگاه خداوند تعالی بخشد غلام روسیاه ما (رضا) را کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
من زینبم دخت علی مرتضایم من خواهر مظلومه ی خون خدایم از نسل احمد خاتم پیغمبرانم بر فاطمه دخت نبی آرام جانم بر فاطمه خیرالنسا نور دو عینم جان علی اخت الحسن اخت الحسینم اسطوره ی صبر و رضا هستم چو حیدر در خصلت و خلق و خویم زهرای اطهر بر من نهاده ختم مرسل نام زینب گردیده با صبر و جهادم زینت اب بر مادر مظلومه ام گردیده نایب بس دیده ام غم گشته ام ام المصائب در کودکی داغ پیمبر دیده‌ام من اشک فراق و سوز مادر دیده ام من من دیده ام تنها امیر المومنین شد از بعد ختم المرسلین خانه نشین شد در کودکی دیدم زدند آتش به خانه از جور و کین در را شکستند ظالمانه دیدم به اشک دیده ام در پشت آن در نقش زمین از ظلم دشمن گشته مادر من دیده ام حق ذوی القربی ادا شد حامی حیدر مادرم جانش فدا شد دیدم شبانه مادرم غسل و کفن شد هم ناله با من هم حسین و هم حسن شد چون مادرم رنگ خوشی هرگز ندیدم از داغ بابای غریب خود خمیدم دیدم که اهل کوفه از مولا گسستند در بین محراب دعا فرقش شکستند با داغ بابا قسمتم رنج و محن شد هنگام درد و غربت مولا حسن شد از دشمنان و آشنا خون جگر خورد زخم زبان او را چنان آلاله پژمرد آخر به دست همسرش با زهر کینه شد کشته مولای جهان ماه مدینه اندر کنار مرقد ختم رسولان جسم شریف و پاک او شد تیرباران این لحظه های آخرم در شور و شینم اما چه گویم از غم داغ حسینم در کربلا داغ دلم را تازه کردند ظلم و ستم ها بیش از اندازه کردند دیدم به چشمم ماجرای کربلا را تن های غلطیده به خون سر جدا را دیدم علی اکبر عزیز ام لیلا با تیغ دشمن پیکرش شد اربا اربا دیدم حسینم را کنار جسم اکبر زد بوسه با گریه بر آن صد پاره پیکر دیدم فدای دین گل ام البنین شد دیدم کنار علقمه نقش زمین شد دیدم که بر جان می رسد عطر گل یاس افتاده بر روی زمین دستان عباس دیدم که عباسم به راه دین فدا شد دست علم گیر وی از پیکر جدا شد دیدم عمود آهنین فرقش شکسته تیر عدو چشمان زیبایش ببسته دیدم به روی دست بابا اصغرش را دیدم بریده تیر کینه حنجرش را بالاترین دردم وداع آخرم بود وقت جدا گردیدن از دلبرم بود فرمود ای بر فاطمه نور دو دیده وقت جدایی من ای خواهر رسیده با صبر خود ای خواهرم حق را رضا کن زینب مرا هم در نماز شب دعا کن دل برده بود از من حسین با عطر و بویش بوسه زدم با گریه بر زیر گلویش من غربت او را به چشم خویش دیدم من ناله ی هل من معینش را شنیدم آن نانجیبان بر حسینم راه بستند با سنگ از کینه جبینش را شکستند دیدم جهنم را به جان خود خریدند با تیر قلب نازنینش را دریدند ناگه بدیدم ماتم عظمی بپا شد چون روز محشر صحنه ی کرب و بلا شد دیدم که آن نامردمان خنجر کشیدند از پشت سر رأس حسینم را بریدند دیدم میان موج خون او دست و پا زد قامت خمیده مادرش را او صدا زد دیدم زدند از ظلم و کین آتش به خیمه رأس حسینم را زدند بر روی نیزه دیدم به چشمم دشمن دین وحشیانه بر کودکان بی پدر زد تازیانه دیدم که رخسار یتیمان گشته نیلی از بس زدند بر رویشان با ضرب سیلی زخم دل من زین مصیبت ها نمک خورد اهل حرم از دشمن بی دین کتک خورد اما امان از کوفه و از مردم شام زخم زبان و طعنه و سنگ از لب بام شام غم افزا بهر ما شام عزا بود شام بلا بدتر ز داغ کربلا بود چون شمع سوزان این مصیبت کرده آبم همراه طفلان عازم بزم شرابم رأس حسینم داخل تشت طلا بود مست غرور و مست می آن بی حیا بود در پیش چشمم بر لب قاری قرآن می زد یزید بی حیا با چوب خزران امشب دگر راحت شوم از رنج و غم ها گردم ز لطف کبریا مهمان زهرا خواهم ز درگاه خداوند تعالی بخشد غلام روسیاه ما (رضا) را کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
من زینبم دخت علی مرتضایم من خواهر مظلومه ی خون خدایم از نسل احمد خاتم پیغمبرانم بر فاطمه دخت نبی آرام جانم بر فاطمه خیرالنسا نور دو عینم جان علی اخت الحسن اخت الحسینم اسطوره ی صبر و رضا هستم چو حیدر در خصلت و خلق و خویم زهرای اطهر بر من نهاده ختم مرسل نام زینب گردیده با صبر و جهادم زینت اب بر مادر مظلومه ام گردیده نایب بس دیده ام غم گشته ام ام المصائب در کودکی داغ پیمبر دیده‌ام من اشک فراق و سوز مادر دیده ام من من دیده ام تنها امیر المومنین شد از بعد ختم المرسلین خانه نشین شد در کودکی دیدم زدند آتش به خانه از جور و کین در را شکستند ظالمانه دیدم به اشک دیده ام در پشت آن در نقش زمین از ظلم دشمن گشته مادر من دیده ام حق ذوی القربی ادا شد حامی حیدر مادرم جانش فدا شد دیدم شبانه مادرم غسل و کفن شد هم ناله با من هم حسین و هم حسن شد چون مادرم رنگ خوشی هرگز ندیدم از داغ بابای غریب خود خمیدم دیدم که اهل کوفه از مولا گسستند در بین محراب دعا فرقش شکستند با داغ بابا قسمتم رنج و محن شد هنگام درد و غربت مولا حسن شد از دشمنان و آشنا خون جگر خورد زخم زبان او را چنان آلاله پژمرد آخر به دست همسرش با زهر کینه شد کشته مولای جهان ماه مدینه اندر کنار مرقد ختم رسولان جسم شریف و پاک او شد تیرباران این لحظه های آخرم در شور و شینم اما چه گویم از غم داغ حسینم در کربلا داغ دلم را تازه کردند ظلم و ستم ها بیش از اندازه کردند دیدم به چشمم ماجرای کربلا را تن های غلطیده به خون سر جدا را دیدم علی اکبر عزیز ام لیلا با تیغ دشمن پیکرش شد اربا اربا دیدم حسینم را کنار جسم اکبر زد بوسه با گریه بر آن صد پاره پیکر دیدم فدای دین گل ام البنین شد دیدم کنار علقمه نقش زمین شد دیدم که بر جان می رسد عطر گل یاس افتاده بر روی زمین دستان عباس دیدم که عباسم به راه دین فدا شد دست علم گیر وی از پیکر جدا شد دیدم عمود آهنین فرقش شکسته تیر عدو چشمان زیبایش ببسته دیدم به روی دست بابا اصغرش را دیدم بریده تیر کینه حنجرش را بالاترین دردم وداع آخرم بود وقت جدا گردیدن از دلبرم بود فرمود ای بر فاطمه نور دو دیده وقت جدایی من ای خواهر رسیده با صبر خود ای خواهرم حق را رضا کن زینب مرا هم در نماز شب دعا کن دل برده بود از من حسین با عطر و بویش بوسه زدم با گریه بر زیر گلویش من غربت او را به چشم خویش دیدم من ناله ی هل من معینش را شنیدم آن نانجیبان بر حسینم راه بستند با سنگ از کینه جبینش را شکستند دیدم جهنم را به جان خود خریدند با تیر قلب نازنینش را دریدند ناگه بدیدم ماتم عظمی بپا شد چون روز محشر صحنه ی کرب و بلا شد دیدم که آن نامردمان خنجر کشیدند از پشت سر رأس حسینم را بریدند دیدم میان موج خون او دست و پا زد قامت خمیده مادرش را او صدا زد دیدم زدند از ظلم و کین آتش به خیمه رأس حسینم را زدند بر روی نیزه دیدم به چشمم دشمن دین وحشیانه بر کودکان بی پدر زد تازیانه دیدم که رخسار یتیمان گشته نیلی از بس زدند بر رویشان با ضرب سیلی زخم دل من زین مصیبت ها نمک خورد اهل حرم از دشمن بی دین کتک خورد اما امان از کوفه و از مردم شام زخم زبان و طعنه و سنگ از لب بام شام غم افزا بهر ما شام عزا بود شام بلا بدتر ز داغ کربلا بود چون شمع سوزان این مصیبت کرده آبم همراه طفلان عازم بزم شرابم رأس حسینم داخل تشت طلا بود مست غرور و مست می آن بی حیا بود در پیش چشمم بر لب قاری قرآن می زد یزید بی حیا با چوب خزران امشب دگر راحت شوم از رنج و غم ها گردم ز لطف کبریا مهمان زهرا خواهم ز درگاه خداوند تعالی بخشد غلام روسیاه ما (رضا) را کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
ای گلبن باغ ولا، نور دل خیرالنسا هستی تو جان مرتضی، مولاتنا زینب مدد از نسل پاک حیدری، از گلشن پیغمبری آیینه ی زهرا نما، مولاتنا زینب مدد بر فاطمه نور دو عین، جان علی اخت الحسین پیغمبرکرب و بلا، مولاتنا زینب مدد چون فاطمه هستی صبور، دشمن شکن هستی غیور ای دختر شیر خدا، مولاتنا زینب مدد عالم بود مهمان تو، شرمنده ی احسان تو سرمنشأ جود و سخا، مولاتنا زینب مدد آورده ام بر تو پناه، بر من ز رحمت کن نگاه ای درد عالم را دوا، مولاتنا زینب مدد گر روسیاه و گر بدم، با دعوت تو آمدم آورده بر تو التجا، مولاتنا زینب مدد جانم فدای غربتت، دشمن شکسته حرمتت امشب به لب دارم نوا، مولاتنا زینب مدد چون فاطمه غم دیده ای، ظلم فراوان دیده ای ای خواهر غم مبتلا، مولاتنا زینب مدد ای عمه ی صاحب زمان، بشنیده ای زخم زبان در کوفه و شام بلا، مولاتنا زینب مدد ای زینت نام حسین، بودی تو همگام حسین در سرزمین کربلا، مولاتنا زینب مدد تو داغ اکبر دیده ای، صد پاره پیکر دیده ای شد کشته ی جور و جفا، مولاتنا زینب مدد شش ماهه اصغر دیده ای، ببریده حنجردیده ای شد پرپر از تیر بلا، مولاتنا زینب مدد پرپر بدیدی یاس را، نقش زمین عباس را شددستش از پیکر جدا، مولاتنا زینب مدد جسم برادر دیده ای، در خون شناور دیده ای دیدی سرش بر نیزه ها، مولاتنا زینب مدد آتش به خیمه دیده ای، سرها به نیزه دیده ای دیدی تو رنج و ابتلا، مولاتنا زینب مدد دیدی تو اندر شهر شام، سنگ می‌زدند از روی بام بر سر و روی شهدا، مولاتنا زینب مدد رفتی تو در شام خراب، در مجلس بزم شراب همراه دیگر اسرا، مولاتنا زینب مدد دیدی که می‌خورد از جفا، بر لعل لب های اخا چوب یزید بی حیا، مولاتنا زینب مدد بر زخم دل می زد نمک، بر بچه ها می زد کتک آن دشمن دور از خدا، مولاتنا زینب مدد کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
دختر زهرای اطهر زینبم از غم داغ حسین جان بر لبم دیده‌ام من رنج و داغ و ابتلا روز عاشورا به دشت کربلا دیده ام شد اربا.اربا اکبرش قد خمیده آمده بابا برش دیده ام در کربلا قحطی آب گریه ها و ناله ی طفل رباب دیده‌ام قنداقه ای را پر ز خون حنجر اصغر بدیدم غرق خون دیده ام بی دستی عباس را پرپر از کینه گلان یاس را دیده‌ام شمر از کمر خنجر کشید از حسینم بین مقتل سر برید دیده ام با دست آن نامردها پیکرش پامال سم اسب ها دیده ام من آن شهید سرجدا در میان موج خون زد دست و پا دیده ام آتش زدند بر خیمه ها دیده ام سرها به روی نیزه ها دیده ام نامردمان جای کمک می زدند بر آل پیغمبر کتک بر روی گل جوهر نیلی زدند غم نصیبان را ز کین سیلی زدند دم به دم یاد وداع آخرم یاد آن در خون شناور پیکرم سینه ام لبریز از رنج و محن یادگاری دارم از او پیرهن لحظه ی آخر منم در شور و شین شادم از این که روم سوی حسین با دل سوزان و مالامال عشق می شوم من زینت شهر دمشق یا (رضا) دست تو را گیرم ولی تو بمان تا روز آخر با علی هر که گریان گل پیغمبر است روز محشر دستگیرش حیدر است کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
دختر زهرای اطهر زینبم از غم داغ حسین جان بر لبم دیده‌ام من رنج و داغ و ابتلا روز عاشورا به دشت کربلا دیده ام شد اربا.اربا اکبرش قد خمیده آمده بابا برش دیده ام در کربلا قحطی آب گریه ها و ناله ی طفل رباب دیده‌ام قنداقه ای را پر ز خون حنجر اصغر بدیدم غرق خون دیده ام بی دستی عباس را پرپر از کینه گلان یاس را دیده‌ام شمر از کمر خنجر کشید از حسینم بین مقتل سر برید دیده ام با دست آن نامردها پیکرش پامال سم اسب ها دیده ام من آن شهید سرجدا در میان موج خون زد دست و پا دیده ام آتش زدند بر خیمه ها دیده ام سرها به روی نیزه ها دیده ام نامردمان جای کمک می زدند بر آل پیغمبر کتک بر روی گل جوهر نیلی زدند غم نصیبان را ز کین سیلی زدند دم به دم یاد وداع آخرم یاد آن در خون شناور پیکرم سینه ام لبریز از رنج و محن یادگاری دارم از او پیرهن لحظه ی آخر منم در شور و شین شادم از این که روم سوی حسین با دل سوزان و مالامال عشق می شوم من زینت شهر دمشق یا (رضا) دست تو را گیرم ولی تو بمان تا روز آخر با علی هر که گریان گل پیغمبر است روز محشر دستگیرش حیدر است کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
نوحه ها و اشعار حضرت زینب س 👇👇👇 کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
نوحه ها و اشعار حضرت زینب س 👇👇👇 کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
نوحه ها و اشعار حضرت زینب س 👇👇👇 کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 ای خـواهـر درد آشـنا یـا زینـب به عشق حسین مبتلا یا زینب در لحظهٔ احتضار شنیدم بی بی جان داده ای رو به کربلا یا زینب 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅